بهره برداری مستأصلانه اروپا از فرقه آدمکش رجوی
کانون هابیلیان، سیزدهم دسامبر 2006
موج تبلیغاتی که گروه تروریستی منافقین از روز گذشته پیرامون رأی یک دادگاه بدوی در اروپا براه انداخته است ، قبل از هر چیز نشانگر آن است که این گروهک تا چه اندازه به غمض عین کشورهای غربی و حمایت آنها احتیاج دارد و بدون این قبیل حمایتها هیچ نیست.
برخی از منتقدین منافقین ، بخصوص طیف مهمی از جداشدگان – آنگونه که از نوشته ها و اظهاراتشان بر می آید – ظاهراً اعتقاد دارند که اگر این واقعیت که منافقین ملعبه دست این کشور و یا آن کشور و یا بازیچه دست سازمانهای جاسوسی هستند را به آنها یادآور شوند ، ممکن است ذره ای شرم در آنها ایجاد شده و به تجدید نظر ِ این روش مشغول شوند.
اما آنچه ماهیت این گروه را تشکیل می دهد، چیزی جز همین وابستگی ها در لفاف الفاظ و دعاوی منافقانه نیست و از اساس نباید چیزی جز این از آنها انتظار داشت و به همین سبب دست افشانی های آنها را برای گوشه چشم یک مرجع غربی بسیار طبیعی باید دانست.
این که حکم دادگاه اروپایی چه بوده است و چه نسبتی بین آن با تبلیغات بلاوقفه و بیمارگونه این گروه دارد، موضوعی است که تنها کسانی که دسترسی آزادانه به اطلاعات و اخبار دارند می توانند به اصل آن پی ببرند و از این حیث می توان درک کرد که منافقین دست به کار ساخت چه فضایی برای اعضایش که مطلقاً با دنیای آزاد ارتباطی ندارند ، زده است.گویی که هم اکنون دست امداد کشورهای غربی دراز شده است تا آنها را از بحرانهای فلاکت بارشان نجات دهد.
از این منظر ، یک بار دیگر نمودی از عوامفریبی و نفاق این گروه در عرصه سیاسی به نمایش گذاشته شده است.
اما تا آنجا که به ملت ایران باز می گردد ، حکم این دادگاه که مربوط به مسائل مالی می شود که هیچ ، حتی اگر حکمی ، آنگونه که باب میل رهبران بیچاره ی این گروه مبنی بر خارج ساختن از لیست گروههای تروریستی صادر می شد، باز هم تجدید نظری در طرد و انزوای این گروه انجام نمی داد، چرا که داغ ننگ جنایتکاری و آدمکشی که بر پیشانی این نگون بختان خورده است ، دست آورد اظهار نظر این یا آن مقام و یا نهاد غربی نبوده است که بنا باشد با چنین احکامی تغییر کند،بلکه نتیجه اعمال شنیع و ضد انسانی است که در 27 سال گذشته انجام داده است.
ملت بزرگ و شریف ایران ، درطول 27 سال مقاومت و پایمردی خویش ، دوستان و دشمنان خود را شناخته است، اگر هم بنا بود که تلاشهای تجزیه طلبانه و یا دخالتهای استعماری تا کنون در ایران نتیجه ای برای دشمنان ملت ایران در برداشته باشد ، همان حمایتهای بی دریغشان از رژیم دیکتاتور پهلوی می توانست منافعشان را تضمین کند.
اما آنجا که نوبت به تحلیل چگونگی رفتار کشورهای اروپایی در حرکتهای اخیر و رفتار بچه ترسانشان در باره گروه تروریستی منافقین می رسد ، چیزی جز استیصال مطلق و بیچاره گی در برابر عزم بلند و رفیع ملت ایران مشاهده نمی شود.
اروپا ، بسیار مبتدیانه ،بر سر قبری نشسته است که جنازه ای در آن نیست و گروهی را می آزماید که پیش از این آزمونش را پس داده است.
غربی ها ، در بطن بحرانهای چند سال گذشته که هر کدام از آنها می توانست ،بسیاری از کشورها و دولتهای منطقه را به زانو در آورد و آنگونه که آنها خواهان آن بودند ، راه معامله و عقب نشینی را باز کند ،به چشم خود دیدند که آن بحرانها جز بر عزم ملت ایران نیفزود و مردم ما را برای دستیابی به خواسته هایش مصمم تر ساخت. بحرانهایی که در گیر و دار آن اروپایی ها بارها منافقین را برای معامله پیشنها کردند و البته به یقین پی به ارزش و قیمت گروه تروریستی مجاهدین بردند و فهمیدند که هیچ کس حاضر نیست آنها را به پشیزی بخرد، از این رو است که باید گفت در مسیر بهره برداری از این گروه عرض خود می برند…
دیگر این که حتی کسانی که با خیال استفاده ابزاری از این گروه ،خواب پنبه دانه ای می بینند نیز جز از مسیر نفی و تقبیح اعمال تروریستی ،جرأت نزدیکی به این گروه و صدور احکامی به نفع را آنان ندارند.
این نیست ، مگر به علت سابقه جنایاتی که این گروه در کارنامه خود دارد.غرب تا کنون از بستن چشم خود بر روی کشتار 16000 انسان بی گناه سودی نبرده است ، از این رو آنها را مجبور به انکار ذات و هویت اصلی شان نموده تا لااقل کارهای خود را عاقلانه و از روی حساب نشان دهد ،اما جای شگفتی که منافقین را وادار به انکار جنایتکاری و آدمکشی می نماید که یگانه استعدادی است که برای خدمت به اربابانشان سراغ دارند!
وضعیت این گروه تا آنجا که به حمایتها و پشتیبانی های بیگانگان برمی گردد ، هیچگاه بهتر از زمانی که در آغوش صدام ، تحت حمایت کشورهای غربی، پول کشورهای عربی را خرج می کردند نخواهد شد ، بلکه هم چنان خذلان و فرو غلطیدن در حضیض ذلتهایی بیش از این را برای آنها رقم می زند.