تروریسم وگروگان گیری
هادی شمس حائری، جمعه 22.9.2006
یکی از مصادیق بارز نقض حقوق بشر گروگان گیری کودکان و مردم عادی جامعه توسط سازمانها و باندهای ترویستی است.
گروگانگیری پدیده ای است که بعد از جنگ دوم جهانی بسرعت در میان گروه های سیاسی و باند های مافیائی، هر کدام با انگیزه های متفاوت در سراسر جهان رشد چشمگیری نموده و به یکی از معضلات جامعه جهانی تبدیل گشته است که قربانیان آن عمدتا افراد غیر نظامی می باشند.
گروگانگیری برای دو منظور بکار می رود.
یکی برای رسیدن به اهداف سیاسی است که دولتها را وادار کنند به خواست گروگانگیرها (تروریست ها) تن دهند و دیگری برای باج گیری از افراد ثروتمند می باشد.
گروگانگیری توسط سازمانهای انقلابی و مسلحانه کار، یکی از تاکتیک های رایج این سازمانهاست.
گروگانگیری معمولا به دو طریق صورت می گیرد.
1- گروگانگیری عریان نوسط سلاح گرم، که توأم با حمله ناگهانی به مراکز جمعیت مانند اداره و مدرسه توسط تروریستها می باشد
2- گروگانگیری فرقه ای و ایدئولوژیک، از طریق مغز شوئی و کشیدن افراد با پای خود به مکان محصور شده وسپس جلوگیری از خروج آنها با سلاح گرم.
در نوع اول بعلت این که گروگانگیری عملی ناگهانی و همراه با سلاح و تهدید به مرگ افراد بی گناه صورت می گیرد به یکباره خبر آن در سراسر جهان منعکس شده و وجدان انسانها را متأثر و آزرده می کند.
در این نوع گروگانگیری دولتها بسرعت وارد عمل می شوند و تلاش می کنند یا با مذاکره و یا از طریق حمله نظامی مسئله را فیصله بدهند و گروگانها را آزاد کنند.
اما گروگانگیری از نوع دوم که بمرور و در طول زمان و با روشهای پیچیده ایدئولوژیکی انجام می گیرد و ظاهرا تهدید جانی در کار نیست کمترحساسیت انسانها و دولتها و مجامع حقوق بشری را بر می انگیزد و یا اصلا بر نمی انگیزد.
گروگانهای نوع دوم مظلوم ترین و بی یاور ترین گروگانها می باشند.
در حال حاضر مصداق عینی گروگانگیری از نوع دوم سازمان مجاهدین خلق می باشد که سالهای متمادی در عراق تعداد زیادی انسان را به گروگان گرفته و آنها را در خدمت اهداف تروریستی خود بکار گمارده است و کسی نیست که وجدانش آزرده شود و دو.لت و یا نهاد بین المللی و حقوق بشری را به این فکر بیندازد که این انسانها را ازاین وضعیت نجات دهند.
مجاهدین در قراگاه اشرف هرعملی که بخواهند با افراد تحت امر خود انجام می دهند و کسی جرأت مخالفت و حتی سؤال ندارد. آنها آزادی و اختیار آن را ندارند که به میل خود محل زندگی خود را انتخاب کنند.
در روز های اخیر تعداد 180 نفر از مجاهدین خواهان ترک سازمان در اردوگاه تیپف عراق تحت کنترل امریکائی ها دست به تحصن زده اند تا از وضعیت موجود که به بهای اتلاف عمر آنها تمام شده است خود را رها کنند و به زندگی عادی و شرافتمندانه باز گردند.
سکوت دنیا و مجامع حقوق بشری و سازمانهای مبارز ایرانی که ادعای دمکراسی و آزادی خواهی در سر دارند در این مورد، بسیار تعجب برانگیز و غیر قابل باور است و حال آنکه اگر یک تروریست فردی را با سلاح گرم در خیابان مورد هجوم قرار دهد و یا تعدادی کودک را به گروگان بگیرد یکباره صدای همه بلند می شود و آن را محکوم می کنند اما گروگان تعداد 3000 نفر در کمپ اشرف توسط مجاهدین و 180 نفر در کمپ تیپف توسط نیروهای نظامی امریکا در عراق وجدان کسی را نمی آزارد و فریاد کسی را بلند نمی کند.
محصور کردن و به گروگان گرفتن هزاران انسان در کمپ اشرف که توسط سیم خاردار و خاکریز های بلند و نگهبانهای مسلح حفاظت شده است یک عمل تروریستی و ضد حقوق انسانی است که وجدان هر انسان ازاده ای را متأثر می کند.
به امید آزادی همه انسانهای در بند و عمل به وظیفه همه سازمانهای دمکرات و آزادی طلب.