امروز پنج شنبه ششم اکتبر، جنی موری (Jenni Murray) مدیر مشهور و با سابقه برنامه زنان رادیو چهار در مصاحبه ای با آن سینگلتون گفت:
"وقتی که می شنویم که جوانی به دام تروریسم می افتد، خیلی وقت ها به فکر فرو می رویم که واقعا چه چیزی باعث شده که این جوان به چنین پدیده ای جذب شود و چه چیزی باعث می شود که برخی در اعمال خشونت آمیزی شرکت کنند که بقیه مردم آن را واقعا تهوع آور می بینند.
آن سینگلتون از شهر لیدز با گروهی رابطه برقرار نموده بود که در بعد ها رسما بعنوان یک سازمان تروریست به ثبت رسیده است. سازمان ایرانی مجاهدین.
او در اواخر سالهای هفتاد دانشجوی دانشگاه منچستر بود ولی بعد برای تعلیمات نظامی به عراق می رود و نهایتا با مشکلات فراوان موفق به ترک می گردد. وی اکنون به دیگر کسانی که قصد فرار دارند کمک می کند. امروز صبح با وی صحبتی داشتم."
برخی از سوالات خانم جنی موری به شرح زیر بود:
– چگونه در وحله اول با این گروه آشنا شدید؟
– چگونه این آشنایی اولیه راه به همکاری های بیشتر و بیشتر شد؟
– نظر دوستان و نزدیکان شما در این زمان چه بود و چه می کردند؟
– در آن زمان واقعا چقدر در مورد حملات این گروه بر علیه افراد غیرنظامی در ایران و دست داشتن در اشغال سفارت امریکا در تهران می دانستید و فکر می کردید؟
– چه چیزی باعث شد که قبول کنید برای آموزش نظامی به عراق بروید؟
– شما وقتی شروع کردید خیلی جوان بوده اید. فکر می کنید این سادگی و ناپختگی شما بوده که باعث شد با این گروه همکاری کنید؟
– آموزش های نظامی شما شامل چه آموزش هایی می گردید؟
– آیا اگر در آن زمان از شما خواسته می شد، دست به عمل خشونت آمیز می زدید؟
– خروج از این فرقه چقدر برای شما مشکل بود؟
خانم سنگلتون در مقابل به توضیح روش های روانشناسانه و التصاقی و روش های شستشوی مغزی مورد استفاده فرقه رجوی پرداخت و تاثیرات مستقیم آن بر سلامتی روحی و جسمی و بخصوص از کار افتادن تفکر انتقادی افراد را بیان نمود.
وی با رد کردن جوانی بعنوان یکی از پارامتر هایی که می تواند در افتادن به این مسیرها مهم باشد توضیح داد که چگونه این روش ها برای هر سنی و موقعیت اجتماعی و شرایطی بصورت متفاوت مورد استفاده قرار گرفته و شستشوی مغزی به مفهوم روانشناسانه آن چه تاثیراتی را به همراه دارد.
وی توضیح داد که با وجود این که در بسیاری از لحظات انسان در درونش با عملی که صورت می گیرد مخالف است ولی بخاطر این شستشوی مغزی و کنترلی که بر ذهن ایجاد شده است توان تفکر مستقل نداشته و در نتیجه نمی تواند ایستادگی کند و "تا آخر" به هر کجا که بخواهند بدنبالشان می رود.
وی بخاطر آورد که زمانی که خبر بمب گذاری های چند وقت پیش در لندن را شنید، بوضوح می دید که آنها برای آموزش تروریستی به کمپ های افغانستان و پاکستان رفته اند و فکر می کرد که خود وی نیز به چنین نقاطی کشیده شده و به کمپ یک گروه تروریستی در عراق رفته است و با وجود این که در آن زمان اساسا فکرش را هم نمی کرد که این مسیر به کجا خواهد انجامید ولی حال می بیند که اگر وی را نیز در آن شرایط شستشوی مغزی داده شده برای اعمال خشونت آمیز بر علیه ایران می فرستادند بسیار مشکل بود که بتواند از آن سر باز بزند و خودش را مثل بقیه افراد با دستورات داده شده منطبق می نمود.
وی همچنین توضیح داد که با وجود این که توانسته بود به کشور خودش، بریتانیا، بازگردد و با وجود این که کمک های مادی و اجتماعی برای وی وجود داشت ولی باز بخاطر شرایط شستشوی مغزی ای که در آن بوده، خروج از فرقه برای وی بسیار بسیار مشکل بود و این تازه برای کسی بود که نتوانسته بود و نخواسته بود تا عمق وجودش به این فرقه وابسته بشود.
وی تاکید کرد که ارتباط خانواده ها بزرگترین کمک برای خروج از فرقه هستند و نقش کلیدی دارند و در مورد شخص خودش نیز مادر وی با پیگیری و سعی در برقراری و حفظ ارتباط با وی نقشی مهمی در نجات وی ایفا نموده است.
رادیو بی بی سی چهار، برنامه بانوان، ششم اکتبر