نگاه مجاهدین به خانواده ها
ایران دیدبان
چندی است که مجاهدین برای جلوگیری از ملاقاتهای انفرادی خانوادهها و ملاقاتهای جمعی احتمالی آنان در آینده، بهاصطلاح به قرمزسازی آنها رو آورده و با انواع و اقسام روشها، به توطئهچینی علیه آنها میپردازند.
حتی به تازگی برای این که به هر نحو ممکن از ارتباط گیری خانوادهها با فرزندانشان جلوگیری کنند، با ارسال یک کد آشکار برای مأمورین امنیتی ایران، عکسها و تصاویری از حضور خانوادهها در اشرف را منتشر نمودهاند که بدون شک هدف آنان از این کار زمینهسازی برای برخورد با خانوادهها از سوی مراجع امنیتی و قضائی ایران و در جهت جلوگیری از مراجعۀ مجدد به اردوگاه اشرف میباشد. کارهایی که باند مافیایی رجوی، بارها و بارها از طریق آن توانسته است به اهداف پلید خود دست پیدا کند.
در این مسیر حتی فرزندان این خانوادهها را نیز وادار کردند تا در اجرای این توطئۀ شنیع با آنان همکاری نمایند.
در حاشیۀ این موضوع جلوۀ دیگری از فلاکت و درماندگی دار و دستۀ مجاهدین نمایان میشود و آشکار میشود آن قدر فاصلۀ آنها با واقعیتهای اجتماعی زیاد شده است (و عملاً ناتوان از هرگونه اقدامی خارج از اردوگاه اشرف شدهاند) که در عوض بهکارگیری این خانوادهها در مسیر اهداف این گروه، به آنها به عنوان گوشت دم توپ نگاه میکنند.
البته امکان بهکارگیری این خانوادهها در صورتی میتواند محقق و عملی شود که ادعاهای دستگاه فریب و نیرنگ مجاهدین در مورد رضایت آنها از حضور فرزندشان در اردوگاه اشرف درست باشد.
اما مجموعه واکنشهای مجاهدین نشان میدهد که این جریان متزلزل و محدود، شدیداً از این دیدارها هراسان شده و سرمایه گذاری کلانی برای جلوگیری از آن کرده است.
دیدار خانوادهها با فرزندشان در اردوگاه اشرف، تبعات دو سویهای را برای مجاهدین داشته است. از یک سو فرد پس از ملاقات با خانوادهاش دچار شوک و تلنگر ناگهانی میگردد که بر اثر لحظات جدایی از سیکل کنترلی گشتاپوی اشرف ایجاد میشود و بهدنبال آن افسرده و پاسیو، تا حدودی از توهم زدگی فاصله میگیرد. این حالت همچون سم مهلکی برای مناسبات مجاهدین بوده و بلافاصله تلاش میشود تا با انواع و اقسام شگردهای تشکیلاتی و حضور هنگام ملاقات، اثرات این دیدار را از فرد مورد نظر بزدایند.
از سوی دیگر گشتاپوی اشرف بلااستثناء، به هر کسی، در هر رده و جایگاه تشکیلاتی که خانوادهاش به دیدارش میآیند مشکوک میشود و آن فرد از آن پس به سوژۀ ضدامنیتی آنها تبدیل میشود. تیمهای گشت و مراقبت گشتاپوی اشرف مرتباً وی را تحت نظر گرفته و کلیۀ حرکات مشکوک وی را رصد میکنند.
از جمله احتمالاتی که در مورد این افراد داده میشود، این است که آنها با گذاشتن قرار با خانواده، قصد فرار داشته باشند.
در آئین نامۀ گشتاپوی اشرف آمده است که: « هر کدام از اقوام و بستگان اعضاء که درخواست ملاقات در اشرف را دارند، باید به عنوان مأمور وزارت اطلاعات تلقی شوند و هیچ راهی هم برای چک فوری آنان نیست. بهخصوص برادرها و خواهرهای بزرگتر و یا کسانی که پیش از این سابقۀ هواداری و یا زندان در رابطه با سازمان داشتهاند، از مأموران رژیم میباشند که برای تماسگیری و کسب اطلاعات به اشرف میآیند. »
لذا پس از این دیدارها، همواره این احساس برای مجاهدین وجود دارد که این فرد از سوی وزارت اطلاعات ایران عضوگیری شده و باید در ایزولۀ کامل بسر برد.
در توجیه این دیدگاه و برای جلوگیری از مسألهداری بیشتر نیروها، به آنها گفته میشود که خانوادهها چون خیلی از فضای ما دور هستند، رژیم با دروغ پراکنی، مدت زیادی بر روی آنها کار میکند و آنها را به خدمت خود در میآورد.
آنچه که بعد از تمامی اقدامات گشتاپوی مجاهدین باید یادآور شد این است که آنها همچنان دیدار خانوادهها را مسألۀ اول ضدامنیتی خود بهحساب میآورند و به هیچوجه نتوانستهاند بر تأثیرات آن در بین افراد فائق آیند.