کمپین نجات مهدوی
محمد مرادی
از سوی منابع غیررسمی وابسته به مجاهدین و سایتهای تابعهی آنان اعلام شده که حکم اعدام”ولیالله فیض مهدوی” به وی ابلاغ گردیده است.
1- در این که مجاهدین برای اعدام ولیالله فیض مهدوی لحظه شماری میکنند و میکوشند تا از این ماجرا خونی برای تزریق بر پیکر نحیف و رو به اختضار تشکیلات خود بسازند شکی نیست.
2- آنها به این موضوع به عنوان فرصتی برای ساختن اهرم فشار بر کشورهای اروپایی استفاده میکنند و از طریق مانور بر روی مسائل حقوق بشری میکوشند فشار برای خارج شدن از لیست گروههای تروریستی را مضاعف سازند.
3- عدهای از اشخاص و سایتها که ظاهراً مراوداتی با مجاهدین دارند، گمان میبرند با استفاده از این فرصت! میتوانند زمینهی فشارهای سیاسی – حقوق بشری، بر روی ایران را فراهم سازند.
مجاهدین در چند هفتهی گذشته با بهانه قرار دادن مهدوی، نیروهای (دواطلب – استیجاری) خود را به خیابانهای اروپا آورده و عجب این که در این مراسم، فیلمهایی از رژهی نیروهای مستقر در اردوگاه اشرف به مناسبت اعدام حجت زمانی را نمایش میدهند! و نشان میدهند که آمادگی تام و تمام برای بهرهبرداری حداکثر از چنین رویدادی را دارند.
اما تنها چیزی که در این میان مطرح نیست، جان ولیالله فیض مهدوی است و این که به چه دلیل در آستانهی اعدام قرار گرفته است؟!
ولیالله فیض مهدوی، یکی از قربانیان خط آنارشیستی رجوی برای برهم زدن تحولات پس از خرداد 76 است که طی آن، شلیک کور خمپاره توسط تیمهای اعزامی از عراق، در شهرهای ایران انجام میشد و تعداد زیادی از مردم بیگناه در آن دوره کشته یا معلول شدند.
از سوی دیگر آنچه از سیاست قضایی ایران در مقابل اعضای مجاهدین که به هر دلیل بازداشت شدهاند (و نه آنانی که داوطلب بازگشتهاند، چرا که آنان اساساً درگیر سیستم قضایی نیستند) مشاهده میشود این است که از شکایت مدعیالعموم برای جنبهی اجتماعی و عمومی جرم چشمپوشی میکند و حتی میکوشد تا شاکیان خصوصی را نیز راضی کند، کما این که در مورد حجت زمانی – بنا به اعتراف صریح مجاهدین – موفق شده بود از 4 شاکی، رضایت 2 شاکی را بگیرد.
کاری که مسألهی برخی از این افراد را دشوار میکند تلاش مجاهدین برای انگیزانندن آنها به دفاع از خط تروریستی و آنارشیستیای است که اجراء کردهاند. آنچنان که از شواهد بر میآید، جمع کردن بساط دفاع قلابی از سعید ماسوری نیز به همین دلیل بود و استمرار آن در مورد مهدوی نیز به همین دلیل است.
اما اگر واقعاً جان مهدوی به عنوان یک انسان برای هر حزب و گروه سیاسی و هر انسان صاحب وجدانی مطرح بوده و حقیقتاً به دنبال نجات جان وی از اعدام باشد، باید یک کمپین حقیقی براساس به کیفر رساندن مجرم اصلی و نجات مهدوی تشکیل شود.
بدون شک (اگر آنگونه که مجاهدین مدعی شدهاند، چنین حکمی به وی ابلاغ شده باشد) نجات مهدوی یک راه بیشتر ندارد و آن یگانه راه، جز از مسیر برعهده گرفتن جرایم مهدوی از سوی مجاهدین نیست.
مجاهدین کمترین کاری که میتوانند برای نجات مهدوی انجام دهند، این است که در مورد خط آنارشیستی خمپارهزنی در شهرها توضیح بدهند. علل آن را تشریح کنند و این که چرا قربانیانی مانند حجت زمانی و فیض مهدوی و دیگران را به چنین عمل قبیح و غیرانسانی واداشتند که جان دهها انسان بیگناه (از جمله کارگران یک کارگاه تولیدی و خیاطی که از زن و مرد در آن حادثه مجروح و کشته شدند) بر اثر آن به مخاطره افتاد.
کسانی که فرصت طلبانه و در نهایت ناتوانی، به جان مهدوی به عنوان یک فرصت مینگرند و لیست و امضاء جمع میکنند، باید از مجاهدین توضیح بخواهند که دستآوردهای آن خط تروریستی چه بود؟ آیا جز این است که بر اثر همان خط غیرانسانی بود که در لیست گروههای تروریستی اتحادیهی اروپا قرار گرفتند و امروز ناگزیرند برای خروج از آن لیست کذایی از پذیرش مسؤولیت جنایاتی که انجام دادهاند فرار کنند.
حداقل این است که سخنگویان مجاهدین میبایست هدف از مأموریت و نتایج عملیاتی را که انجام داده است برای روشن شدن ذهن هوادارانشان بیان کنند تا لااقل بدانند که از چه کسی و به چه دلیلی دارند حمایت میکنند!
برای نجات جان ولیالله فیض مهدوی به عنوان یک انسان، باید برای یک بار هم که شده کاری کرد که مجاهدین مسؤلیت اعمال خود را بپذیرند و میبایست جلوی هرگونه تلاش سوءاستفاده آمیز این گروه از مرگ مهدوی را گرفت.