باردیگر دبیر کل ملل متحد را به اعزام یک هیئت حقیقت یاب، برای تحقیق پیرامون وضعیت اسرا و زندان ها و شکنجه گاههای رجوی در آلبانی و زندان مانز، فرا می خوانیم.
اشرف 3! همان جائی است که صدها انسان بیگناه ، بدون داشتن حق انتخاب در زندانی به نام اردوگاه کاراجباری مانز، نگه داری می شوند.
سالهاست این مردان و زنان که اکثرا هم دوران کهولت و بازنشستگی خود را سپری می کنند، با خانواده های خود در یک قطع ارتباط و بی خبری مطلق بسر می برند. همه ی این اسراء ، در تجرد اجباری بسر می برند. هیچ کدام حق استفاده از وسائل ارتباط جمعی و اینترنت آزاد و امکانات رفاهی را ندارند. چون سنین بالائی دارند، تعدادی از آنها به علت کهولت سن و بیماری از پوشک های مخصوص بزرگسالان استفاده می کنند.
روزانه در جلسات جمعی مورد توهین و تحقیر دیگران قرار گرفته و تحت مانیپولاسیون شدید ذهنی و تفتیش عقاید قرون وسطائی و فرقه ای قرار دارند. رهبر این فرقه فردی به نام مسعود رجوی است که یک تروریست بین المللی محسوب شده و سالهاست از انظار عمومی پنهان و مخفی شده است .
همسرسوم این تروریست، مریم قجر عضدانلو است که نام مریم رجوی را برای خود برگزیده است.
مریم رجوی مدعی است که می خواهد با روش های قهر آمیز، رژیم ایران را سرنگون کند. اما سئوال اینجاست که آیا این گروه در ایران پایگاهی دارد؟ آیا مردم هم خواهان مسلط شدن این گروه پیر و کهنسال بر امورات کشورشان می باشند؟
سوابق همکاری این گروه تروریستی با دیکتاتور عراق، شرکت در جنگ علیه مردم ایران، همکاری با نیروهای بعثی عراقی، افشاگریهای جداشدگان از این گروه مبنی بر وجود زندان انفرادی و شکنجه در اشرف، دستگیری های گسترده در درون مناسبات و شکنجه ی دستگیرشدگان، مرگ های مشکوک درون فرقه ای، تجرد اجباری اعضاء، تجاوز رهبر به زنان جداشده ی اجباری اعضاء و … همه باعث گردیده است که مردم از رهبران این گروه تنفر داشته باشند. هرگز متصور نیست که مردم سرکردگان خائن این گروه را بپذیرند.
آقای دبیرکل ملل متحد!
شدید ترین سرکوب فرقه ای که نظیر آن را در هیچ کجای جهان نخواهید یافت، زیر چشمان شما در یک کشور اروپائی فقیر اما عضو ناتو ، درحال انجام است وتا به امروز شما هم هیچ عکس العملی نشان ندادید! آیا شایسته است که در شروع سومین دهه ی قرن بیست ویکم ، شاهد چنین مناسبات غلط و کثیفی در جهان خود باشیم؟!
مریم رجوی بی شرمی و وقاحت را بحدی رسانده است که برای مشوش کردن ذهن ها و گمراه کردن نظرها از توجه و رسیدگی به وضعیت اسراء در سازمان و در آلبانی، دست به هیاهو زده و قصد فریب اذهان عمومی را دارد و در سایت خودش نوشته است :
“بار دیگر دبیرکل ملل متحد را به اعزام یک هیأت حقیقتیاب بینالمللی برای تحقیق پیرامون وضعیت شهیدان و مجروحان و بازدید از زندانها و دستگیرشدگان فرامیخوانم “!
آقای دبیر کل ملل متحد، من خودم شخصا در سال 1376، بعد از درخواست جدائی ، به مدت 6 ماه در زندان انفرادی این سازمان در عراق و در اشرف ، در زندان های موسوم به ” اسکان ” ، محبوس بودم و شکنجه شدم و سپس مرا مجبور کردند به مدت 10 سال در آن سازمان بمانم، بهترین سالهای عمرم را در این فرقه تباه کردند!
متاسفانه، گزارشات موثق و متقن از زبان آخرین جداشدگان و کسانی که فرار کردند، حاکی است که هنوز هم این شکنجه وزندان ها در آلبانی و در اردوگاه مانز که سران سازمان آنرا اشرف 3 می نامند، استمراردارد! یک لحظه در این سازمان شکنجه و سرکوب قطع نشده است و هیچ خبرنگار آزادی هم تا کنون اجازه ی ورود به این پایگاه جهنمی را کسب نکرده است. هیچ یک از بستگان این افراد اسیر، حق ملاقات و یا تماس تلفنی آزاد را با اعضای خانواده ی خود هرگز نداشته اند.
بیش از 30 سال است که هیچ فرزندی درپایگاههای این فرقه در سرتاسر جهان متولد نشده است ! چرا که همه ی اعضاء مجبور به تجرد اجباری هستند، حتی لحظات جنسی خود را هم باید سرکوب کنند. اما رهبر این فرقه حرمسرائی گسترده از زنان زیباروی را برای خود ترتیب داده بود و مردان هرگز اجازه ی ورود به مقر های این رهبر دیکتاتور و هوسران را نداشتند!
اگر حقوق بشری در این دنیا وجود دارد من و سایر اسیران محبوس در این فرقه ، کجای این حقوق بشر شما قرارداریم؟ آیا حق تک تک ما جداشدگان نیست که در یک دادگاه بین المللی و عادل ، علیه رهبران این فرقه که سالیان ما را علیرغم میل خودمان ، زندانی کرده بودند ، فرجام خواهی بکنیم؟ با روش های روانشناسانه و فرقه ای ، همه را مجبور می کردند که سالیانه تعهد بنویسیم که ما با میل خود می خواهیم در این فرقه و تا سرنگونی بمانیم! که البته این اسناد فاقد هرگونه وجاهت قانونی است.
من و تک تک جداشدگان در سرتاسر جهان ، حاضر هستیم با صرف هزینه های شخصی ، در هر دادگاه بین المللی حاضر شده و مستندات خود و ادله ی خود را ارائه کرده و علیه رهبران این گروه تروریستی و قرون وسطائی ، اقامه ی دعوا کنیم . اما واقعیت اینست که در جهان ما که سران مدعی و مدافع حقوق بشر ، خود را به بهائی اندک می فروشند، هرگز برایمان متصور نیست که چنین دادگاهی تشکیل خواهد شد. مماشات گران بین المللی مدافع حقوق بشر ، هرگز حاضر نخواهند شد که سران فرقه رجوی را به پای میز محاکمه و عدالت بکشانند، اما اگر حقی ناحق شده است ، این عمرو جوانی امثال ماست که در این فرقه ی جهنمی تباه شده است و اکنون نیز نزدیک 2000 نفر مرد و زن دراین فرقه در آلبانی گرفتار هستند، تلاش برای آزادی این اسراء مبرم ترین و اصلی ترین وضروری ترین وظیفه ی ارگان های بین المللی و مدافع حقوق بشر است.
فرید