قلب فاسقان اشرف کجاست!؟
جواد فیروزمند، چهارم نوامبر 2006
آیه 16-6 از سوره بقره:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ «6» خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ «7» وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ «8» يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ «9» فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ «10» وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ «11» أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لاَّ يَشْعُرُونَ «12» وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـكِن لاَّ يَعْلَمُونَ «13» وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ «14» اللّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ «15» أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ «16»
ترجمه آیه 16-6 از سوره بقره:
كسانى كه كافر شدند، براى آنان تفاوت نمىكند كه آنان را [از عذاب الهى] بترسانى يا نترسانى؛ ايمان نخواهند آورد. «6» خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهايشان پردهاى افكنده شده؛ و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست. «7» گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: (به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردهايم.) در حالى كه ايمان ندارند. «8» مىخواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند؛ در حالى كه جز خودشان را فريب نمىدهند؛ [اما] نمىفهمند. «9» در دلهاى آنان يك نوع بيمارى است؛ خداوند بر بيمارى آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهايى كه ميگفتند، عذاب دردناكى در انتظار آنهاست. «10» و هنگامى كه به آنان گفته شود: (در زمين فساد نكنيد) مىگويند: (ما فقط اصلاحكنندهايم)! «11» آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند؛ ولى نمىفهمند. «12» و هنگامى كه به آنان گفته شود: (همانند [ساير] مردم ايمان بياوريد!) مىگويند: (آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!) بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند! «13» و هنگامى كه افراد باايمان را ملاقات مىكنند، و مىگويند: (ما ايمان آوردهايم!) [ولى] هنگامى كه با شيطانهاى خود خلوت مىكنند، مىگويند: (ما با شمائيم! ما فقط [آنها را] مسخره مىكنيم!) «14» خداوند آنان را استهزا مىكند؛ و آنها را در طغيانشان نگه مىدارد، تا سرگردان شوند. «15» آنان كسانى هستند كه (هدايت) را به (گمراهى) فروختهاند؛ و [اين] تجارت آنها سودى نداده؛ و هدايت نيافتهاند. «16»
در سایت قرارگاه اشرف این جمله در معرفی مسجد واقع در آنجا قید شده است؛
اگر از من بپرسید قلب شهر اشرف کجاست؟می گویم مسجد فاطمه زهرا.
گنده گویی رمانتزم مذهب نمایی برخی از نگارنده های مجاهدین غلبا به یک سوژه طنز تاریخی مبدل میشود.جدای از اینکه عابدان تازه مسلمان شده خیلی از واقعیت های تاریخی گذشته خود را انکار میکنند ولی باید به آنها حق داد که بعد از این همه سال بودن در عراق، تازه به وای مسلمانا بیافتند!و نفیر کشان در همین مسجد پوشالی سینه بزنند که اینجا قلب ماست!
کمتر کسی است که به تاریخچه بنای ساخت تنها مسجد مجاهدین در اشرف آگاهی داشته باشد.
بعد از سقوط صدام حسین و بازگرداندن مجاهدین خلع سلاح شده به قرارگاه اشرف ،مجاهدین که با گذشته ننگین خود در عراق با تهدیدات خیلی جدی از طرف مردم عراق مواجه بودند شروع به بسیج و سازماندهی شیخ و الشیوخ و اهالی اطراف قرارگاه اشرف کردند.یعنی همان اجیر بگیران زمان صدام حسین را که طی 20 سال گذشته برای مجاهدین کار میکردند را در احزاب و سازمان ها و تشکل های مختلف گردآوری کردند تا بعنوان یک زنجیره دفاعی شکل مردمی به خود داده و از نظر حقوق بشری اشک تمساح برخی را در آوردند.
در همین راستا تحت عنوان مراسم های مذهبی و یاد بود ها از نیروهای آمریکایی اجازه گرفته و اهالی اطراف قرارگاه اشرف را هر چند وقت یک بار به قرارگاه اشرف دعوت میکردند.مثلا برای دعوت 300 تن از همین عاملان دیروز و هواداران صدام حسین به قرارگاه اشرف تقریبا تمامی 3000 نفر کادر تشکیلاتی مجاهدین بسیج کار توضییحی ،میهمانی و بخور بخوران و… غیره میشدند.
در یکی از این میهمانی ها که تعدادی از اهالی عرب همین روستاهای اطراف به قرارگاه اشرف آمده بودند ، آنها گفتند که زمان صدام حسین که کار نظامی میکردید حالا که سلاح ندارید کار مذهبی و تبلیغی میکنید!شما که مسلمان هستید و بیش از 20 سال است که در عراق تشریف دارید، پس چرا مسجد ندارید!؟
این سئوال واقعی پاپتی های اطراف قرارگاه اشرف که فکر میکردند مجاهدین از اسلام و مسلمانی چیزی حالی شان است، مثل بمب اتم در اذهان مسئولین و بطور خاص مریم رجوی که در فرانسه جا خوش کرده بود منفجر شد!
مریم رجوی فی الفور دستور ساخت یک مسجد قلابی را در قرارگاه اشرف صادر کرد و برای اینکار از نیروهای خلع سلاح شده و بیکار استفاده شد.البته که چه عرض کنم ،چه مسجدی و چه ساختی!؟ به این رنگ و لعابی که عکس اش در سایت های مجاهدین است زیاد بها ندهید چونکه مجاهدین از رئیس رجوی خود خوب یاد گرفته اند که چگونه از کاه کوه بسازند و از آنجا که خیلی از چیز های مجاهدین پوشالی است مسجد شان هم شبیه به خانه های نقاشی شده و یک دیواره هالیوود قدیم است که در آن فیلم های وسترن تولید میشد!
