بعد از سقوط بغداد ما نه جلودار دیدیم ونه عقب دار!

زمانی که در سازمان مجاهدین بودیم در بولتن خبری، خبرهایی میزدند وما فکر می کردیم مثلا اگر درلبنان تظاهرات شده راه را برای ما هم هموار کرده وازاین نتیجه گیری های احمقانه!
حالا که درایران زندگی می کنیم وبین مردم هستیم مشاهده میکنیم که مردم در برخورد با مسائلی که بدور از اراده ی ما درخارج اتفاق میافتد، ضمن اینکه حساب زیادی روی آن باز نمیکنند این را هم میدانند که ازاین تظاهرات آبی برای فرقه ی رجوی گرم نمیشود.
پس تظاهرات لبنان حکومت ایران را به زانو درنمیآورد و رجوی ها بیخود آب درهاون میکوبند.
سازمان می خواهد با اعلام این اخبار ونتیجه گیری من درآوردی برعلیه ایران ازاین تظاهرات، به نیروهای سالمند خود در آلبانی روحیه داده وآنها را ازدست ندهد .
خانم رجوی !!
این اولین بار نیست که تلاش دارید ازموضوع نامربوط، نتیجه ی رویایی خود را بگیرید.
دراشرف هم همین حرف ها را زده ومژده ی پیروزی عنقریب به خودتان وما میدادید که عملا دیدید که چنین نشد.
مثلا بعد از افتضاح کاری فروغ جاویدان ، در لایه های اولیه سازمان ، انقلابی؟! به نام تنگه و توحید راه انداختند و یكسری را بالا و پایین كردند تا بقیه فكر كنند ایدئولوژی جدید سازمان همان است كه تشکیلات را پالایش می دهد و نمی گذارد از درون خورده شود به همین خاطر یكسری جار و جنجال راه انداختند که اگر در تنگه وابسته به زن و بچه نبودیم الان در تهران بودیم .
بعداز شکست صدام درجنگ کویت رجوی خوش خدمتی کرد تا با کشتن کردها از صدام امتیاز بگیرید و به گفته خود این اقدام جنایتکارانه بمنزله ی بیمه ارتش رجوی بود .
ثمره آن عملیات سركوب نفرات در سال 73 بود ونتیجه اش؟
آیا ارتش آزادیبخش ، بیمه شد یا خلع سلاح و متلاشی؟!
رجوی آنقدر به صاحبخانه اعتماد داشت كه حتی ناراضی های داخل تشكیلات را به زندان ابوغریب می دادند و آنجا هم توسط شكنجه گران صدام شكنجه می شدند تا مجدداً به اشرف بیایند . وقتی آزمایش كرد و دید این جنایت کارآئی دارد ، دیگر كسی جلودار رجوی نبود به همین خاطر استثمار منجر به فساد اخلاقی در نقطه رهبری به اوج خود رسید .
نتیجه چه شد؟
هیچ!
واقعیت ها به مرور زمان برملا شد وتشت رسوایی رقص رهایی ازبام بر زمین افتاد وهمه ی کارهای ضدبشری رجوی چهره ی زشت خود را نشان داد.
قبل از شروع عملیات نظامی جنگ خلیج فارس دوم قرار بود ما به ایران حمله کنیم! دراول ستون خواهر مریم و آخر ستون برادر مسعود، اما بعداز سقوط بغداد ما نه جلودار دیدیم ونه عقب دار!
یک فاز دیگر درعراق عوض شد و ما به آمریکایی ها دل خوش کردیم و با تبعیت ازرجوی گفتیم که اگر کوه ها بجنبد ما نمیجنبیم ولی در سرانجام کار، با به کشتن دادن نفرات تن به ترک اشرف دادیم.
ولی جلودار ستون که درفرانسه پیدا شده بود، بعدها و با ظهور داعش اعلام کرد ما به خاطر قیام در سوریه به پیروزی رسیدیم . نیروها سرگرم شرکت درجشن پیروزی اعلامی مریم بودند که یک مرتبه ترک عراق وفرستادن نیروها به آلبانی مطرح وعملی شد.
نتیجه ی تمامی این پیش بینی ها وشکست های مربوطه ، دمیدن شیپورهای بیخودی بود!
حالا که درعراق تظاهرات شروع شده صدای شیپورتان بلند ترشده وبازهم قول های شیرینی بخود میدهید ومیدانم ومیدانید که نتیجه ای مانند گذشته ها خواهد داشت و مثل همیشه چیزی بشما نخواهد رسید!
بخصوص که تمامیت ارضی سوریه در حال محقق شدن است واین حادثه ی مبارک، موجب پریشانحالی بیشتر شما خواهد شد.
از صمیم قلب معتقدم که با عطف نظر به ساختار تشکیلاتی فرقه ی رجوی ، هیچ حادثه ای نخواهد توانست این تشکیلات ضد مردمی را از ورطه ی هلاکتی که گرفتار آنست، نجات دهد!
سیروس غضنفری

خروج از نسخه موبایل