ضربه ی نهایی!
ایراندیدبان
اظهارات بلر و مقامات استرالیایی مبنی بر درخواست از امریکا برای مذاکرهی مستقیم با ایران، و تصمیم امریکا برای تغییر سیاستهایش در عراق، همچون پتک بر سر بقایای رجوی که تنها امیدشان بهراه انداختن یک جنگ علیه ایران بود فرود آمده است.
در حالی که دار و دستهی رجوی به ابلهانهترین شکل ممکن به بحرانی بودن پروندهی ایران در شورای امنیت دلخوش داشته بودند، تحولات چند روز گذشته آنها را در بحرانی سخت فرو برده است، بهنحوی که نمیدانند چگونه سر و ته ِ وعده و وعیدهایی که به نیروها بر سر اقدامات شورای امنیت علیه ایران داده بودند را جمع و جور کنند. از این رو است که دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین در تلاش است تا به نیروهای روحیه باخته و مأیوس خود القاء کند که امریکا هیچ تصمیمی برای تغییر استراتژیاش در عراق نگرفته است!
از سوی دیگر میکوشد تا پای خاتمی رییسجمهور سابق ایران را به این میانه باز کند و علیرغم اینکه ناچار است به تأثیرات سفر ایشان به انگلستان و اثرات نصایح و سخنان او اعتراف کند، تن به این کار داده و به فضیحترین شکل ممکن تمام پیش بینیها و آیندهنگری های فرصتطلبانهی خود را بهنمایش بگذارد.
مجاهدین بهزعم خویش و در اقدامی بسیار دیرهنگام و مذبوحانه میکوشند با خراب نمودن چهرهی آقای خاتمی، از تأثیرات سفر وی کم کنند. این دست و پا زدنها نشان میدهد که آنان تا چه اندازه در تأثیرگذاری بر رویدادهای سیاسی مربوط به ایران ناتوان هستند.
اصل و اساس تحولاتی که در ماههای اخیر و بهویژه در روزهای پس از انتخابات امریکا در ارتباط با مسألهی ایران بهوقوع پیوسته است نشان از شکست سنگین سیاستهای جنگطلبان از یکسو و غیرقابل چشمپوشی بودن ایران از سوی دیگر دارد.
واقعیتی که مجاهدین با درک آن، عاجزانه در پی انکار آن هستند و هیچ راه چارهای برای خود نمیبینند.
از جنبهای دیگر نیز میتوان به واکنش شدید مجاهدین در قبال سفر آقای خاتمی به انگلستان پی برد، چرا که هر چه واقعیت فوق برجستهتر میشود، بیاعتباری سیاسی مجاهدین بیش از پیش برجسته میگردد، امری که مجاهدین بهدلایل متعدد آقای خاتمی را در آن سهیم میدانند.
به هر حال آنچه غیرقابل انکار است، تأثیر شدید رویدادهای روزههای اخیر است که بهطور کامل هرگونه شکاف و فرصت را برای بندبازی دار و دستهی رجوی گرفته است و هر چه این فضا گسترش یابد، بقایای رجوی مرگ و انزوای خود را بیشتر احساس میکنند.