فرقه شما را دچار تملق گوئی نموده یا روسری خانم رئیس جمهور؟!
اکبر اکبری، هجدهم می
آقای پاک نژاد صدای بلند باز شدن دربهای خیالی به روی فرقه شما را دچار تملق گوئی نموده یا روسری خانم رئیس جمهور؟!
نوشته ای تحت عنوان خانم رئیس جمهور چرا روسری دارید؟ به نام آقای عزیز پاکنژاد درسایتهای سازمان مجاهدین خودنمائی میکند،اما هر چه در این مطلب کنکاش کنید همه جور تملق و چاپلوسی در آن خواهید یافت به غیر از مطلبی که مربوط به روسری خانم رئیس جمهور باشد!
فقط دو خط نقل قول از خانم رجوی است«…همانطوريكه در بخش آزادي پوشش براي زنان ايران تأكيد كردم اين يك انتخاب شخصي است. من حجاب را بهرغم اينكه سنت خانواده من نبود آگاهانه و آزادانه انتخاب كردم. بله فقط جمله داخل گیومه به نقل از خانم رجوی است و آقای پاکنژاد مابقی داستانشان را به چاپلوسی های مشمئز کننده اختصاص داده اند که بی اختیار انسان را به یاد اعمال آقای فخرالدین حجازی می اندازد که چطوردردهه و سالهای شصت،گوی تملق را درنوردیده بود…،البته ناگفته نماند که یکی ازنشانه های سرسپردگی مطلق در سازمان مجاهدین،تملق و چاپلوسی کردن برای خانم و آقای رجوی بوده و میباشد.هر چه تملق بیشتری نسبت به رهبری مجاهدین انجام بدهی،نشانه ذوب در ایدئولوژی خانم و آقای رجوی میباشد و بیشتر رویت حساب میکنند.
حال مشخص نیست که آقای پاک نژاد چرا به این ورطه از تملق گوئی دچار شده اند!؟دو حالت دارد،اول اینکه یا آقای پاکنژاد از ابتداء مجاهد بوده اند پس در نتیجه یدک کشیدن نامشخصیتدر شورا کشک و پوشال بوده است،و در حالت دوم:با توجه به ریزش نیروئی مستمر و قابل توجه از بدنه سازمان مجاهدین و عدم جذب نیروی جدید،آقای پاکنژاد را در کمپ اورسورآوازپذیرش نموده اند و ایشان در کلاسهای درس خانم مهوش سپهری و آقای مهدی ابریشمچی مشغول پذیرش و فراگیری تملق و چاپلوسی میباشند.
برمیگردیم به اصل نوشته،آقای پاکنژاد در ابتدای نوشته شان گفته اند که این سوآل را یک نماینده زن از شورای اروپا مطرح کرد.گوئی که به هیچ عنوان باور نمیکرد که یک زن آن هم مسلمان که روسری هم بر سر دارد بتواند تا این اندازه کارهای مردانهبکند.!«آقای پاکنژاد لطفا انگشتتان را گاز نگیرید چون بعد از باز شدن دربها با صدای بلند! و خیره شدن چشمهای پشت دربها به روسری خانم رجوی شما باید با همان انگشتان دست و پاهایتان جلوی بسته شدن دربها را با صدای بلندتر بگیرید»به ادامه نوشته پر تملق توجه کنید:این نماینده برجسته سوئدی بعد از اینکه سخنان خانم رجوی و راه حل سوم و جزئیات مربوط به آن….شنید لبخند رضایت بر لبهایش نقش بست،…واز پاسخ خانم رجوی به نظر میرسید که آرامش و غروری زنانهبه او دست داد.!«نگفتم که مواظب انگشتتان باشید که یکهو گازش نگیرید!؟»
آقای پاکنژاد،آیا روسری به سر داشتن کاری مردانه است آنهم از نوع مسلمان و اسلامیش!؟یا مطرح کردن بن بست(ببخشید،راه حل سوم)کاری مردانه است!؟
آقای پاکنژاد،پاسخ آقای رجوی که در قالب خانم رجوی در آنجا حضور داشتند چه بود که خانم نماینده سوئدی را دچار غروری زنانه کرد!؟ پر واضح است چون خانم نماینده سوئد به سرنگونی از طریق جنگ مسلحانه و ترور وسرکوبی و زندانی و شکنجه کردن ناراضیان سوئدی و تحویل دادن آنها به صدام حسین دیکتاتورو زندانبانی زندان بدنام ابوغریب عراق را معتقد نبود و انجام نمیداد،پس بنابراین غرور ایشان ازنوع زنانه میباشد.یا شاید شما هم به مانند آقای رفسنجانی معتقدید کهمغز زنان کوچکتراز مغز مردان میباشدبرای همین خانم رئیس جمهور شخصیتان روسری به سر کرده اند تا فلاشهای عکاسی کوچکی مغزشان را پرتو نگاری نکند؟
آقای پاکنژاد بس کنید این مزخرفات را،چرا هیچ صحبتی از دختران و زنان شریف و ساده دلی که به زور و اجبار در پادگان اشرف در خاک عراق نگهشان داشته اید و آنها را برده وار استثمارنموده و مطیع اعمال خیمه شب بازی خانم رجوی مینمائید حرفی بمیان نمیآورید؟دختران و زنان ساده دلی که حتی مینیمم آزادیهای فردی داخل جامعه ایرانی را در پادگان اشرف ندارند و حتی نمیتوانند به آن فکر کنند.
