نگاهی به مقاله با صفای اسماعیل وفا یغمایی
سايت آوا، سیزدهم سپتامبر 2006
آقای اسماعیل وفا یغمایی شاعر دربار رجوی معرف حضور همه می باشد، ایشان در سایت های این فرقه مقاله ای نوشته اند و در مورد سمیه محمدی و درخواست به حق خانواده وی که پیگیر بازگشت فرزنداشان می باشند اظهار نظر نموده است.
آقای یغمایی که از مسعود رجوی لقب اسمال شاعر را نیز دریافت کرده است امروز با داستانی که در آن بدفعات خواننده به نقطه ج می رسد مدعی شده است که الکاسب حبیب الله و آب پاکی را بروی دست امید بستگان به شیوخ و عشایر دیالی ریخته و در لفافه عراق بدون صدام را خطری برای 4 هزار؟!؟!؟! اعضای فرقه در آنجا میداند و گویا که پنچ میلیون و دویست هزار عراقی نیز هم از جمله بازماندگان شمر یزید می باشند.
اگر همه داستانسرایی های آقای یغمایی را قبول کنیم ولی باز بخصوص از شخص ایشان چند سوال باقی می ماند که اگر پاسخ دهد آنوقت می تواند همه کسانی که از خانواده محترم محمدی پشتیبانی کرده اند را فاحشه و فاسد بخواند.
آقای یغمایی لطفا اعلام کنید که فرزند خود ( امیر یغمایی ) را چگونه از عراق خارج کردید؟
وی ابتدا و چگونه به کمپ آمریکاییان فرستاده شد ؟
برای خروج امیر از کمپ تیپف مربوط به آمریکاییان در پاریس چقدر جلوی صفا خانم های توحیدی! التماس کردید؟
با چه قرار و مدارهایی امیر به سوئد آورده شد ؟
اتومبیل و کامپیوتر و خانه و وسایل راحتی را چه کسی در اختیار فرزنداتان قرار داد ؟
مگر پدر و مادر سمیه محمدی کمتر از شما نسبت به فرزندشان علاقه داردند ؟
چرا مسایلی که امیر با آن درگیر بود را برای همه نمی گویید ( هر چقدر كه صلاح ميدانيد ) تا مردم بدانند چرا بعضی از این جوانان نیز دست خودسوزی و خودکشی می زنند ؟
یکبار حقیقت را بگویید که برای خلاصی امیر چقدر مدح وثنا و قصیده و چکامه سرودید ؟
در پاریس و درکنار رود باصفای آن چقدر حقوق ماهیانه شوارایی دریافت می کنید ؟
سلسله معاملاتی که را برای خروج خود و گرو گذاشتن چند ساله امیر نزد سازمان و نهایتا خارج کردن او از عراق را برای مردم بگویید تا همه بفهمند که كدام کاسب حبیب خدا است و زیاد حاشیه ادبی نروید.
بين سميه محمدي و امير يغمايي چه فرقي است كه نبايد به ميل خود دستگاه رجوي را ترك كنند و اگر خانواده محمدي امكانات شما را نداشته و دست بدامن مجامع حقوق بشري زده اند چه ربطي به پاسدار و رژيم و درياي خون و اينگونه صفا خانم ها دارد ؟ اين فرهنگي است كه شما طعع تلخ آنرا در مورد خود چشيده ايد و امروز حاجب الدوله ادبي نشويد