متن این پیام طولانی 8 صفحه ای ، ارزش تکرار ندارد که هدر دادن وقت است و خسته کردن خواننده!
درقسمتی ازاین پیام آمده است :
” لجنپراکنی فرو خورده علیه آلبانی، یکسال پس از اخراج سفیر رژیم نیز یادآور خوابهای پنبهدانه … است که گوئیا مجاهدین که از عراق بروند بهسرعت در خارجه و در دنیای بورژوازی مضمحل و بیخطر میشوند و بهقول کارشناسان اطلاعاتی و امنیتی رژیم «صورتمسأله» که «تشکیلات» آنها باشد، در وادی جنسیت و فردیت خودپرستانه، غرق میشود! بیچاره شبپرستان و مرتجعین که مریم رهایی و انقلاب او را نخوانده بودند “.
البته این دولت مفلوک و فاشیست مآب آلبانی است که شمشیر را برای جدا شدگان ازمناسبات کثیف رجوی از روبسته و برای پنهان نگهداشتن هدف اصلی خود که حفظ برده های رجوی باشد ، هم دیپلمات های ایرانی را اخراج میکند ، هم ترور دولت آمریکا برعلیه ایران وسردارشجاع آن را تبریک میگوید ، اجازه ی حضور به خانواده ها که فرزندان تیره بخت وبدام افتاده ی خود توسط رجوی درآلبانی را ملاقات نکند نمیدهد واگر دست داد، افرادی ازهمین جداشده ها را زندانی کند وهر صدای کوچک دراعتراض بمناسبات سبعانه ی باند رجوی درنطفه خفه کند!
نخست وزیر ورئیس جمهور بی اختیارش در صحنه حاضر شده واز تشکیلات رجوی تعریف وتمجید کند تا مردم ندانند که چه خلف وعده ای درمورد پذیرش اعضای مجاهدین استحاله شده داده وبر ضد آن عمل کرده است!
تمامی تلاش های دولت آلبانی – ممانعت ازجداشدن افراد فریب خورده واسیر شده که هنوز رمقی برای فرار دارند- دراین عرصه است وگرنه دولت آلبانی عددی نیست که بخواهد وبتواند مشکلی برای دولــت ایران ایجاد کـند وتنها زورش به این دوهزار عضو مجاهدین خلق وخانواده های مظلوم آنها میرسد که انصافا این کار را به قبیح ترین صورت ممکن انجام داده وچون این کارها را سخیفانه میداند، برای ایز گم کردن وکاستن ازمیزان رسوایی خود،علیه دولت ایران رجز خوانی میکند.
ضمنا، من نمیدانم که آیا این مضمحل شدن دردنیای بورژوازی ، قرار بود درآلبانی اتفاق بیافتد یا دردیگر کشورهای اروپایی!
ظاهرا کشورهای دیگر مورد نظر است و رجوی بما میگوید که دیدید با همکاری تناتنگ با دولت آلبانی مانع زندگی نسبتا آزادانه ی تعدادی از فرزندان شما مردم ایران دراروپا شده ونگذاشتم که به بورژوازی آلوده شود؟!
اگر اینطور است، اگر مریم تاکنون سالم مانده، دراخراج او ازفرانسه عجله کنید مسعود خان!
اما مسئله دراینجاست که اگر مسعود انسانیت خود را باآگاهی از تطورات تاریخی که قبل از 1360 آنرا یاد گرفته بود، حفظ کرده بود، خوشحال میشد که افرادش با اقامت دراروپا ، اززندگی در شرایط پر نکبت برده داری عراق وآلبانی رها شده و به زندگی بورژوازی که با تمام نقایص عمده اش هزاران بار پیشرفته تر از برده داری است ، وارد میشدند وشهروند لقب میگرفتند!
اما مسعود که ازسر قدرت طلبی و خودشیفتگی کم نظیر، تمام نمودهای انسانیت را ازدست داده، از بهره مند شدن اعضای تشکیلات برده داریش ازآزادی های صوری بورژوازی هم هراسان است!
ازاین جهت هراسان که در یک محیط بورژوازی هرچند ناعادلانه، او قادر به امر و نهی های مادام العمر نخواهد بود و در این صورت، عطش سیری ناپذیرش برای کسب قدرت از پایش درخواهد آورد!
حمید