عاشورا تحت ظلم و تحریف

عاشورا تحت ظلم و تحریف
اصغر فرزین
از هر سو بنگریم داغی بر دل ماست آهی بر سینه داریم و دلمان پر از نامردی های این نامردمان است که به نام خدا و خلق با احساسات مردمی متدین بازی کردند و خود را اهل دین و اسلام جا زدند؟!
زمانی که 14 یا 15 سال داشتم، کتاب راه حسین اثر احمد رضایی را که به صورتی واضح قیام عاشورا را در ذهن تداعی می کرد خواندم و خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، چرا که عشق به حسین و قیام او در دل هر مسلمان شیعه وجود دارد. اما در سازمان مجاهدین این شور حسینی و تب و تاب و شهادت طلبی برای آن دسته از هواداران و اعضای ساده و صادقی بود که فکر می کردند راهی که می رویم ادامه ی راه حسین (ع) است!
به بیان مشاهدات خود در سازمان مجاهدین می پردازم تا ببینید که در این سال ها عاشورا چگونه تحریف و مورد ظلم واقع شد!
سال های 66 تا 70 اصولاً ما مراسمی به نام عاشورا نداشتیم و در این روزفقط زیارت عاشورا می خواندیم. می گفتند : بساط عزاداری و تعزیه حالت ارتجاعی قضیه است و ما که مترقی و انقلابی هستیم در عمل! راه حسین را اثبات می کنیم! مردم عادی در این روز به پیروی از روحانیت به بدی های ماجرا می نگرند حال این که ما به اصل قضیه می نگریم. من چند بار درخواست کردم مراسمی رادر روز عاشورا و یا اربعین داشته باشیم ولی جوابی نگرفتم. پس از سال 70 قرار شد مراسم به صورتی دیگر اجرا شود و کمی عزاداری هم داشته باشیم. پس از تلاش های بسیار باتنی چند از دوستان توانستیم مراسم عزاداری را اولین بار در سال 74 برگزار کنیم اما همین که نوحه ها را نشان دادیم گفتند باید چک شود! و پس از چک آن هاتعداد زیادی خط خورد به این دلیل که مفاهیم آن ارتجاعی است و فقط برای امام حسین عزاداری می کند!!به ناچار نوحه ها را عوض کردیم! ضمناً از دامادی حضرت قاسم نیز نباید صحبتی به میان می آمد! چون مخالف و مغایر با انقلاب خواهر مریم بود! و این واقعیت رادر اذهان مجاهدین بیدار می کرد که در شب عاشورا حضرت قاسم داماد می شود در حالی که راه و رسم انقلابی می گفت نه این کار ممنوع است! و باید از خواهر مریم پیروی کرد! البته برای رهبری ازدواج حلال و برای بقیه حرام است بگذریم که این نوحه ها با سانسور شدید همراه بود و توانستیم تنها چند تا از آن ها را اجرا کنیم. به هر حال در سال های بعداصرارهای من برای گرفتن بودجه! برای مراسم عاشورا راه به جایی نبرد وسوال من که چرا برای مراسم و جشن های آن چنانی و مسئول اولی خواهر مریم! و برادر و.. این همه خرج می شود ولی برای مراسم عاشورا نه!؟ بی جواب می ماند. سال ها گذشت وهر سال در این روز مامحکوم بودیم که سخنرانی آتشین رهبری رابه اجبار گوش کنیم. بعد ازآن با فریاد قرارگاه برپا بر می خواستیم و زیارت عاشورا رامی خواندیم البته بگذریم که درست خوانده نمی شد و جملاتی نیز اضافه شده بود ولی خوب یادم هست که رجوی می گفت ما سلاح خود را بر زمین نگذاشته و نمی گذاریم در این روز باید تمام قرارگاه های مجاهدین آماده ی رزم باشند! وبا صدایش که مانند جیغ بود لعن الله لعن ا…می کرد. که هر کس می دید می گفت این رهرو اول و آخر