بعد از کشته شدن موسی خیابانی و اشرف ربیعی زن اول رجوی در نوزده بهمن 60 آنان این ضایعه را برای خود و دیگر مجاهدین عاشورا !!! نامیدند. البته بسی جای تامل دارد ولی بعد از آن هر سال مراسمی به همین خاطر در پایگاههای فرقه برگزار می شود . امسال مریم رجوی در اشرف سه باز هم به روضه خوانی برای کشته های نوزده بهمن 60 پرداخت . اگر به تمام سخنانی که طی سالیان گذشته رجوی ها نشخوار نمودند دقت کرده باشیم تم و آهنگ همه شان یکی است و هیچ چیز جدیدی در آنها دیده نمی شود و سعی دارند با نشخوار و احساسی کردن کشته شدن موسی خیابانی به آن جنبه اعتقادی و به نیروهای خود انگیزه بدهند .
اکنون به قسمت هایی هرچند کوتاه از حرفهای مریم رجوی این زن فاسد می پردازیم تا مشخص شود که تمام حرفهای وی تکراری و دروغ می باشد او وقتی صحبت از به اصطلاح عاشورای مجاهدین در 19 بهمن 60 می کند دروغی بیش نیست . این عملیات هم مانند بقیه عملیات ها جنبه نظامی داشت که تعدادی از عوامل فرقه رجوی کشته شدند . مگر در دوازده و نوزده اردیبهشت سال 61 تعداد بیشتری از کادرهای قدیمی فرقه کشته نشدند؟! پس چرا به آن تعداد از کشته ها نامی نهاده نشد ؟ البته نامیدن به اصطلاح عاشورای مجاهدین فقط به خاطر حضور زن اول مسعود بود که وی از این فرصت استفاده نموده تا بتواند با احساسی کردن مسئله به اعضای خود انگیزه برای ترور ، کشتن و ماندن در تشکیلات بدهد .
اگر رجوی تروریست اعتقادی به عاشورا داشت پس چرا وی در تمام مقاطع و سرفصل ها به جای پرداخت بها راه فرار در پیش می گرفت ؟ مگر رجوی نمی توانست در داخل کشور بماند و مانند موسی خیابانی کشته شود ؟ چرا بعد از مدتی از فرانسه به عراق گریخت تا در کنار اربابش صدام معدوم آرام بگیرد ؟ مگر وقتی مریم رجوی در نشست های باقرزاده در سال 80 پرچم سرخ بلند نمود و عنوان داشت که عملیات ما علیه حکومت ایران باید عاشورا گونه باشد پس چرا وی حرکتی انجام نداد و برای فرار از پاسخگویی به سوراخی خزید ؟ مگر در سال 82 بعد از حمله نیروهای ائتلاف به عراق ، مگر قرار نبود آنان جلودار نیروهای رزمی خود باشند ؟ پس چرا وی سر از فرانسه در آورد و شوهر دومش هم به سوراخی خزید. پس تمام این شامورته بازی ها برای سرکار گذاشتن نیروهای خودی می باشد .
مریم رجوی در ادامه حرفهای تکراری خود عنوان می دارد ، هرگز سکوت نمی کنند و از پای نمی نشینند و اینکه مقاومت و مبارزه خیالی آنها ادامه دارد !!! وی به خوبی می داند که تمام حرفهای وی یک ریال هم ارزش ندارد و در معادله سیاسی هم خریداری ندارد . اگر مریم رجوی داعشی یک مورد از به اصطلاح مقاومت از جانب فرقه سراغ دارد آن را بیان کند هر کجا که صحبت از پرداخت بها می شود این نیروهای وارفته فرقه بودند که باید کشته می شدند نه رجوی فرصت طلب .
مریم رجوی در میان حرفهایش به نکته خوبی اشاره می کند که داستان نسلی آغشته به خون است !!! البته باید دید که وی از کدام نسل حرف می زند ؟ مردم ایران بهای خیانت و جاسوسی رجوی ها را با خون خود پرداختند . اگر داستان فدا باشد این مردم ایران هستند نه فرقه تروریستی رجوی که همیشه به فکر کشتن اعضای خود و مردم ایران می باشد! از درخواست تحریم های بیشتر غرب علیه ایران تا گردن کجی از اربابان جنایت کارش برای بمباران و حمله به ایران می توان نام برد .
به واقع اگر حرف معدوم اشرف ربیعی زن اول رجوی را بخواهیم خوب درک کنیم باید گفت که جهان خبردار نشد که رجوی چه جنایت کار و فاسدی می باشد که برای رسیدن به قدرت حاضر هست همه چیز را زیر پای خود له کند .
جدای هر بحثی که مریم رجوی داعشی در مورد تعهد به آزادی و وفای به سوگند !!! حرف می زند دروغی بیش نیست. در فرقه رجوی هیچ ارزشی از معیارهای توحیدی باقی نمانده هر چه که هست فریبکاری ، حقه بازی ، شیادی و شارلاتان بازی شما و شوهر دومتان می باشد .
اما چیزی که این همه سال در مورد برگزاری مراسم نوزده بهمن شاهدش هستیم تکرار همان حرفهای قدیمی است و تنها چیزی که عوض می شود مدل و رنگ لباس مریم بانو و تغییر دکوراسیون برنامه می باشد و بقیه حرفهای وی تکراری است و اکنون هم نیروهای حاضر در اشرف سه خسته شدند از بس در مورد موسی و اشرف ربیعی دروغ شنیدند دیگر همه تعریف کردنها به پایان خود رسیده و برای اینکه نیروهای خود را سرگرم نموده و انگیزه ماندن در مناسبات جهنمی شان را بدهند هر بار مدل برنامه را تغییر می دهند تا شاید آن تغییر به افراد مسئله دار انگیزه ماندن بدهد.
مریم رجوی خودش بهتر از هر کسی می داند که رجوی تروریست هیچ وقت حاضر به پرداخت بها نبود چون از یک تروریست هم نمی توان این انتظار را داشت. پس باید به مریم رجوی گفت که هر چقدر می خواهی با لباس های مختلف به افرادت انگیزه بده و سرشان را گرم کن ولی چیزی که اکنون شاهدش هستیم دریوزگی و کاسه لیسی برای جنگ طلبان غربی است و این پایان خط و استراتژی رجوی تروریست می باشد .
هادی شبانی