روز 12 بهمن 1398 سایت فرقه تروریستی رجوی خبر فوت یکی دیگر از اعضاء به نام ذبیح الله مداح را اعلام نمود. بر اساس این خبر، نامبرده بدلیل «خونریزی مغزی» در بیمارستانی در آلبانی فوت نمود.
از ابتدای سال جاری تاکنون 12 نفر در فرقه تروریستی رجوی فوت کرده اند که علت مرگ همه آنها بیماری عنوان شده است که شامل سرطان، ایست قلبی، بیماری قلبی و خونریزی مغزی می شود.
با توجه به آمار نفرات فرقه که حدود 2000 نفر می باشند، این تعداد مرگ و میر، نشان می دهد که بخش زیادی از اعضای فرقه دچار بیماری های خطرناک بوده و در معرض خطر مرگ قرار دارند.
دلیل این همه بیماری ها چیست؟
مبتلا شدن اکثر اعضاء به بیماری های خطرناک و مرگ و میر روز افزون آنان بر اثر این بیماری ها در حالی است که با امکانات و منابع مالی که رجوی ها در اختیار دارند، به راحتی می توانستند جلوی بسیاری از بیماری ها را گرفته یا بیماران را درمان نمایند و جلوی مرگ و میر را گرفت. اما رجوی ها به اعضاء فقط به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود نگاه می کنند و در نتیجه نه تنها برای پیشگیری از بیماری یا درمان بیماران اقدام جدی صورت نمی گیرد، بلکه بیماران را با اقدامات ضد انسانی به سوی مرگ سوق می دهند. نمونه های زیر از جمله عوامل بروز بیماری های خطرناک و نرخ بالای مرگ و میر در فرقه تروریستی رجوی است.
1- رجوی ها برای درمان اعضاء هزینه جدی نمی کنند اما برای جذب حامیان خارجی، با هزینه های گذاف به برپایی جشن و سورچرانی پرداخته و به مهمانان خارجی پول های کلان می دهند.
برای درمان اعضای بیمار هزینه نمی کنند اما بنابر آنچه روزنامه الپائیس، چاپ مادرید روز چهارشنبه ۸ بهمن فاش کرد، فرقه رجوی به حزب «وکس»، حزب راست افراطی اسپانیا، کمک مالی کرده است. به نوشته این روزنامه، رهبر این حزب ماهها از فرقه رجوی حقوق دریافت میکرده است.
2- در حالی که اعضای فرقه با بیماری های مرگبار دست به گریبان هستند، رجوی ها برای درمان آنها هیچ اکیپ پزشکی به مقر فرقه نبردند اما برای فریبکاری و جذب مردم فقیر آلبانی، از آمریکا دکتر و کادر درمانی برای شهروندان آلبانیایی می آورند.
3- در فرقه ضد انسانی رجوی، به اعضای بیمار نه تنها فرصت استراحت داده نمی شود بلکه یکی از اصول تشکیلات به دستور رجوی این است : «مجاهد بیمار نداریم». بر اساس این دستور، هیچ عضوی حق ندارد که بدلیل بیماری از انجام کارهای یومیه سرباز زده و خواهان استراحت بشود. در نتیجه به اعضای بیمار حتی در شرایط بحرانی و وخیم فشار می آورند تا خواست های تشکیلات را اجرا کند. «اسماعیل رضایی» یکی از این نمونه هاست که به ادعای سایت فرقه بعد از چند سال ابتلاء به بیماری سرطان در تاریخ 24 تیر 1398 درگذشت. سایت فرقه بعد از مرگ نامبرده مطلبی درباره وی درج نمود که در آن صحبت چند تن از نفرات فرقه که در روزهای پایانی با اسماعیل بوده اند، آورده شده. این صحبت ها به خوبی نشان می دهند در این فرقه با بیماران چگونه رفتار شده و چطور آنان را با فشارهای مختلف به سوی مرگ سوق می دهند.
در این مطلب از قول یکی از اعضا فرقه که چند روز قبل از مرگ با اسماعیل در بیمارستان بوده است چنین آمده است:
“اسماعیل از روز شنبه ۲۲ تیر دیگر بهسختی تنفس میکرد. بهسختی حرف میزد و درد میکشید. ، روز یکشنبه [23 تیر یعنی یک روز قبل از مرگ اسماعیل] ساعت ۳ بعدازظهر برایش داستان تالوت و جالوت و اسماعیل پیامبر را که برادر مسعود در نشستی صحبت کرده را گذاشتم و گوش کرد .”
* ملاحظه می کنید که به اقرار خودشان ، بجای رسیدگی به بیماری که یک روز قبل از مرگش توان نفس کشیدن نداشته ، به سختی حرف می زده و درد می کشیده، وادارش می کنند تا به دستور تشکیلات نوار چند ساعته نشست رجوی را گوش کند. در این فرقه جهنمی حتی بیمارانی با این وضعیت هم یک لحظه امکان آسایش ندارند.
