کنکاشی در شورای ملی مقاومت
قسمت اول ـ مقدمه
به تشخیص بعضی کارشناسان، تشکیل شورای ملی مقاومت می توانست در تاریخ سیاسی معاصر ایران، یک تجربه نوین در همکاری، اتحاد و ائتلاف بین احزاب و گروه های سیاسی باشد، اما باز بر اساس نظر گروه زیادی از کارشناسان سیاسی ، چنین نشده است.
بی تردید برای نسل جوان و فعالین سیاسی اهمیت دارد که بدانند شورای ملی مقاومت در چه شرایط سیاسی و اجتماعی ایران پایه گذاری شده است. نطفه تشکیل شورای ملی مقاومت چگونه شکل گرفت؟ جايگاه سیاسی و تشکیلاتی احزاب و گروه هاي سياسي كه به شكل مستقيم و غیر مستقیم در تشكيل و فعاليت شورای ملي مقاومت تاثیر داشتند، چه بوده است؟ اعضای فعلی و جداشده از شورای ملی مقاومت چه تجربیات مثبت و منفی را در طول همکاری و جدایی خود با این تشکل کسب کرده اند؟ چرا دکتر ابوالحسن بنی صدر در سال 1362 جبهه دمكراتيك انقلابي زحمتكشان در سال 1362 حزب دمكرات كردستان ايران در سال1364 شوراي متحد چپ در سال 1364 حزب كار ايران ( طوفان ) در سال 1364 سازمان اتحاد برای آزادی و جبهه دمكراتيك ملي به رهبری دکتر متین دفتری در سال 1377
و… از این تشکل جدا شده اند؟ چرا افرادی کماکان همچنان در عضویت شورای ملی مقاومت هستند؟ آیا شورای ملی مقاومت گستره فراگیری است که همه نیروهای آزادیخواه و ملی را می تواند در خود جای دهد؟
آیا واقعاً شورای ملی مقاومت نمی تواند یک جایگزین مناسب برای حاکمیت سیاسی در ایران باشد؟ آیا عنوان تنها آلترناتیو دمکراتیک به شورای ملی مقاومت از جانب اعضای این تشکل و سازمان مجاهدین خلق، یک گفتار انحصارطلبانه است. تلقی و برداشت شخصیت ها، احزاب و سازمان های سیاسی آپوزیسیون نسبت به شورای ملی مقاومت چیست؟
اما قبل از رسیدن به پاسخ این پرسش ها بهتر است در یک نگاه منصفانه، درعین حال پندآموز، از ابتدا آغاز کنیم.
واقعیت این است که مجموع وقایع و رويدادهای سیاسی که در فاصله 1357 تا خرداد 1360 در جامعه ایران شکل گرفت، زمينه های تشكيل شوراي ملي مقاومت از جانب مسعود رجوی و دکتر ابوالحسن بنی صدر در 30 تیر 1360 را موجب شد. در ائتلافی که بین سازمان مجاهدین خلق و آقای دکتر بنی صدر در این تاریخ بطور رسمی صورت گرفت ، مسعود رجوی به نمایندگی از سازمان مجاهدین خلق، آقای بني صدر را که تا دوسال قبل از آن ، به عنوان نماینده لیبرالیسم در حاکمیت ایران یاد می کرد، به عنوان رئيس جمهور مشروع و قانوني کشور و همچنین رئیس جمهور مقاومت و میثاق شکل گرفته تحت عنوان شورای ملی مقاومت، به رسمیت شناخت. بر همین اساس مسعود رجوی در تاریخ 30 تیر ماه 1360 طی اطلاعیه ای اعلام می کند که:
بر حسب ابلاغیه 27 تیرماه رئیس جمهوری مقدمتا در جهت نجات انقلابیون تشکیل شورای عالی مقاومت برای استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را به عرض می رساند…
از سوی دیگر دکتر ابوالحسن بنی صدر نیز که تا کنون یکی از منتقدین جدی دیدگاه های حاکم بر سازمان مجاهدین خلق بود، این گروه را به عنوان یک نیروی آزادیخواه به رسمیت شناخت و در صدد ائتلاف با آن بر آمد. البته دکتر ابوالحسن بنی صدر در 27 تیرماه 1360 در میثاق نوشته شده برای شورای ملی مقاومت بر سه اصل تاکید می کند. او سه اصل مورد نظر خود را که مبنای تشکیل شورای ملی مقاومت شد، در کتاب درس تجربه، صفحه 367 چنین توضیح می دهد:
میثاق را در ایران نوشتم، قرار شد همه گرایش های سیاسی و با هر گونه طرز فکر می توانند عضو شورای ملی مقاومت بشوند، البته به شرط اینکه، وابستگی به خارج نداشته باشند. این میثاق سه اصل دارد: استقلال ، آزادی عدم هژمونی.
بنابراین مسعود رجوی که در این مقطع یکی از اعضای ارشد کمیته مرکزی وقت سازمان مجاهدین خلق بود، به اتفاق دکتر ابوالحسن بنی صدر در تاریخ 30 تیرماه 1360 پایه های میثاق شورای ملی مقاومت را بنا نهادند. یک هفته پس از تشکیل این ائتلاف ، یعنی در تاریخ 7 مرداد 1360
مسعود رجوی و دکتر بنی صدر نیز توانستند از پایگاه یکم شکاری تهران به وسیله یک هواپیما به خلبانی بهزاد معزی از ایران گریخته و به فرانسه وارد شوند.
اما همانطور که در ابتدای این مطلب آوردیم، رویدادهای سیاسی گوناگونی تا قبل از سی خرداد 1360 در ایران به وقوع پیوست که موجب شکل گیری این ائتلاف شد. بنابراین برای تکمیل پایه های بحث، در قسمت دوم کنکاشی در شورای ملی مقاومت به شرایط سیاسی و اجتماعی قبل از شکل گیری این ائتلاف خواهیم پرداخت.