سرنوشت پر ابهام مجاهدین در عراق
میلاد آریایی، دهم اوت 2006
سخنرانی بی سواد ترین عضو شورای رهبری مجاهدین در عراق (صدیقه حسینی) به مناسبت بزرگداشت صدمین سال انقلاب مشروطه حاوی نکات بسیار جالبی بود.
از جمله یادآوری آخرین صحبت های مسعود رجوی در اسفند 1381 در سالن پادگان اشرف که دقیقا به زمان ناپدید شدن وی نیز اشاره دارد ودر همان مراسم بود که شیادانه مسعود رجوی پرچم کوچک قرمزی را به ابعاد 30 در 40 سانتی مترکه بیشتر شبیه اسباب بازی بود به نشانه پرچم سرخ حسینی!! ووارث صدق و فدا به همسر سوم اش مریم عضدانلو می سپرد تا با دجالیت تمام باز هم سر نیروهایش را کلاه بگذارد والبته چند روز بعد با در دست داشتن همین پرچم سرخ حسینی در حالیکه رهبران همیشه فراری از صحنه های خطرساز (مسعود ومریم رجوی) فریاد میزدند به هر قیمت باید در اشرف مقاومت کرد و یا اینکه با حمله به ایران کتاب مجاهدین را با افتخار تمام کرد ، به یک باره با تعجب همگان مریم رجوی سر از خاک فرانسه در آورد و بطور ناشناخته و مخفی از مرز بلژیک وارد خاک این کشور شد ولی بواسطه جاسوسه ای به نام (مرضیه بابا خانی ) که سرویس فرانسه در دفتر مریم رجوی داشت آنان را از این مساله آگاه کرد و همان شد که در 17 ژوئن 2003 بر سر مجاهدین آمد. به هر صورت بپردازیم به اصل ماجرا و گاف های صدیقه حسینی این عضو بی بدیل شورای فرمایشی مجاهدین که از قول مسعود میگفت :
يادتان هست , در آخرين ديداري هم كه درهمينجا در سالن اجتماعات در نيمه اسفند سال 81 با برادر و خواهرمريم داشتيم , برادرمسعود به همه ما گفت : « وقتي كه ديو تنوره ميكشد، وقتي كه دژخيم سر از پا نميشناسد، رمز ماندگاري و اعتلا، كلمه فداست» و گفت : « ما , عزم, جزم كرده ايم تا اگر زمانه صد بار ازاين هم خطيرتر و پرفتنه تر باشد, با تأسي به پيشواي آرماني مان, درسهاي جديدي از مقاومت و ايستادگي عرضه كنيم.ارتش آزاديبخش، اين سرمايهٴ عظيم ملت ايران, چون كوه، استوار و سرفراز ايستاده است».
نفس این سخنان نشان میدهد که شرایط فوق العاده سختی در عراق برای مجاهدین پدید آمده است تا بدانجایی که مجبورند بار دیگر سخنان رهبری که برای پاسخگو نبودن مجبور شده است فعلا از دیده ها پنهان شده تا شاید خدا را چه دیدی ؟ چون زورو برای نجات میهن به ناگهان ظاهر شود و برود تا آتش برافروزد در کوهستان ها!! و خاک میهن را به توبره بکشد بدست امپریالیست ها!! یادآور شوند.
تجربه نشان میدهد مجاهدین هر گاه از پیروزی بر روی مساله یا مطلبی سخن میگویند با توجه به فرهنگ وارونه گویی آنان به تحقیق باید دریافت که دقیقا در همان مساله مورد اشاره شان به سختی گیر هستند و چاره ای جز فرار به جلو ندارند.
داستان سخنان نخست وزیر عراق نوری المالکی که سخت مجاهدین را پریشان خاطر کرده است از این جمله است و این ایده که نکند جدی جدی ما را میخواهند بیرون کنند و اگر این موضوع حقیقت داشته باشد پس تکلیف 5 میلیون و 200 هزار امضا وحمایت چه میشود؟ سخت خاطر مسئول اول شان را آزرده کرده است.
این نکته باریک تر از مو، مسئول اول مجاهدین را برآن داشت که هر چه سریعتر برای اشرفیان آنرا باز کند که البته شخصا نظرم این است که براستی ( صدیقه حسینی ) بدلیل ویژگی های ذاتی اش!! الحق والانصاف برازندگی مسئول اولی مجاهدین را تمام وکمال داراست.
به همین خاطر بود که بمناسبت یکصدمین سال مشروطیت که اصلا معلوم نیست سلحشورانی چون میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل و بزرگانی چون فاطمی و مدرس ومصدق چه ربطی به مجاهدین دارند ، داد سخن داد و این چنین فرمود:
صورت مسئله خيلي روشن است : توطئه اخيرآخوندها، يك عكس العمل جنون آميز درقبال بيانيه تاريخي پنج ميليون و دويست هزار عراقي, در مورد خلع يد از رژيم و شناسايي موقعيت مجاهدين درعراق است.
این چنین است که بطور اتودینامیک مجازات پشت پا زدن به اصول (عدم وابستگی و استقلال) را اکنون اینگونه می پردازند که برای بقای فیزیکی خود دست به دامان عشایر و روسای قبایل عراقی میشوند و بجای حمایت از جانب مردم محبوب خود مجبورند شرمگینانه از کریدور ها و راهروهای مجالس غربی سر درآورده و هیچ چاره ای هم براین درد بی درمان شان متصور نیست.
نکته ها دراین زمینه بسیار است اما آنچه باقی می ماند تجربیات گرانبهایی است که مسیر تاریخی آزادی مردم ایران آنرا به تمام وکمال برای نسل های آینده روشن ساخته است.