چرا مریم رجوی در نروژ از باصطلاح جنگ مسلحانه برمیتابد
علی شمس
گفته میشودکه مریم رجوی در سفری که به نروژ داشته است از نفی جنگ مسلحانه تا اشتباه بودن ورفتن به عراق سخن گفته است. البته در این که مسعود رجوی خود هم رفتن به عراق را به عنوان یک ننگ بر پیشانی در همان ابتدای ورودش به عراق نامیده است نشان از عمق فاجعه ای است که رهبران مجاهدین با آگاهی کامل اقدام به آن کرده اند میباشد.
گفته میشود که این در روزنامه شماره صد وچهل وهشت مجاهد اون لاین بوده است که مریم رجوی در نروژدست به این اعترافات زده است.البته اگر به مجاهد اونلاین بروید دیگر خبری از آن شماره بدست نمیاورید واز آرشیو حذف شده است.
ولی آیا واقعا مریم رجوی از چنین استراتژی پشیمان است ویا تنها ژست میگیرد؟ در اینکه نگاهی به گذشته میتواند برای مریم رجوی منوط به این شده باشد که نبایستی کاسه خود را با کاسه صدام حسین به هر قیمتی یکی میکرده اند پس ازاین پروسه وایزوله شدن سیاسی کامل در نزد مردم ایران و اپوزیسیون آنرا درک میکنند ودر تله ای که امروز در آن گرفتارند ولی آنچه که در سیاست جاری رهبری مجاهدین میگذرد همان سیاست گذشته است. مریم رجوی در گذشته نه چندان دور هم شعار رفراندوم رابه عنوان فیل هوا کرد این را در رادیو مجاهد همیشه با اهنگ تنها ره رهائی رفراندوم رفراندوم است پخش میکردند همانگونه که در قبل از آن نیز تنها ره رهائی جنگ مسلحانه میدیدند. وامروز هم همچنان بر سیاست ماندگاری اشرف سربلند که درواقع نطفه اش با گره زدن سرنوشت خود با یک دیکتاتوری مانند صدام بسته شد ودر جنگ بین ایران وعراق. امروز هم رجوی امید به یک بازی دارد وبرای همین نیز سعی میکند همراه با اسرائیل وجناحهای هار جنگ طلب ولابی –صهیونیستی آمریکا به آتش بیاری تبلیغاتی برای سوق دادن آمریکا برای حمله وتحریم علیه ایران حرکت کند تا بطوری که خود مریم رجوی نیز بیان کرده است راه رهائی وثبات عراق را از تهران ودمشق بگذراند. یعنی مریم رجوی ورهبری مجاهدین در واقع سیاستی دوگانه به پیش میبرند که یک طر ف آن هماهنگی با باصطلاح انقلاب مخملی وتغییر غیر خشونت آمیز رژیم میباشد وطرف دیگر آن سوق دادن آمریکا به سوی یک جنگ خانمانسوز که بتواند باصطلاح با ارتش سربلند خود وهمکاری با امریکا به عنوان کشوردمکراتیک بطور ی که حسین مدنی سخنگوی مجاهدین بیان کرده است دربازی برای قدرت در فردای سقوط ویا جنگ با ایران شانسی بهمراه داشته باشد.
این سخن نفی جنگ مسلحانه از طرف مریم رجوی اگر نیز صحت داشته باشد ناشی از دوگانگی در سیاست مجاهدین است که درواقع برای هماهنگی با سیاستهای واشنگتن –هرچند که واشنتگتن آنها را قبول نداشته باشد ولی آنها به عنوان تلاش برای برسمیت وتحمیل مقاومت به دولت واشنگتن – به هرگونه خوش رقصی دست زده ومیزند که این سیاست هماهنگ با دوسیاستی است که در حاکمیت واشنگتن حاکم است که یک طرف آن طرفداران تغییر وانقلاب مخملی از دورن وبیرون رژیم میباشند وطیف دیگر حاکمیت وهارترها حل مساله عراق بوسیله حمله به عراق را میخواهند پیش ببرند که دیک چنی و چند مشاور بوش که لابی صهیونیستی میباشند در همین چهارچوب کار میکنند ومجاهد نیز میخواهد درواقع خود را با هردو این سیاستها هماهنگ کند. البته گفتار در نروژ را باید نیز از دو زاویه دید یکی اینکه مریم رجوی بارها با گاف دادنهای متفاوت در مصاحبه هایش باعث شرمندگی مجاهدین شده است بطوریکه اعضای شورا قبلا تعریف میکرده اند که چگونه مجاهدین را به این نوع گافهایی که مریم رجوی در مصاحبه هایش میدهد روشن مینموده اند ودیگری هم باید گفت مریم رجوی پز غیر خشونت آمیز میخواسته است بگیرد تا بطور موقت هم که در نروژ شده میزبانان آنها بهانه ای بهتر برای دعوت او داشته باشند و او را به عنوان تروریست معرفی نکنند وبهتر بتوانند کالای او را بفروش برسانند. البته اینکه گفته میشود که مریم رجوی اشاره ای هم به اشتباه بودن رفتن به عراق توسط مجاهدین داشته است باید گفت که مریم رجوی نیز دقیقا در همان راستای قبلی یعنی نفی چهره تروریست از خود که یک طیف دیگرش همکاری با بدنامی صدام است چنین صحبتی را عنوان کرده است. ولی در یک جمع بندی باید گفت که سیاست رهبران مجاهدین تغییر نکرده است وهمان سیاستی را ادامه میدهند که به هنگام وارد شدن آمریکائیان به عراق انرا شروع کرده اند وقبل از آن نیز مسعود رجوی با اشاره به اینکه بعدها به ما آمریکائی نگوئید از پیش اعلام کرد که سیر سیاسی تحولات برای مجاهدین به چه شکلی است :هماهنگی کامل با سیاستهای هیئت حاکمه آمریکا تا زمانی که برای آنها امکان بازی با برگها متفاوت وجودداشته باشد. مجاهدین خلق مطمئنا روزی دست از این سیاست برخواهند داشت که برگ اشرف سربلندآنها کاملا د رعراق سوخته باشد وبهمین دلیل نیز هماهنگ با بخشی از اشغالگران و صدامیان دیروزی به نا امنی وبی ثباتی دولت فعلی عراق که از پشتیبانی رژیم ایران برخوردار است وخواستار اخراج مجاهدین میباشند ادامه میدهند وهمچنین به سیاست یک بام دوهوای انقلاب مخملی وجنگ مسلحانه که این بار بجای عمو صدام از عمو بوش کمک میخواهند بگیرند