کودکان جنگجو (قسمت اول)

کودکان جنگجو (قسمت اول)

 نشنال پست
در توطئه برای سرنگون کردن دولت ایران، نوجوانان کانادایی جذب ]گروه تروریستی مجاهدین[ میشدند.
تحقیقات”نشنال پست” نشان داده که گروه تروریستی و ممنوعه مجاهدین خلق نوجوانان را در کانادا جذب نموده و برای سرنگون کردن دولت ایران با استفاده از زور آنان را به خارج اعزام کرده. یک گزارش چند قسمتی درباره خانوادهای ایرانی را آغاز میکنیم که عمیقاً در فعالیتهای این گروه چریکی شرکت داشتند، و اکنون پشیمان هستند.
***
ریچموند هیل – تصاویری که در تلویزیون هیتاچی 36 اینچی در خانه مصطفی محمدی در حومه تورنتو به نمایش درمیآیند دختر او سمیه را در یونیفرم شبهنظامی در حالی نشان میدهند که موهایش در زیر یک روسری خاکی که در زیر گردن گره خورده جمع شده است.
این نوار ویدیویی از دشتهای شمال بغداد، جایی که دخترشان در اردوگاه چریکی اشرف- ستاد سازمان مجاهدین خلق ایران- زندگی میکند به دست خانواده محمدی رسیده است.
سمیه، دانشآموز در «موسسه اتوبیکاک کالگییت»، در سال دوم دبیرستان ترک تحصیل کرد تا به شورشیها ملحق شود، و در چند سال گذشته خانوادهاش هر کاری کردهاند تا او را به کانادا برگردانند. آنان نامههایی را برای فرماندهان چریکها و دولت کانادا نوشتهاند و چهار بار به عراق مسافرت کردهاند. اما سمیه هنوز آنجا است.
برادر کوچکتر او میگوید:”او شستشوی مغزی شده. دولت کانادا باید او را از آنجا خارج کند. ما میدانیم که خواهرمان تروریست نیست.”
نگرانی باعث بیخواب و عصبی شدن خانواده محمدی گردیده، اما وقتی خانواده محمدی میدانند که دخترشان عضو گروهی است که دولت کانادا سازمان تروریستی- در خطرناکترین کشور دنیا- قلمداد میکند، میدانند که آنها نیز مقصرند چرا که سمیه با رضایت آنان به اردوگاه رفته است.
مصطفی، که خودش یکی از فعالان سابق گروه بوده، در مورد مجاهدین خلق میگوید:”من به آنان اعتماد کردم. زمانی که دخترم را فرستادم، به آنان اعتماد داشتم… من فکر میکردم که این سازمان به حقوق بشر احترام میگذارد. هرگز فکر نمیکردم که همان کاری را انجام دهند که رژیم انجام میداد.”
تحقیقات”نشنال پست” نشان میدهد که مجاهدین خلق نیروهای خود را به کانادا فرستاد تا از نوجوانان ثبت نام کنند و آنان را به اردوگاه اشرف اعزام نمایند، جایی که در آن مسلح میشدند و برای سرنگون کردن دولت ایران با استفاده از زور تعلیم میدیدند.
یک گروه ایرانی در تورنتو،”مرکز افکار، گفتگو و حقوق بشر در ایران”، میگوید که 3 پسر و 7 دختر زیر 18 سال به اشرف فرستاده شدند.
این نوجوانان از تورنتو، مونترال و اتاوا بودند. چندین نفر دیگر بالای 18 سال هم به اردوگاه رفتهاند.
مشخص شده که تا امروز، فقط یک کانادایی از اشرف به کانادا برگشته. بقیه تا این لحظه در اشرف باقی ماندهاند، علیرغم میل باطنی و به خاطر ناتوانی برای خروج، و سمیه نیز در میان این افراد است.
پس از آن که ایران به دست ملاها افتاد، خانواده محمدی از تهران گریختند. انقلاب اسلامی آیتاله خمینی در سال 1979 با پشتیبانی وسیعی همراه بود.
مجاهدین خلق، به رهبری مسعود رجوی، یکی از قویترین حامیان شورش برای سرنگون کردن شاه بود، که به حکومت آیت الله خمینی منتهی شد. اما وقتی رژیم سرکوب گروههای اپوزیسیون را آغاز نمود، مجاهدین خلق مخالفت با رژیم جدید ، ترور مسئولان کلیدی دولت و هواپیماربایی را در ایران شروع کرد. در بعضی موارد، این گروه از بمبگذاران انتحاری استفاده کرد.
