اینک فرقه مجاهدین درماجراهای اغتشاشات و اعتراضات درسرفصل های 88-96 و98 خود را لیدر ورهبری کننده قضایا معرفی می کند واز قدرقدرتی ومطرح بودن خود درجریانات دم می زند .
اما واقعیت چیست ؟ ونقش رجوی ها درچه حدی بوده و هست ؟
وقتی پشه یامگسی روی پشت حیوان عظیم الجثه ای سوار می شود دچار توهم شده وفکر می کند آن قدرت و توانایی مال خودش است و رجز می خواند و برای سایرمگسان وحشرات موذی هم جثه خود کوری می خواند . اما همین که به زمین می افتد متوجه می شود که توهم روی حیوان بزرگ بوده .
اکنون نیز رجوی های ازکارافتاده ومریض حال در چندهزار کیلومتر دورتر ازایران تحت حفاظت حیوان بزرگی بنام امریکا دچار توهم شده و فکرمی کنند رجزو تهدیدات امریکا قدرت وتوان آنهاست غافل ازاینکه توان وقدرت آنها درحد مگسی مزاحم برای ایران بیشتر نیست .
یک مقایسه دودوتا چهارتا درگذشته وحال رجوی گویای همه چیزاست .
روزگاری رجوی وفرقه اش درعراق بود . حدود هفت هزار نیروی انسانی جوان آموزش دیده و ایدئولوژیک و کینه ای با انضباط تشیکلاتی کورکورانه وبی رحم وبی حساب وکتاب . دارای سلاح وتجهیزات بی انتها از صدام – دارای حمایت عملیاتی یک ارتش تا دندان مسلح صدام اززمینی وهوایی – دارای سرمایه مالی فراوان وازهمه مهم تر درفاصله بیست کیلومتری مرز ایران .
همه این نقاط قوت ومثبت و ویژگی منحصر به فرد دریک مقطع کوتاه ازکف رجوی رفت واکنون بیش از 15 سال ازآن قدر قدرتی گذشته است ورجوی مانده وعده ای پیر وپاتال واغلب دارای چندین مریضی لاعلاج وازهمه جالب تر چندهزار کیلومتر دورتر ازمرزهای ایران و پانسیون شده توسط امریکا ودیگر خبری از جوانی – آموزش – سلاح – مرز و… نیست .
لذا دریک کلام میتوان گفت جرزنی و حرف های مفت رجوی درزمینه سرنگونی وآلترناتیو وامثالهم درحد وز وز یک مگس مزاحم علیه کشوری ابرقدرت درهزاران کیلومتر آنطرف تر است .
این یک واقعیت است و خود رجوی ها بهتر ازهر کس می دانند .