فوتبال و تروریسم
مهدی خوشحال، بیست و ششم می 2006
34 سال قبل در همین کشور آلمان که مسابقات جهانی المپیک برقرار بود، ورزشکارانی، قربانی تروریسم شدند.
اگرچه امروز بازهم قرعه به نام آلمان افتاد و آلمانی ها میدان دار بازی اند، اما این بار این دیگر ورزشکاران اسراییلی نیستند که قربانی تروریسم خواهند شد، بلکه این کشور و تیم ملی ایران است که تحت خطر تروریسم اسراییلی است و اگر مردم ایران و دولت آلمان هشیاری لازم را به خرج ندهند، چه بسا تروریسم تحت امر اسراییل بتواند کینه و دقِ دلش را بر روی تیم و حیثیت ملی ایران خالی کند و ضمناً از فرصت به دست آمده، وجود رو به انقراضش را بر روی صفحه تلویزیون جهان ببرد. آنان در بازی های جام جهانی فرانسه نیز تحت شعار مبارزه با جمهوری اسلامی، خواهان ضربه زدن به حیثیت ملی ایران و ابراز وجود بر آمده بودند، اما این بار قضیه فرق می کند و وضعیت شان نسبت به جام جهانی فرانسه، بسا وخیم تر است و به هر حال آن چه که تا به امروز تجربه شد، آنان جز از طریق خیانت و خشونت، راهی برای ابراز وجود و باز کردن راه، در دست ندارند.
از ماه ها قبل اسراییل مخالف ورود تیم ملی ایران به بازی های جام جهانی بود، به این بهانه که رییس جمهور ایران گفته است، هالوکاست دروغ است. البته این گفته در کشور آلمان جرم است، اما در جای دیگر یک اظهار نظر است و جرم تلقی نمی شود.
مجاهدین خلق هم که بعد از عراق در خط اسراییل و آمریکا کار می کنند، خود در اصل حرفی ندارند. آنان نگاه می کنند، کجا منافع دولت سابق عراق، و اکنون آمریکا و اسراییل، ایجاب می کند، همان را تبلیغ و عمل می کنند. انتظار داشتن از مجاهدین خلق که در هر فرصت به دست آمده، کار و تبلیغات ضد ایرانی انجام ندهند، یک انتظار احمقانه و غیر واقعی است. آنان کاری که در دستور دارند، همان را به نحو احسن انجام می دهند و سرانجام مزدشان را می گیرند. این بار نیز در خط تبلیغاتی همین را مد نظر دارند، ضربه زدن به حیثیت ملی ایرانیان به نام مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی، و ابراز وجود و سپس آن را به نام دشمن تمام کردن تا در این میان شکاف مابین جمهوری اسلامی و جهان غرب را هر چه زیادتر کنند.
البته اگر دولت و فدراسیون فوتبال آلمان تبلیغات و پیام دشمنان ایران را قبول می کردند، ناچاراً می بایست از ورود تیم ملی ایران به بازی های جام جهانی پیشگیری به عمل می آوردند. ولی مقامات آلمانی در رابطه با این تقاضا اظهار داشتند، فوتبال یک ورزش است و نبایست آن را قاطی مسایل حاد سیاسی کنیم.
طبعاً فوتبال یک ورزش است. اما اگر منافع اقتصادی در آن نهفته نبود، بی شک در ظاهر امر نیز عین سیاست و بازی های سیاسی می نمود.
در راستای همین تبلیغات و اقدامات کور و تروریستی است که دولت آلمان و کشورهای غربی هر روز حلقه های امنیتی کشورشان را تنگ تر از گذشته می کنند و در این رابطه حتی از استفاده از تجارب تروریسم نیز ابایی ندارند! و مسخره تر از این هم نمی شد؛
جهان را به امنیت خانه و دیوانه خانه بدل کنند، به این بهانه که دارند با تروریسم مبارزه می کنند. در حالی که تروریسم، یکی از ابزارهای کار است. هیچ معلوم نیست، تروریست ها چه خدمت بزرگی به این ها کردند و می کنند، که اینان نیز متقابلاً، علی الباطن تروریسم را مورد لطف و مرحمت قرار می دهند و علی الظاهر بعضاً ناچارند تحت نام مبارزه با تروریسم، اهداف اقتصادی و سیاسی و نظامی خود را در هر جا و به ویژه در زمینِ دشمنان شان به پیش ببرند. در عوض چیزی که تا به حال نصیب تروریسم شد، در کنار ده ها امتیاز و گشایش و تحمل، یک محکومیت و یک نام خشک و خالی بوده است.
تروریست ها، در امنیتی ترین کشورهای جهان دارند اهداف شان را به پیش می برند. به پلیس خط می دهند، چه کسی باید دستگیر بشود و چه کسی نباید دستگیر بشود. آکسیون اجرا می کنند. کار سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی می کنند.
این سیاست یک بام و دو هوای کشورهای غربی، خطرناک است. به ویژه در مسابقات فوتبال جام جهانی در کشور آلمان که تروریست ها نیز می خواهند با حداکثر قوا و امکانات، مانور بکنند و اتفاقاً شیطنت شان را به نام دشمنان شان تمام بکنند و از شکاف جدیدی که مابین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی به وجود آمده است، با استفاده از این فرصت ورزشی، این شکاف را تا آن جا که می توانند زیادتر بکنند. باز کردن این شکاف به هر قیمت ممکن، مسئولیت جدید تروریست ها از جانب اربابان شان است.
اما آن چه که در این میان ما ایرانیان می توانیم بفهمیم و انجام بدهیم، این است که با تبلیغات و عمل خود این فرصت خوش رقصی را به تروریست ها ندهیم و به آنان اجاز ندهیم تحت نام و به بهانه مبارزه علیه جمهوری اسلامی و ابراز وجود، تیم فوتبال و منافع ملی ایرانیان را به زیر پای بیگانگان قربانی کنند. ورزش هر کشوری در اصل صیانت ملی دارد و تعمیم دادن آن به حاکمیت و تروریسم و انرژی هسته ای و مسایل سیاسی، پوششی برای ضربه زدن به مردم و منافع ملی ایرانیان است.
پایان