در تهران، مصطفی در مجاهدین خلق فعالیت میکرد، گرچه میگوید هرگز یک عضو نبوده، بلکه فقط هواداری بوده که مطالب ارائه میکرده و سعی داشته دیگران را نیز برای ملحق شدن متقاعد کند. اما خانواده او عمیقاً در گروه شرکت داشتند.
برادرزن او، هادی حمزه دولابی، به مجاهدین ملحق شد اما در سال 1981 دستگیر و سه سال بعد توسط سپاه پاسداران اعدام شد. خواهر زن او، حوریه حمزه، نیز به مجاهدین پیوست، اما در سال 1988 کشته شد.
مصطفی، که تحت نظر بود و برای زندگی خود نگران بود، همراه با همسر و فرزندانش در سال 1992 به ترکیه گریخت. هجده ماه بعد، اتاوا خانواده محمدی را به عنوان پناهنده تشخیص داد، و در سپتامبر 1994، آنان به آمستردام و سپس به تورنتو رفتند.
در دو ماه اول، آنان در یک اردوگاه پناهندگان در”اسکاربرو” زندگی کردند، اما با آغاز اولین زمستان برای آنان در کانادا، در آپارتمانی در”اتوبیکاک” مستقر شدند.
در بهار، مصطفی برای جشن گرفتن نوروز، سال جدید ایرانی، به یک همایش اجتماعی رفت. برخی از فعالانی که یک شبکه حمایتی برای مجاهدین خلق در کانادا را اداره میکردند آنجا بودند و مصطفی را به دفتر خود در تورنتو دعوت کردند.
از بیرون، مانند یک خانه معمولی در یک محله مسکونی به نظر میرسید. اما در داخل، همه یونیفرمهای مجاهدین خلق را به تن داشتند، و دیوارها با پرچمها و تصاویر رجوی و همسرش مریم تزیین شده بودند.
این خانه ستاد شبکه حمایت بینالمللی مجاهدین در کانادا بود. از این خانه معمولی، مجاهدین خلق اعتراضات را سازماندهی میکرد و به جمع آوری پول میپرداخت. و نیز به جذب نیرو برای اردوگاه اشرف- پادگان نظامی 36 کیلومتر مربعی که صدام حسین برای مجاهدین خلق در عراق در نظر گرفته بود تا حملاتی را علیه ایران انجام دهند- نیز مشغول بود.
مصطفی فیلمهای تبلیغاتی را همراه با همسر و فرزندانش در این مرکز تماشا کردند و در جلسات گروه شرکت نمودند.
او که رژیم را مقصر مرگ اعضای خانوادهاش میدانست و مشتاق بود که سرنگونی رژیم ایران را ببیند، چند ساعت در روز را برای جمع آوری پول برای سازمان صرف میکرد. او خانه به خانه میرفت، یا گوشه خیابان نزدیک”دونداس” و”اسپادینا” میایستاد. وی تصاویر کودکان گریان را نشان میداد، و داستانهایی را دربارهی نحوهی اعدام شدن والدین آنان توسط رژیم ایران تعریف میکرد. روزهای شنبه و یکشنبه، دخترش سمیه در کارها به او کمک میکرد. او در آن زمان 13 سال ، یا شاید 14 سال داشت.
در سال 1997، مجاهدین حرکت وسیعی را برای جذب نیرو آغاز کرد. نیروهای مبارز در حال پیر شدن بودند، و برای طراوت بخشیدن به ارتش خلق به خون جوان نیاز بود. در طول جنگ خلیج فارس در سال 1991، اعضای مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف کودکان خود را برای امنیت به خارج فرستاده بودند. برخی از آنان به کانادا آمدند تا با عمهها و عموهای خود زندگی کنند. نیروهای سازمان که موظف به جذب نیرو بودند وظیفه داشتند که آنان را، همراه با هر تعداد مهاجری که میتوانند جذب کنند، به اردوگاه برگردانند.
