هشت مارس روز جهانی زن
رسول محمدنژاد
دو روز دیگر روز جهانی زن است و در همه جهان چشمها رو به این مقوله است و همه جا وضعیت زنان را زیر ذره بین میگذارند و دنبال حق و ناحق شدگیها در این زمینه میروند و هر کسی هم نسخه ای برای احقاق حقوق زنان ارائه میدهد.
من نمیخواهم مثل خیلیهای دیگر به ارائه یک نسخه اقدام کنم ولی قصد دارم کمی از سازمان مجاهدین و شیوه های آنها برای بهره برداری از این مقوله، بگویم. سازمان مجاهدین به صور مختلف و با زبانهای مختلف در این رابطه اظهار نظر کرده و عمل میکند.
از یکطرف، سازمان توسط مریم رجوی که به عنوان رئیس جمهور مقاومت! عنوان میشود، وارد شده و شروع به تبلیغات کرده و سعی در تحریک زنان ایرانی داشته و با شعارهای قشنگ میخواهند به آنها اینطور القاء کنند که سازمان مجاهدین بشدت بدنبال احقاق حقوق پایمال شده زنان ایران بوده و میخواهد به هر شکلی حق زنان را از حلقوم این رژیم بیرون بکشد و در این راستا هم شاهد از شورای رهبری تماماً زنانه اشان می آورند.
از یکطرف دیگر، آنزمانها که آقای رجوی حضور داشتند و میتوانستند پیام بدهند، می آمدند و همین حرفها را تکرار میکردند فقط با این تفاوت که ایشان مثال از جمال بی بدیل خانم رئیس جمهور می آوردند و شاخص ایشان برای نشان دادن مدافع زنان بودنشان، همین حضور مریم خانم به عنوان رئیس جمهور! بود.
همچنین اعضای مختلف سازمان و از جمله اعضای شورای رهبری! سخنانی را در این رابطه میزدند و آنها هم از این خانم به عنوان شاخص خود در مدافع حقوق زن بودن، مثال می آوردند.
حالا که همه عالم و آدم فهمیده اند که شاخص مجاهدین در این رابطه فقط و فقط مریم خانم، هستند باید دید واقعاً این خانم مدافع حقوق زنان هستند؟ باید دید که خود ایشان که شاخص از شورای رهبری تماماً زنانه می آورند منظورشان چیست و آیا واقعاً مدافع زنان هستند یا برده میخواهند؟
آنزمان که من در سازمان بودم و از نزدیک شاهد بودم هرگز زنان در سازمان به عنوان یک انسان حق اظهار نظر نداشتند و شاخص زنان خوب در سازمان میزان گوش بفرمان بودنشان بود.
به عنوان مثال یک بار که خانم سروناز چیت ساز از آمریکا آمده بودند و به اصطلاح باید دوباره عضوگیری میشدند تا لیاقت مجاهدی و عضو شورای رهبری بودن را پیدا کنند، پس از انجام تشریفات و سئوال وجوابهای از پیش تعیین شده، در نهایت خانم رجوی برای اینکه به سایر خواهران هم شاخص بدهد که چطوری میتوانند عضو شورای رهبری شوند، در طی سخنانی گفت:
«شاخص من برای اینها که شورای رهبری هستند این است که از خودشان هیچی ندارند و گوش بفرمان هستند. اگر روزی ببینم که یکی از همینها که الان در این موضع هستند از خودش نظری دارد و فکر میکند من گوشش را میگیرم و او را خلع میکنم!»
همچنین در ادامه همان نشست ایشان که به سر شوق آمده بودند که علتهای روی آوری به زنان را در سازمان بگویند چنین گفتند:
« علت اینکه ما در سازمان انقلاب ایدئولوژیک کردیم و زنان را بر سرکار آوردیم یک چیز بود: مردان از خود نظر داشتند و هر کاری که به آنها میسپردیم اما و اگر میکردند و خودشان پیشنهاداتی می آوردند که بعضاً مانع کار بود و در کارها تأخیر ایجاد میکرد، ولی از آنجایی که زنان به دلیل فرهنگ غالب در ایران، از بچگی در خانواده یاد گرفته اند که از یکی فرمانپذیری داشته باشند و همیشه یکی بوده که به آنها دستور دهد و بالای سرشان باشد، از خودشان نظر ندارند و احساس میکنند که این عادی است که یکی به آنها فرمان دهد؛ ما از این مکانیزم استفاده کردیم و این فرمانپذیری را از پدر یا برادر یا شوهر به سمت رهبر عقیدتی چرخاندیم. الان این زنان از رهبر عقیدتی فرمان میبرند ولی اگر همینها هم از خود صاحب نظر شوند، من کنارشان میگذارم! »
سازمان مجاهدین به شیوه های مختلف میخواهد خود را مدافع حقوق زن جا بزند و رژیم آخوندی را ضدزن نشان دهد.
ما باید با افشای سازمان، به همه بفهمانیم که این سازمان هم آنی که خودش ادعا میکند نیست و خودش هم سرابی است که دنبال سوءاستفاده از زنان میهنمان است.
به امید روزی که همه ایرانیان این سازمان را به خوبی شناخته و طردش کنند و به امید احقاق حقوق همه زنان میهن و رسیدن آنان به جایگاهی که شایسته شان است.
سوئد – 06/03/2006