شرحی دیگر بر زبونی و رذالت رجوی

شرحی دیگر بر زبونی و رذالت رجوی
« غلط های زیادی »

میترا یوسفی، بیست و هفتم اوت 2006
آری پیروان مجسم شیطان، بازهم به فرهنگ خودشان « طاق » مشمئزکننده یی دراعمال و رفتار شیطانی زده اند که خبر از سردرگمی جنبش های واپسین می دهد. به اصطلاح خود رجوی، در توجه به جنبیدن های دُم مارمولک، وقتی سرش را ازدست داده، تحرکات مذبوحانه ی آخرین!
از ردیف دیوانگی های رسوا، میهمانی و جشن های مسخره درحوالی پاریس برای بازمانده رهبری، و درنهایت بی انصافی، اصرار شریرانه به باقی ماندن گله ی بی چوپان در بیابان عراق! و دراین راه از دریوزگی به حضور قدرت ها گرفته اند تا دست بدامان چادرنشینان و طوایف عراقی شدن( که ظاهرا می باید برای حکومت ایران تصمیم بگیرند.چه مسئولیت سنگین و غیرقابل تصوری!)
زوجه ی رهبری تاکنون کوتاه ترین فراخوانی برای انتقال معروف ترین آوارگان ایرانی در عراق، بردگان رجوی! صادر نکرده است تا چون سربازهای پلاستیکی درصندوقچه اسباب بازی، جهت رئیس جمهور بازی، جمع کند.(غافل که دوره ی اسباب بازی های پلاستیکی بسرآمده است!) یا صرفه ی سودبردن به هیئت کرم طمعه ی قلاب ماهی گیری( هیهات که از منظره ی مرداب، صیدی حاصل نخواهد گشت). یا دویدن به گذشته و رویای مخوف تصلیب یاران اسپارتاکوس، وقتی اسپارتاکوس خود هفت سوراخ قایم شده وزنش سرگرم خوشگذرانی!( البته با جگرسوخته، دل خون و کلک سیلی زدن برصورت، آنجا که یک هاون سرخاب و سفیداب ساییدن هم حجاب مرض و بیماری نمی شود که دلقک مزبور ناآگاه از وضعیت فلاکت بارخویشتن نیست.)
باری، جهت خوش رقصی برای قدرت ها و همچنین از سوزدل سوخته، طی مطلبی در سایت های سفیهانه و سخیف، به حریم حزب « چپ » سوئد تاخته است. خوشنام ترین حزب سوئد مفتخربه حمایت از پناهندگان، زنان وکودکان، سالخوردگان و هر طبقه و قومی که درنظام کنونی جهان، مورد ظلم و اجحاف قرار می گیرند. حزبی که در یکه تازی امپریالیسم براهداف و اصول خود پابرجا مانده است. رهبری شجاع حزب در اعتراض به یکی از اعضای حزب که در هایهوی اتحادیه ی اروپا فریب رجوی ها را خورده و ظاهرا زیادی پیشرفته و سبب یک بحث بی رودربایستی در روزنامه « داگنزنی هیتر گشت، اشکارا اعلام کرد که حزب « چپ » با گروه منافقین رابطه یی نداشته و نخواهد داشت!
« داگنز نی هیتر»( اخبار روز ) با سابقه ی مطالب تند برعلیه رجوی ها و ازجمله قراردادن سازمان تروریستی منافقین بر طرح درخت تروریسم! وهمچنین انعکاس شورانگیز نخستین فریاد رها شدگان از فرقه، آنهم به قلم خبرنگاری که رجوی ها تا تله ی خانه ی بدنامشان درحوالی پاریس کشانیدند و او بی اعتنا به ادعای منافقین، حقایق را منتشر کرد. همچنین یکبار که آوارگان و اجیران رجوی قصد تجمع در حریم روزنامه را داشتند- به زبان فرقه یی کارزاری برپا کنند- با گارد حفاظت روزنامه مواجهه شدند که اوباش رجوی را سرافکنده برگرداند.
و حال به تلخی خنده دار این توسری خورده ی روزنامه داگنز نی هیتر، برای حمله به حزب « چپ» با سوء استفاده از بحث های درشرف انتخابات سوئد، به خصوص در رابطه با سیاست خارجی سوئد و اعتراض به اسراییل،( ظاهرا منافقین به همت فراتر از دجالیت برآنند که رابطه ی تنگاتنگ با سازمان های انقلابی عربی را به روی خود نیاورند، کوششی عبث!) دست بدامان « داگنز نی هیتر» شده است که به امید خدا پاسخ اش را خواهند گرفت.
وپیش ازآن باید عذری بحضور یکی از اعضای حزب « چپ » بیاورند که متاسفانه به تنهایی، نحیف و ضربه پذیر فریب این منافقین تبهکار را گاهی چند خورده و حیثیت سیاسی خویش را آلوده ساخته است.