بنای اصلی این مسجد سه سوله انبار مخابرات و خودرو و غیره بود.این سوله ها همانطور دست نخورده باقی ماندند و دیواره دورنمای مسجد را همانند یک نقاشی روی این سوله چسباندند و این شد مسجد زاهدان!
حالا مانده بود که برایش یک اسم بگذارند.ابتدا اسم اشرف پیشنهاد شد!گفتند نه این خوب نیست که هم قرارگاه به نام اشرف باشد و هم مسجد.چطور است بگذاریم مسجد مریماین اسم هم خیلی ذق بود چون خوشنامی خانم رئیس جمهور برازنده مسجد نبود از طرف دیگر ممکن بود که شبهاتی بین مسیحی ها و مسلمانان ایجاد کرده و به جنگ صلیبی قرن حاضر بیانجامد.لذا آقا بزرگ که غیبت صغری داشتند (مسعود رجوی)نام آن را فاطمه الزهرا نهاد.
همین فاطمه الزهرا کمر آقا بزرگ را زده و ایشان را همچنان در غیبت نگه داشتند تا مگر بجز آمریکایی ها مارمولک های اروپایی بفکر سوء استفاده و تجارت نیافتند!
گذشت و گذشت تا دوباره تعدادی از شیخ و الشیوخ دعوت اشرف شدند.ایشان این دفعه ابتدا به زیارت مسجد شتافتند چون مجاهدین یاد گرفته بودند که بعد از 20 سال در عراق جا خوش کردن به هر تازه وارد جیره خوار مسجد شان را در ابتدای کار نشان بدهند.
اما این بار واقعیت تلخ تر از قبل بود.در بین میهمانان تعدادی آخوند با لباس آخوندی که شیعه صدری بودند(5 نفر روحانی از طرفداران صدر را از شهرک صدر بغداد به اشرف آورده بودند تا از این نمد کلاهی برای مسلمانی خود بدوزند و با صدر رابطه بزنند)وقتی برای اولین بار وارد مسجد شدند چشم هایشان محراب و آقای مسجد را میجست!اما آقایی در کار نبود.یکی از همان روحانی ها توی پوز عباس داوری و مهدی براعی و فرزاد و تعدادی از خواهران شورای رهبری رجوی کوفت و گفت؛ شما که مسجد دارید پس آقا و پیش نمازتان کجاست!؟
شرم و خجالت ظاهری از یک طرف و بی محتوائی کاری که خواهر مریم!و برادر مسعود! کرده بودند همه اش دود شد و رفت!در مثل شباهت زیادی به قرآن سرنیزه کردن معاویه و نیرنگ وای اسلامای تاریخی او داشت و وقتی همان روحانی ها برای تاکید مجددا پرسیدند که چرا آقا و روحانی ندارید!؟یکی از همین روابط خارجی های مجاهدین که معمولا کارچاق کن بقیه بود توضییح داد که انشاء آقا هم خواهیم داشت!
بله از پاریس دستور رسید که آقا و محمد الهی و مرتضی یاسری نسب و تقی زشتی و یکی دو نفر دیگر که قبلا تخصص آخوندی داشتند به لباس آخوندی مجاهدین مزین گردند!
از فردا روز در تمامی میهمانی های اعراب صدام دوست روستاهای اطراف قرارگاه اشرف که برای خورد و خوراک به قرارگاه اشرف هجمه میکردند و یک سری هم به مسجد ضرار میزند تعدادی از مجاهدین با لباس آخوندی در برابر آنها ظاهر میشدند.و نماز جماعت بپا میکردند!
تا غیر نگوید؛ گربه عابد شد و…
شاید که این واقعه هیچ وقت به بیرون از مجاهدین درز نکرده باشد ولی در این نوشته تماما بر اساس واقعیت هایی نوشتم که خود به چشم دیده بودم!و گواهان بسیار دیگری در این زمینه وجود دارد.
حال که بعد از 20 سال همکاری و همیاری مجاهدین بر علیه اسلام و ایران و ایرانی بالاخره بعد از سقوط صدام حسین ، یاد مسلمانی افتاده و مسجد ساخته و یک شبه طلبه و آخوند و امام و پیشنماز از خمره مسعود رجوی بیرون کشیدند جای هیچ تعجبی ندارد که بگویند قلب اشرف همین مسجد است!
اگر پایه های سست و لرزان ایدئولوژیک مجاهدین و چنین مسجد ضراری را همانند منار جنبان تصور کنید دور از عقلانیت نیست که قلب مجاهدین بر چنین بنایی استوار باشد!و در یک استنتاج ریاضی میتوانید نتیجه بگیرید که چه قلب سنگدل ولی فاسق، لرزان و فرو شکننده دارند مجاهدین!و اینها همان فاسقان و زیانکارانی هستند که قرآن به شدت آنها را به عذاب الهی دچار کرده است!
الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ – آیه 27 سوره بقره:
فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن، ميشكنند؛ و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمين فساد ميكنند؛ اينها زيانكارانند.
جواد فیرومند – فرانسه
3 نوامبر2006