یکی از این عوامل که به کانادا آمد زن ریزاندامی بود که عینک و روسری داشت و به نام مرضیه شناخته میشد. او به سمیه توجه زیادی داشت. آنان دربارهی عمه سمیه (که سمیه خیلی به اوعلاقه داشت) صحبت کردند؛ عمهای که در مبارزات مجاهدین در حدود یک دهه قبل کشته شده بود. مرضیه تصاویر اردوگاه اشرف را به سمیه نشان داد و از آن به عنوان”یک جای خیلی خوب” یاد کرد.
او سمیه را متقاعد نمود که در تظاهراتی در واشنگتن شرکت کند، و در 30 ژوئن 1997، سمیه از مرز عبور کرد تا به”پیرایش” – مقر مخفی مجاهدین خلق در”اسلیپی هالو”، ویرجینیا- برود. سمیه فیلمهای اردوگاه اشرف را تماشا کرد و با سیما، رئیس شبکه جذب نیرو برای مجاهدین در ایالات متحده ملاقات نمود؛ سیما به او پیشنهاد داد که برای دیدن قبر عمهاش به عراق سفر کند.
سمیه به تورنتو برگشت و کلاس دوم دبیرستان را آغاز نمود، اما برای پیوستن به مجاهدین خلق ترک تحصیل کرد. او فقط 17 سال داشت، اما سیما به خانواده محمدی گفت که دخترشان بعد از یک ماه صحیح و سالم برمیگردد.
مصطفی در آن زمان عقاید مساعدی نسبت به مجاهدین خلق داشت. هنوز سه سال به دوره امنیتی پس از 11 سپتامبر مانده بود، و مجاهدین هنوز به عنوان گروه تروریستی ممنوعه نشده بودند.
مصطفی میگوید:”ما فکر میکردیم که آنها یک گروه ناسیونالیست هستند که میخواهند دولت ایران را سرنگون کنند”. درمورد اشرف او فکر میکرد که مانند همه اردوگاههای دیگر است که توسط آدمهای خوب اداره میشود.”برای همین با رفتن دخترم به آنجا موافقت کردم.”
سمیه گفته که والدینش هزینه سفر هوایی او را پرداخت کردند. مصطفی چنین چیزی را تکذیب میکند.
وی میگوید:”من پول نداشتم.” او تاکید میکند که دفتر مجاهدین در ایالات متحده بلیط را خریداری کرده.
وی میافزاید:”به نظر من هدف فقط فریب دادن افراد جوان و بردن آنان به آنجا بود. در آن زمان، من نمیدانستم.” او فکر میکرد که سمیه مانند یک دانشجوی جایگزین خواهد بود.
در فوریه سال 1998، سمیه از نیویورک به آمستردام، و سپس به امان، اردن، رفت. از آنجا، از طریق جاده به بعداد منتقل شد و سپس 65 کیلومتر به سمت شمال بغداد طی کرد تا به پایگاه شورشیان رسید.
در طول دهه بعد، اردوگاه اشرف خانه او خواهد بود.
_________________
رمزگشایی سازمان مجاهدین خلق
مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی ایرانی است که تا این اواخر در عراق مستقر بود. این گروه به یک ایدئولوژی التقاطی پایبند است که تعابیر خود از اسلام شیعی و اصول مارکسیستی را درهم میآمیزد. گروه سعی دارد رژیم فعلی در ایران را سرنگون کند و یک جمهوری اسلامی سوسیالیست دموکراتیک وضع کند. سوسیالیسم اسلامی فقط با تخریب رژیم فعلی و حذف تأثیر غرب، که”غربزدگی” خوانده میشود، امکانپذیر است. برای نیل به این ایدئولوژی اسلامی، استفاده از نیروی فیزیکی، مبارزه مسلحانه یا جهاد ضروری است. این سازمان، علاوه بر اتحاد با صدام حسین، با”امل” (که حزباله از آن منشعب شده)، حزب دموکراتیک کردستان ایران، سازمان آزادیبخش فلسطین، فتح و دیگر احزاب فلسطینی ارتباط دارد یا داشته است. مجاهدین خلق حتی به ارتباط مقطعی در گذشته با رژیم طالبان در افغانستان مظنون است.
منبع:
“Currently listed entities,” Public Safety and Emergency Preparedness Canada, (www.psepc-sppcc.gc.ca/prg/ns/le/cle-en.asp).
 

خروج از نسخه موبایل