حاشیه های دیدنی بورژه پاریس!!!
جمشيد طهماسبی
ازنواختن مارش جنگی درمدخل ورودی که باعث تعجب باورنکردنی حاضرین شد که بگذريم، صحنه سنگ رو يخ شدن شهردار اورسورواز که ظاهرا دردیدارهای گذشته به دور از چشم ديگران و دوربين افتخار دست دادن « با خانم رئیس جمهور» را پیدا کرده بود و اینبارهم طبق معمول دست دراز کردند که با جا خالی دادن خانم رجوی روبرو شدند باز درجای خودش صحنه جالبی بود، تا جای که بهزاد نظيری بخت بر گشته مجبور شد همانجا جلو دوربين برای ماست مالی آن اقدام کند.
بد نيست به سابقه امرهم نگاهی داشته باشيم از سال 1394 به دليل اينکه برادر مسعود!! هميشه تمايل دارند هم ازآخور وهم از توبره بخورند، اگر چه دست دادن زن و مرد برای کادرهای مجاهدین ممنوع بود ولی برای نفرات مالی ویژه که جهت سرکیسه کردن افراد می رفتند ونفرات دیپلماسی برای اينکه پز ضد بنياد گرای بدهند درجاهایی که جلو دوربین نباشند و بدور از چشم محصور در قلعه اشرف آزاد بود و از این ضوابط هم فقط نفرات همین بخشها اطلاع داشتند به هر حال سیاست خوردن هم از توربه وهم ازآخور این مشکلات راهم دارد.
اما ازحق نبايد گذشت گرداندگان صحنه از تمام امکانات ممکن به نحو احسن مدد گرفته بودند، از پرده کشی و دکور سازی برای پرکردن وکوچک کردن فضای سالن تا رقص نوری که معمولا خاص مراسم تفریحی است از ابتکارات جالب این مراسم بود.
با این حال متاسفانه به دلیل اشکالات فنی وکوچک بودن سالن نتوانستند رقمی درخور نیاز که معمولا آقای رجوی را راضی می کند اعلام کنند، چون که قبلا رکورد 50 هزار نفری را شکسته بودند قطعا رقم 30 هزار نفر باعث عصبا نیت آقای رجوی خواهد شد.
یادم هست درعراق نشستی آقای رجوی درهمین زمینه گذاشته بود، بحث مقاومت نفرات دیپلماسی در مقابل اعلام ارقامی که به طور نجومی بزرگ نمایی می شود، ازآنجایی که اعلام این دروغ های غیر قابل باور برای شنونده و خبرنگاران که باعث عصبا نیت آنها می شود چرا که آن را توهین به هوش وفهم خود تلقی می کردند.
به همين دليل افرادی که ماموریت اعلام وبرخورد با خبرنگاران را داشتند ابتدا مقاومت می کردند وبه مسئول خود گوشزد می کردند که این ارقام را کسی باور نمی کند… ولی خواهرمسئول که مامور بود ومعذور با تحکم می خواست که همان چیزی را که او می گوید اعلام کنند.
یکی از سوژهای که در آن نشست زير ضرب قرار گرفت علی صفوی بود چرا که گفته بود آخر چطوری می شود ارقام را تا این حد بزرگ کرد، مسعود رجوی با مخاطب قرار دادن او گفت ببینید این تصمیم خود من هست وشما باید ذهنتان را ببندید.
چرا که مصرف اینچنین اعداد و ارقام هم قبل از اینکه مورد نیاز خود مجاهدین باشد برای طرف حسابهای کاربرد دارد، که می خواهند در تعادل قوای بده بستان با حکومت ایران از مجاهدین به عنوان اهرم فشار استفاده کنند.
در همين دستگاه هست که کارزار تبلیغاتی به اصطلاح « پنج ميليون دويست هزار» نفری درعراق که بدون حمایت وکمک آشکار نیروهای آمریکایی وسفارت آن درعراق غیر ممکن است اينچنطن در بوق وکرنا می شود.
همانطور که جمع آوری امضاء درخيابانهای پاریس برای کسانی که مهر توریستی بر پیشانی دارند بدون نشان دادن گوشه چشم همان کسانی که زمانی دستور حمله و هجوم را دادند ، در راستای نیاز کشیدن آژیر قرمز برای گرفتن امتیاز امکان پذيرنيست.
این گردهمایی نيز جدای از کم وکيف آن از اين رو قابل تامل وبرسی است که در تعادل قوا، و رد وبدل کردن امتياز در روابط طرف حسابهای اروپايی و امريکايی با حکومت ايران مفهوم پيدا میکند چرا در عالم واقع مجاهدين فقط اهرم فشار و وسيله ای در دست اين قدرتها هستند.