(هرمان اشمید در نشریه گروهی که مارک تروریستی خورده است)
سیاستمدار اتحادیه اروپا، از گروه تروریستی حمایت میکند
هرمان اشمید از( حزب چپ)، طول پنج سال دوران خویش در پارلمان اروپا، از مارک تروریستی خورده، مجاهدین ایرانی، حمایت کرده است.
او در میتینگ سازمان در اروپا شرکت داشته و به ملاقات سازمان، در عراق رفته است. او ادعا میکند که مجاهدین یک حرکت آزادیخواه است.
مجاهدین ایرانی از سوی آمریکا نیز، چون اروپا در لیست گروه های تروریستی قرارگرفته است. مجاهدین متجاوز از بیست سال از قرارگاه نظامی در عراق، به عملیات خرابکاری و بمب اندازی فرامرزی، برعلیه رژیم ایران دست یازیده است. سازمان از جامعه جدا گشته وکسی که آن را ترک کند، تحت تعقیب و تهدید قرار میگیرد.
– ترک مجاهدین، به منزله امضای حکم مرگ است. مجاهدین افرادی در هر جا دارند و آن ها اگر فرصتی بدست آرند، مرا خواهند کشت. یک پناهنده سیاسی به « داگنس نی هیتر» چنین میگوید.
هرمان اشمید در فوریه 2003 به عراق سفر کرد تامسئله صلح را به همراه تنی چند از نمایندگان پارلمان اروپا از «حزب چپ» و« حزب محیط زیست»، پیش ببرد. در بغداد وی با نمایندگان این سازمان تروریست شناخته شده، ملاقات کرد.
پس از این، هرمان اشمید ئر گردهمایی های مجاهدین از قبیل کپنهاک و پاریس شرکت کرد. درآنجا او سخنانی چون مجاهدین یک نیروی دموکراتی هستند که باید فی الفور از لیست های تروریستی حذف شوند، رانده است.( یا):
– جای بحث ندارد، مجاهدین ایران از حمایت بسیاری اعضای پارلمان های اروپا برخوردارند.
– « تروریسم» برای من آنست که کسی برانسان های بیگناه حمله کند و ازحمایت مردمی درسرزمینی که عملیات انجام میدهد، برخوردار نیست. مجاهدین تنها سیاسیون و یا نطامیان را هدف می گیرند و یک پایگاه قوی مردمی دارند. این یک سازمان منطبق بر شیوه سازمان های آزادیبخش است که برعلیه یک رزیم خودکامه می جنگد.
« مگنوس نورل» محقق در مسایل تروریستی در انستیتوی تحقیقات سراسری سازمان دفاع، ادعای برعکسی دارد: این که محاهدین برعلیه یک دیکتاتوری مبارزه میکنند، به معنای آن نیست که آنها تروریست نیستند. مجاهدین به دفعات متعدد، آگاهانه غیرنظامیان را کشته و مجروح کرده اند. آنها روزبروز خشن تر شده و حمایت از آنان در داخل، به نفع کانال های نوین آزادیخواهی در ایران، نزول کرده است. ایدئولوژی پایه یی آنها، آمیخته یی از شیعه اسلام و مارکسیست است. آنها در انقلاب 1979 برعلیه رزیم شاه، که بوسیله ایالات متحده حمایت میشد، شرکت داشتند و کار کردند برای یک جامعه اسلامی با خصوصیات لیبرالی مثل برابری زن و مرد.
وقتی خمینی در انتهای انقلاب قدرت را بدست گرفت و حکومت ملایان را بنیاد گذاشت به نارضایی مجاهدین و فرار آنها به عراق انجامید.
در تبعید سازمان ایزوله گشت. ترک کنندگان شاهد سکتاریسم بوده اند. مسعود رجوی وزنش به عنوان خدایان پدیرفته شده و بیشتر افرادی که سازمان را ترک کرده اند، اعلام کرده اند که تحت تعقیب و تهدید قرار دارند و مضروب شده اند.
یک پناهنده سیاسی که اکنون در سوئد زندگی میکند شرح میدهد ( که چگونه ) طی دوران اقامتش درکمپ محاهدین وقتی شروع به انتقاد از مسعود رجوی کرد. او میگوید که وی تحت ضرب و مجازات قرار گرفت و فرزندانش از او گرفته شدند.
– وقتی ده سال پیش به سوئد گریختم، تحت چند نامه ترور و تهدید قرار گرفته و هنوز نگران جانم هستم.
هرمان اشمید مدعی است که مرکتب کارغلطی نشده است:
– من جیزی درباره تعقیب کردن ها نمیدانم. من از مجاهدین حمایت میکنم برای آنکه این تنها سازمان نیرومندی است که برعلیه دیکتاتوری ایران می جنگد وبا من تماس دارد. سازمان های آزادیبخش در شرایط تبعید گرفتار تفرقه درونی، خودکامگی و باج خواهی می شوند. من نمی توانم دراین مورد قضاوت کنم.
در آغاز دهه 90 هرمان اشمید در هیئت رئیسه حزب جای گرفت و به عنوان یکی از سران ایدئولوژیک در تغییرات «حزب چپ» نوین، شناخته شد.
طی سالها در پارلمان اروپا بابخش کارواشتغال و مسائل اجتماعی کارکرد. او خیال (ایفای) نقشی در انتخاب مجدد ندارد، اما کمک به مجاهدین را ادامه خواهد داد.
مگنوس نورل توضیح میدهد که چگونه مجاهدین منابع عظیمی برای « لابی » کردن در اروپا قرار داده اند. چندین سیاسی کار منجمله از برتانیای کبیر و ایتالیا، حمایت خود از سازمان را آشکار کرده اند. هرمان اشمید مدعی ست که حتی یک نفر از «حزب سنتر»، در گردهمایی شرکت کرده است. اما او نام عضو « حزب سنتر» را بیاد نمی آورد.
 

خروج از نسخه موبایل