مرگ اساسا یک پدیده ی نامیمون و نامبارک است. انسان های معقول و منطقی ، حتی برای دشمنان خود هم آرزوی مرگ نمی کنند. اما در جهان شاید فقط یک گروه یا یک سازمان است که بر طبل مرگ و نابودی کوبیده واز هر شرایطی سعی در آمارسازی برای مرگ و میر کرده و مردم را به سمت مرگ سوق می دهد.
ستاد اجتماعی مجاهدین ! یکی از ضدخلقی ترین و ضدبشری ترین ارگان های موجود است. کار این ستاد مرگ! سمت و سو دادن مخاطبینش برای مرگ و نابودی و عدم است.
تنها وظیفه ی این ستاد ، ایستادن درخارج گود و صدور فرمان برای مرگ است. اگر تمامی این فراخوان ها برای مرگ خوب است ، راستی چرا اعضای این ستاد بیگانه با مردم ، خود به وسط این میدان مقدس ! نمی شتابند؟!
بیشترین تلفات مجاهدین ، محصول کارکردهای این ستاد مرگ می باشد. تنها وظیفه ی این ستاد، ترغیب جوانان برای هم آغوشی با مرگ است. با اشاره به چند تیتر، به عنوان نمونه می توان بیشتر پی به ماهیت پلید این ستاد ضدخلقی برد:
” چهارشنبه آتش- چهارشنبه شورش” ، ” به آتش کشیدن نمادهای حکومت” ، ” آتش زدن تصاویر” ، ” آتشفشان خشم ” ، “کانون های شورشی بپاخیزید” ، ” میدان شورش، میدان آتش ،…”
از این موارد فقط و فقط می توان به عمق رذالت و خشونت طلبی مشتی انسان نما پی برد که آرزوی قلبی شان نابودی مردم و ریخته شدن خون جوانان است تا آنها را قدمی به قدرت و سلطه ی ضد مردمی شان نزدیک کند. نفرت افکنی و تبلیغ خشونت و کشته سازی تنها کارکرد این ستاد مرگ می باشد.
در منطق حاکم بر این ستاد ، باید همه مردم ایران فدای مسعود رجوی شوند. در قاموس این ستاد باید همه مردم را به سمت مرگ سوق داد. البته تمام منطق و ایدئولوژی مجاهدین و رهبری اش درسیاست های ابلهانه ی این ستاد ضد خلقی خلاصه می شود.
نگاهی کوتاه بر تبلیغات وکارکرد های این ستاد نشان می دهد که مسئولان ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور، جملگی در “غار” زندگی می کنند و با تحولات داخلی بیگانه اند. صدور همه ی فراخوان هایشان نیز یک طنز بیش نیست.
زمانی اولین و آخرین وظیفه ی این ستاد اعزام تیم های ترور به داخل ایران بود، به قطع و یقین همه ی تیم ها ضربه می خوردند ونفراتشان به کام مرگ فرستاده می شدند، تنها و تنها کسانی زنده ماندند و امروز زندگی عادی شان در جریان است که یا خود را تسلیم نیروهای انتظامی کردند و یا شانس آورده و دستگیر شدند. به جز این همه مرده اند و اکنون زیر خاک آرمیده اند.هیچ کس زنده به عراق و به پادگان اشرف برنگشت.
اساسا ترور، فرزند شوم این ستاد غیر اجتماعی است . هر کس هم با این ستاد در می افتد به ترور و مرگ تهدید می گردد. به دوستان و یاران خود هم رحم نمی کنند. شاید بتوان یکی از شاخصترین عملکردهای این ستاد، تهدید کسانی را عنوان کرد که به هر شکلی با رهبر فرقه یا مریدان درافتاده و با روند کار آنها مخالفت دارند. معمولا عوامل فرقهگرا در این موارد با این افراد به شدت برخورد مینمایند و در ابتدا شخص را بایکوت کرده و حتی تا مرحله حذف فیزیکی نیز پیش میروند. مثالهای بسیاری از این گونه رفتار فرقهگرایان میتوان عنوان کرد. از جمله اینها، حسن صباح و گروههای ترور مستقر در قلعه الموت را می توان برشمرد. ترورهای درونگروهی نیز زمانی از عملکردهای این ستاد بود.
تا کنون، کثیف ترین و رذیلانه ترین کارهای مجاهدین به دستور مریم و مسعود ، توسط این ستاد انجام گردیده است . این ستاد جرثومه ی شیطان و کانون فساد است. تمامی حمله و هجوم ها به مخالفان به دستور این ستاد انجام می گردد.
امروز هم این ستاد ضدبشری ، از درون غار جهالت رجوی ، فراخوان های مسخره و مضحک صادر می کند.
جالب هم این است که این ستاد حتی یک شنونده هم در داخل ایران ندارد ! تنها ستادی است که مخاطب ندارد. تنها صدائی هم که می توان از این ستاد شنید پژواک و انعکاس زوزه های خودشان است که شاید دوباره به خودشان بر می گردد!
ارتش سایبری! ارتش سایبری ! هم که هر روز تکرار می کنند، مشتی انسان های درون قبر وغار هستند که آبشخورشان این ستاد ضد مردمی است . همه چیز در مجاهدین مسخره است. همه شیطان بازی های این سالخوردگان در پشت کامپیوترهای تحت کنترل رجوی ها، باز هم محصول این ستاد ضد اجتماعی و ضدمردمی است . جالب هم اینکه تمام کارکردهای این ستاد اجتماعی !!! هرگز راه به جائی نبرده است و آب در هاون کوبیدن ، مشتی ابله و افراد ناآگاه و بیگانه با مردم است .
خطاب به شیاطینی که در این ستاد ضدخلقی ، عمله ی شیطان بزرگشان هستند ، می گویم تا دیر نشده خود را از چنگ رجوی شیاد نجات بدهند. زندگی بدون نفرت حق همه ی انسان هاست ، حقی که سالها رجوی از شما دریغ کرده است ، کاشتن بذر نفرت و دور نگه داشتن شما از مردم تان ، تنها ارمغانی است که رهبر جلاد و خبیث شما ، به شما هدیه داده است. این بیگانگی ، زنجیری است که بند اسارت تک تک اسرای رجوی است …
فرید