در ادامه از قول یکی دیگر از اعضای فرقه چنین آمده است : «در آخرین شیمیدرمانی که باهم رفتهبودیم، هنرجویان یک کلاس پرستاری [اهل آلبانی] برای آموزش عملی به همان بخش آمده بودند. یک پسر ۲۰ ساله نزد اسماعیل رضایی که منتظر تزریق سرمهایش بود، آمد و گفت: «امروز من کارآموز شیمیدرمانی شما هستم.» . زمانیکه من داشتم سازمان را معرفی میکردم، از بقیه کلاس، ۶ نفر دیگر هم اطرافمان آمدند، سؤالهایشان را میپرسیدند و من و اسماعیل جواب میدادیم، به اسماعیل گفتم که از خودت بگو [یعنی درباره خودت به این افراد توضیح بده].»
* حتی در جلسه شیمی درمانی هم به بیمار اجازه نمی دهند تا آرامش داشته باشد و او را به هر شکل ممکن وادار به صحبت می کنند تا ذهنش درگیر بشود و امکان فکر کردن نداشته باشد. در این نمونه بیمار را حتی در جلسه شیمی درمانی وادار کردند تا برای رجوی ها کار تبلیغاتی کرده و با گفتن اینکه «از خودت بگو» بیمار را وادار به حرف زدن بیشتر نمودند.
علاوه بر همه این موارد، بنابر آنچه در سایت فرقه آمده، کمتر از سه هفته پیش از مرگ، اسماعیل رضایی را وادار نمودند که تعهد نامه بنویسد و به این ترتیب به یک بیمار سرطانی که باید از نظر روحی در آرامش باشد، فشار سنگین روانی وارد آورده و او را به مرگ نزدیکتر کردند.
4- در حالی که اکثر اعضای فرقه کهنسال و دارای بیماری های خطرناک هستند، از آنها بیگاری کشیده می شود.
برای نمونه از اعضای برای ساختن ساختمان هایی در مقر فرقه در آلبانی بیگاری کشیدند. ساختمان هایی که برخی از آنها فقط برای مهمانان خارجی فرقه مورد استفاده قرار می گیرند و اساساً کاربرد تبلیغاتی دارند.
برای اینکه میزان بیگاری کشیدن از اعضاء در فرقه تروریستی رجوی بهتر مشخص شود، به قسمتی از صحبت های «رودی جولیانی» وکیل شخصی ترامپ که از حامیان فرقه تروریستی رجوی است و برای شرکت در برنامه های فرقه پول های کلانی دریافت می کند، اشاره می کنم. جولیانی در سخنرانی خود در تیر ماه امسال در مقر فرقه با اشاره به ساخت و سازهای انجام گرفته در مقر فرقه گفت:
“اگر در نیویورک هم کار میکردید شما نمیتوانستید چنین مکانی بسازید شما اینجا را در عرض چند ماه ساختید.”
ببینید چقدر بیگاری از اعضا کشیده شده تا آنچه که در نیویورک قابل ساختن نبود، در مقر فرقه ساخته شود و ضمناً به میزان پولی که رجوی ها در اختیار دارند نیز توجه کنید و ببینید با این همه سرمایه بجای استفاده از کارگران محلی، از اعضای فرقه بیگاری می کشند تا اعضاء بیکار نبوده و توان فکر کردن نداشته باشند.
5- در حالیکه اعضای بیمار و مسن نیاز به رسیدگی و استراحت دارند، سران فرقه تروریستی رجوی از آنها برای آماده سازی جشن هایی که با حضور مریم قجر و مهمانان خارجی در مقر فرقه در آلبانی برگزار می شود، بیگاری می کشند.
بطور خلاصه می توان دلیل بیماری و نرخ بالای مرگ و میر اعضاء در فرقه تروریستی رجوی را چنین برشمرد:
– دیدگاه رجوی ها نسبت به اعضاء که آنها را فقط ابزاری برای رسیدن به اهداف خودشان می بینند.
– به رسمیت نشناختن بیماری اعضاء از سوی رجوی ها و دیگر سران این فرقه
– بیگاری کشیدن های مستمر و سنگین از اعضاء حتی از بیماران
– ایجاد فشار روانی و تشکیلاتی مستمر و سنگین بر روی اعضاء با برگزاری نشست هایی موسوم به «حوض»، «دیگ»، «عملیات جاری»، «غسل هفتگی» با هدف تحقیر شخصیت و تفتیش عقاید اعضاء و محروم کردن آنها از هر فرصتی برای فکر کردن.
– هزینه نکردن برای پیشگیری از بیماری
– عدم دسترسی اعضاء به درمان مناسب در مراحل اولیه بیماری و در نتیجه وخیم شدن بیماری و رسیدن آن به مرحله غیر قابل بازگشت.
صالحی