وقتی گالیله را درهم بشکنند، چرا فرید شاه کرمی را نتوانند؟
آنها که نمایشنامه ی برتولت برشت نامدار درمورد دانشمند بزرگ گالیله را خوانده اند ، میدانند که با اعمال فشار این خادم بزرگ علم را درهم شکسته وبه توبه واداشتنش که البته این توبه کردن نتیجه ی دلخواه دستگاه تفتیش عقاید آن زمان را بدست نداد و زندگی بر درستی عقاید و علمی بودن نظریات او صحه گذاشت وعاملین و آمرین شکنجه ی گالیله به زباله دان تاریخ پیوستند و گالیله به جاودانگی پیوست!
فشارهای وارده برانسان ، متنوع است وبستگی به شرایط دوران زندگی او دارد.
اگر در قرون وسطی، رعایا را به چوب فلک بسته وشلاقش میزدند یا باداغ ودرفش به زانویش درمیآوردند تا تحت انقیاد بیشترش درآورند، بعد از توفق سرمایه داری ، باوجود اینکه این مسائل کماکان ادامه داشت ودارد، اما این رعیت آزاد شده که اینک به کارگر آزاد تبدیل شده ، آزاد بود که کارش را نفروشد و کسی با جبر اورا بکار وانمیداشت.
اما این رعیت آزاد شده ، توان گرسنگی رانداشت ونمیتوانست ازاین آزادی خود استفاده کند وناچار تن به کار مزدوری ( حقوق بگیری) میداد.
با این توضیح مختصر روشن شد که اگر کسی بدون اعمال شکنجه های فیزیکی بازهم تسلیم میشود، باید به سراغ ” جبری ” رفت که ” جبر اقتصادی ” نام دارد و باند رجوی که مانند عراق دوران صدام دست زیاد بازی برای اعمال شکنجه ی قرون وسطایی به ناراضیان ندارد ، ازاین حربه ی وحشتناک، سوء استفاده های زیادی برای تسلیم نمودن اعضای خود میکند که یکی از نمونه های پرتعداد آن ، فرید شاه کرمی است که مدتهاست از سازمان جدا شده، دست به افشاگری زد وسازمان طی حکمی با امضای حسن نایب آقا حقوق اورا قطع کرده وخواهرش طیبه را که هنوز در مانز آلبانی قلعگی هست ، مجبور نمود که مطلبی نوشته ودرحق او بقیه ی اعضای خانواده هایی که فرزندانش نتوانسته اند ازدست رجوی ها فرار کنند، توهین روا دارد.
گردانندگان سازمان باین عمل اکتفا نکرده وزمانی که با تداوم حصر اقتصادی واجتماعی فرید متوجه شدند که رمقی ازاو باقی نمانده ، مجبورش کردند که ازکارهای کرده اش که حق مسلم او بود، ابراز ندامت کرده وبا نوشتن نامه ای، ازفشاربی پولی و گرسنگی که بدترین نوع شکنجه ایست که انسان ها تجربه کرده اند ، خلاص گردد.
متن نامه ی منتسب به فرید شاه کرمی که در رسانه های رجوی آمده، چنین است :
” معذرتخواهی و ابراز تأسف فرید شاه کرمی از ارتباط با مأموران وزارت اطلاعات – اینجانب فرید شاه کرمی از ۱۶سالگی در سال ۲۰۰۹ همراه با پدر و مادرم و برخی دیگر از اعضای خانواده از ایران به قرارگاه اشرف رفتیم. در آن زمان اشرف تحت محاصره و زیر حمله بود. من در آن زمان سن قانونی نداشتم و خانواده ما قبول نکردند که از اشرف برویم چون واقعاً ما را مجاهدین قبول نمیکردند. نهایتاً من را برای تحصیلات دبیرستان در آموزشگاه اشرف قبول کردند بعداً من و همه افراد این خانواده با مجاهدین به لیبرتی رفتیم. بعد من را با هزینه بسیار به آلبانی فرستادند و از همان زمان بیدریغ به من کمک کردند تا دنبال زندگی مطلوب خود بروم. بیش از سه سال هم ماهیانه پول دادند “.
ای کاش او توضیح میداد که فامیل یا فامیلانی دراشرف داشته که توسط آنها جذب شده و وارداین مناسبات کثیف شد.
اینکه 16 ساله بوده وسازمان اورا نمی پذیرفته، دروغ بزرگی است ومن هزاران دلیل دارم که سازمان اینگونه افراد را به بهانه ی دیدار با پدر و … به اشرف میکشانید و بعد ازمدتی میگفت که شما اطلاعاتی از سازمان بدست آورده اید. اگر میخواهید ازاینجابروید ، ابتدا مدتی در زندان اشرف بمانید تا اطلاعات موجودتان بسوزد وچون بطور غیر قانونی وارد عراق شده اید ، شما را تحویل زندان عراق میدهیم تا برابرقوانین آنجا باتهام عبور غیر مجاز ازمرز، 8 سالی هم درزندان ابوقریب بمانید .
بدین ترتیب ، رفتن وماندن شما در تشکیلات رجوی دراختیار خودتان نبود و طرح این چنینی مسئله، ثابت میکند که تحت فشار گرسنگی ( جبر اقتصادی ) مجبور به نوشتن یاامضای این نوشته ی دیکته شده بودید!
دراین مورد تقصیر ازآن کمیساریای عالی پناهندگان ودولت وابسته ی آلبانی است که پذیرفته اند که حقوق پناهندگان را بدست دشمنان آنها – باند رجوی- بسپارند وکمکی برای جذب جدا شدگان درکشورهای دیگر نمیکنند تا این بیچاره ها مجبور به اطاعت از باندرجوی باشند!
من شخصا این اقدامات آن نهاد وآن دولت را محکوم کرده واز بشریت ترقی خواه درخواست دارم که نگذارید ستم براین تیره بختان تداوم داشته باشد!
توهم برادر فرید!
بخاطر این جا زدنت، زیادی از خود ومردم شرمنده نباش وبدان که میدانیم و شرایطت را درک می کنیم.
توفقط کاری کردی که اغلب انسان های این چنین گرفتار میکنند وبنابراین دل قوی دار و با کمک گرفتن ازهوش واستعداد خود، راهی برای قطع وابستگی مالی از رجوی که البته دروضع موجود کار دشواری است ، پیدا کن.
صابر