تکرار بازی هزارباره!
ایراندیدبان
دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین با برگزاری جلسات مضحکی بهنام سمینار و پخش آن از طریق ارگان ماهوارهای این گروه، تلاش میکند تا بهنحوی مسایل نیروهای سرگردان و روحیه باختهی این گروه و هواداران سردرگمتر آنان در اروپا را پاسخ بگوید.
آنچه دار و دستهی رجوی را وادار کرده است تا دست به اینگونه نمایشاتی که اساساً در تضاد با ماهیت خشونتطلب و ضدعقلانی این گروه است، بزنند، منجلاب بنبستهای خطی و استراتژیک و نیز بحران شدید مسألهداری نیروها است.
البته حکایت نمایشهای دار و دستهی رجوی، همان حکایت طوفان در فنجان است، که میکوشند با تکرار تحلیلهای نخنما شده و با حرافیهایی که هیچ مابهازای خارجی ندارد، خود را از گرداب این بحران ها برهانند.
یکی از سوژه هایی که اخیراً دستمایه ی اینگونه نمایشهای گردانندگان عقبماندهی مجاهدین شده است، انتخابات مجلس خبرگان در ایران است.
بهاصطلاح تئوریسینهای باند رجوی خود اذعان میکنند که بارها و بارها چنین حرفهایی را تکرار کردهاند، با این عنوان که سالها است مقاومت این حرف را زده است!
اینها با بیان این جمله علیالظاهر میکوشند برای خود اعتباری دست و پا کنند، غافل از اینکه تکرار این جمله عین بیاعتباری برای آنها است زیرا هیچگاه حرفها، وعدهها و تحلیلهایشان محقق نشده و هر بار بورتر از همیشه، مجبور به سکوت و سانسور خبری شدهاند.
دار و دستهی رجوی این بار نیز مانند همیشه خبر از وجود تضادهای عمیق درون حاکمیت ایران میدهند و اینکه انتخابات خبرگان با هر نتیجه و چشماندازی به شقه شدن کل حاکمیت منجر شده و لاجرم به سرنگونی خواهد انجامید!
سرمنشاء این پرتوپلاگوییها، منجلاب عراق است که اگر برای امریکاییها از سال 1384 شروع شده و امروز در آن دست و پا میزنند، برای فرقهی رجوی از سال 1365 آغاز شده و همچنان در آن دست و پا میزنند و بیشتر لجنمال میشوند.
ابتدا جنگ را عاملی معرفی کردند که در ادامه و یا قطع آن، حاکمیت ایران دچار شقه و سرنگونی خواهد شد!
بعد از جنگ فوت آیةالله خمینی، پس از آن انتخابات ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی ، سپس انتخاب خاتمی، و بالاخره کار به آنجا کشید که علیرغم تمام احتیاط کاریهایی که مجاهدین پس از دهها بار وعده و وعیدهای توخالی بهکار میبردند، از سر اجبار و بهخاطر جلوگیری از ریزش نیروها، انتخابات خردادماه 1384 که به پیروزی احمدینژاد انجامید را آخرین فرصت برای سرنگونی معرفی میکردند و نیروها را فقط به ماندن در اردوگاه اشرف تا آن زمان، توصیه میکردند.
اما هر بار بیشتر از قبل و بیشتز از همه به خود آنها ثابت شده است که تحلیلهایشان بیپایه و اساس است.
بهکار بردن تعابیری مانند یکسره و دوسره و سهسره شدن دربارهی ساختار حکومت ایران و یا قرار دادن جناحهای گوناگون در مقابل هم بهنحوی که باعث شکاف و شقه و سرنگونی شود، دکانی است که تاکنون مجاهدین از باز کردن آن نه تنها سودی نبردهاند، بلکه انبوه نیروهای مسألهدار و سردرگم و بینوایی که خودشان نمیدانند آیا تحلیلهای سازمان را باور کنند و یا واقعیت ِ ماندگاری ِ 27 سالهی حکومت ایران را، نتیجهی بلافصل این دکانداری بوده است.
اصولاً متد رجوی برای اقناع نیروها بر حرّافی بنا شده است. رویهای که بقایای وی بهطرز ابلهانهای آن را دنبال میکنند. روشی که سردرگمی خطی و غلط از آب در آمدن هزاربارهی تحلیلها، نشان از ناکارآمدی آن، بیسوادی و عقبماندگی تولیدکنندگان آن و نشاندهندهی پرتافتادگی مجاهدین از واقعیات درون جامعهی ایران و ایضاً حاکمیت ایران دارد.
اینبار نیز خواهد گذشت، انتخابات در ایران و با حضور مردم برگزار خواهد شد و هیچ اتفاقی نخواهد افتاد که حداقل صحت یک صدم از تحلیلهای بقایای رجوی را اثبات کند. اما باید به حال و روز نیروهای تحت سانسور فرقهی مجاهدین تأسف خورد که اینچنین توسط چند نفر عقبمانده به بازی گرفته شدهاند و از سوی دیگر باید شدت گرفتن اینگونه نمایشها را تاکتیک ناگزیر گشتاپوی اشرف برای مهار نیروها که این روزها بهشدت بهدنبال جدایی از این گروه هستند، دانست.