دربخشی دیگراز این تملقات،آقای پاکنژاد خبرنگاران را دروسط صحنه!چیده اند و در اثر نور پی درپی فلاشها و رفت وآمد و تردد سریع خبرنگاران به داخل و خارج سالن!!چشمانشان خیره شده است!
لطفا قضاوت کنید تملق و چاپلوسی تا چه حد؟ آقای پاکنژاد آیا در کنفرانسهای خبری روئسای جمهوری کشورها و یا در کنفرانس دانشمندان در مورد شبیه سازی احشام هم،چنین ازدحامی از خبرنگاران و نور فلاشها و تردد پی در پی خبرنگاران به داخل و خارج سالن را مشاهده نموده اید که چشمانتان خیره مانده باشد؟یا شاید هم به گونه ای دیگر بوده است که خبرنگاران فلاشها را برای ثبت روسری خانم رئیس جمهور زده اند و زود از سالن خارج شده تا مبادا دچار طلاق ایدئولوژیک شوند،و برادران و خواهران مجاهد با اشاره رئیس جمهورخبرنگاران را با وعده صرف قهوه و شیرینی و نوشیدنیهای دیگر مجددا به سالن باز میگرداندند؟
در قسمتی دیگرآقای پاکنژاد از اطمینان مدعوین و خبرنگاران مینویسند:همه حاضرين از مرحله اول كه دفع اين رژيم وحشي و خطرناك با راهحل سوم خانم رجوي است اطمينان يافته و آنرا در دسترس ميبينند!!آقای پاکنژاد،پس منتظر چه هستید خواهش میکنیم خانم رئیس جمهورتان را ببرید به تهران چون خود ایشان تشریف نمیبرند.فکر کنم برق نور فلاشها چشم ایشان را گرفته و مانع عزیمتشان به تهران شده است و یا شاید همانطور که شما نوشته اید،جلسه ای پر بار بودو خانم رئیس جمهور زیر این بار مانده باشند؟
آقای پاکنژاد،ادامه میدهند:جلسه خاتمه يافت تا در جاي ديگر و قسمتهاي ديگر ساختمان شوراي اروپا با هواي ديگري ادامه يابد!؟نگفته اید چرا هوای جلسه گرفته بوده که اینهم شاید از اثرات همان بار زیاد بوده باشد؟
نکته بسیار جالبی که آقای پاکنژاد با اینهمه تملق گوئی در انتها بر سر خانم رئیس جمهور خراب کرده اند،پنبه بافی 13 ساله ریاست جمهوری خانم رجوی است که ایشان از هم گسسته اند«درها» به آرامي اما با صدايي بلند بر روي مقاومت ايران در اروپا باز ميشود!؟همگان میدانند از سال1372 که آقای رجوی رئیس جمهورشخصی خود و صاحبخانه شان را به جای ایران به اروپا گسیل داشتند،در هر نشست علنی و نیمه علنی و در هر مصاحبه ای با صدای بلند اذعان داشتند کهخانم رئیس جمهورمان در اروپا یخها را ذوب کرده و دربها را به روی مقاومت گشوده اند!و خود خانم رجوی هم صدها بار این را اذعان داشته اندو با همین چماغ یخی بارها و بارها بر سر نیروها و بدنه سازمان کوبیده اند.حال سوآل ازآقای پاکنژاد مطرح میشود که:اگر دربها به روی خانم و آقای رجوی گشوده بود،پس چه کسانی این دربها را بستند و چگونه است که صدای آن به گوش خودتان نرسیده است و حال مدعی بازگشائی مجدد دربهای خیالی اروپا به روی خانم رئیس جمهوری شخصیتان میباشید!؟
آقای پاکنژاد،مطمئن باشید که دولت مجاهدین غیر ممکن است.با کدام گذشته و استراتژی؟خانم وآقای رجوی حتی مشخصات یک آلترناتیو سیاسی و دولتی را ندارند به جز یک فرقه برده دارو دربسته.
اگر خواستید این غیر ممکن را برایتان باز خواهم کرد.