امام حسین (ع) است ولی اصل ماجرا چیزدیگری بود؛ بازی با احساسات ما!!! شاید جالب و البته خیلی درد آور باشد که مریم رجوی بارها در سخنرانی هایش گفت: روز عاشورا امام حسین تابلویی را رسم کرد. اما الان آن تابلو خیلی قدیمی شده! ومسعود تابلویی زیباتر را رسم کرده که امام حسین نیز به ان نمی رسد! آن روز حماسه ی حسینی برای آن زمان خودش حماسه بود و حالا حماسه ی مسعود بالاترین و بارها بالاتر از قیام عاشورا است!! این را بارها گفتند و گفتند و به تمام شیعیان توهین کردند. خوب شد دیدیم که تابلو بریدگی و خیانت رجوی چگونه رنگ ازتابلو های دیگر خائنین جهان برد!!! کاش وی این مقاله را بخواند لعن ا… راکه من نثارش می کنم ببیند!! به هر حال حالا که نه سلاحی و نه مبارزه ی مسلحانه ای هست چون افراد کاری ندارند به این مجالس بیش تر پرداخته اند و پول بیش تری خرج می کنند. باید گفت پس آن اصول و اعتقادهای محتوایی چه شد؟ و چرا شما رو به ارتجاع آوردید و سینه می زنید آیا روی تان می شود؟ رجوی بارها گفت امام حسین چراغ ها را خاموش کرد و گفت هر کس نمی خواهد برود اما خودش درست عکس این عمل می کرد!! جالب این جاست وقتی که نیروهای ائتلاف حمله کردند و تعدادی از ما را کشتند ما چشم باز کردیم دیدیم که همان کسی که قرار بود بماند- خانم مریم رئیس جمهور! – با هیئت و ستاد ارتش آزادیبخش سر از فرانسه درآورده و رهبری انقلاب هم در دسترس نیست و فقط ماهستیم زیر بمباران سنگین نیروهای ائتلاف! پس عجب حماسه ای!! فرماندهان ما اکثراً چون هوا را پس دیده و خود از ماجرا خبر داشته اند به جایی فرار کرده و مارا بی غذا و آذوقه و بدون اطلاع در بیابان ها رها کرده اند. پس این معنی عاشورا و مجاهدین بود که سال ها دم از ان می زدید؟ رجوی بارها گفت وقتی که در فروغ 2 به سمت تهران می رویم من و مریم نیز با شما هستیم! بعد که برگشتیم دیدم هیچ کس نیست! و پرسیدیم چه شد گفتند الان که چشم انداز ما عاشورایی نبوده که نیروهای مان را هدر بدهیم. و شرایط ان نبوده که سال ها انتظارش را می کشیدیم این جا سیاست ارجح تر است و باید عاقلانه فکرکرد و این موضوع را با بحث عاشورا قاطی نکنید! جالب است که این رهبری است که مشخص می کند که الان عاشورا است یا نه و جالب این که امام ما خودش تصمیم می گیرد و خودش عمل می کند! یادم می آید رجوی می گفت: یوم ندعوا کل اونامین به امامهم یعنی روز قیامت هر کس را به امامش می شناسند و می گفت من می آیم با مجاهدینم. رژیمی ها نیز با خودشان و بهتر معلوم است خدا چه کسی را به بهشت می برد! ببینید طرف چه قدر از خود راضی است که کلام قران را به جای حضرت محمد(ص) و امام علی و امام حسین (ع) به خودش بر می گرداند!! باید به این آقا گفت خب تو که سال 50 از اعدام به ترتیبی جستی. سال 60 هم به خارج فرار کردی و هوادارانت را در تهران ول کردی و سال های بعد تا سال 81 که آخرین فرار تو بود همیشه این کار را کردی حالا روز قیامت ما تو را از کجا پیدا کنیم که پشت سرت بایستیم!! اصلاًآیا تو در روز قیامت و روز حساب رسی خواهی آمد؟ باید ببینیم تو پشت سر چه کسی ایستاده ای تا از توبیش تر دوری بجوییم!
 

خروج از نسخه موبایل