“خانم مریم رجوی اضافه کرد: مقاومت ایران که برای برقراری آزادی، برابری و دموکراسی در ایران و برپایی یک جمهوری بر اساس جدایی دین و دولت مبارزه میکند، بر تعهد خود مبنی بر احیای حقوقبشر ایران، لغو حکم اعدام پس از سرنگونی رژیم ولایت فقیه و پایبندی کامل به «اعلامیه جهانی حقوق بشر»، «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی»، «معاهده ضدشکنجه» و «معاهده حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان»، و همچنین ایجاد یک نظام قضایی مدرن، مبتنی بر احترام به اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات تأکید میکند”.
اینها وعده های فریبنده ایست به دلایل زیر :
1- این خانم هیچ تجربه ای ازدموکراسی، برابری و جدایی دین از سیاست ندارد ودرعوض هرچه استبداد و نابرابری وسوء استفاده از دین بنفع سیاست میتواند انجام گیرد ، راسا یا درمقام معاون اول مسعود رجوی انجام داده است.
2- بعنوان ناقض حقوق بشر وآنهم برعلیه فدائیان خود واعضای سازمان تحت امر شوهرش ، چهره ای آنچنان منفور ازخود نشان داده که قبول این ادعاهای مضحک ، غیر ممکن است.
3- میثاق های حقوق بشری ابدا به مریم اجازه نداده که اعضای زیردست اش ازتمامی حقوق انسانی خود بی بهره بوده وتنها به مستمعین کر ولال لاطائلات او که مدام میگوید، تبدیل شوند.
4- مدارک کاملا مستدلی بروجود اعدام های مخفیانه وسربه نیست کردن ها درباند رجوی که مریم یک طرف نسبتا مهم قضیه در آنست ، وجود دارد که بنا به خاصیت فرقوی بودن این سازمان ، اگر نبود غیر عادی بشمار میآمد!
از زبان یک کارشناس زبده بشنیوم :
“وقتی قربانی خود را تسلیم میکند یا به زبان مجاهدین خود را به “رهبری خاص الخاص” میسپارد دیگر “خودِ” انسانی او انقدر ضعیف شده و اعتماد به نفسش انقدر درهم شکسته که نهتنها توان پرسش و کنکاش از رهبری را از دست میدهد، بلکه حالا باید هرچه بیشتر رهبر عقیدتی خود را در عرش اعلی بگذارد تا بتواند با همانند-سازی با او (reconnaissance)(identification) ، شخصیت حقیر شده و انسانیت پایمالگشته ی خود را قدری جبران کند. مانند کسی که نیمی از بدنش له شده و حالا با بزرگ کردن نیمه ی دیگر میخواهد آن را بپوشاند. بعد از گذر از این پروسه ی همانند-سازی ، حالا دیگر قربانی، خود مبلغ فرقه و مراد آن شده و درست به همین دلیل میپذیرد که فرقه به بیرون از خود دروغ بگوید، حقایق را کتمان کند، و تا آنجا که میتواند “دیگران” را تخریب کند و بفریبد. چرا که در نظام ارزشی فرقه هر که در خدمت رهبر عقیدتی نباشد، فرقه مجاز است با او هر کاری بکند. مریدان هم میکوشند تا با فرافکنی و تخریب دیگرانی که از دام فرقه جستهاند یا علیه آن حرفی زدهاند، هم وفاداری خود را به رهبر عقیدتی فرقه ثابت کنند و هم از این طریق به زخمهای روانی و خشم درونی شده ی خود مرهمی بگذارند “.
مسئله ی زنان نیز ، بدتر ازموارد فوق است وزنان بیچاره دراین تشکیلات ، با دراختیار مسعود رجوی قرار داده شدن ،سرنوشتی دردناکتر از تمامی زنان جهان پیدا کردند.
5- شما با وجود اعتقاد عمیق به اصل ( برما یا برعلیه ما) ، قادر به ایجاد دستگاه مستقل قضائیه وقبول وکیل و … نیستید وخیلی ساده دارید دروغ میگویی!
درادامه :
“بیتردید، ملت ایران، در مبارزه برای سرنگونی رژیم به پیروزی میرسد و سران این رژیم را بهخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت بهپای میز عدالت خواهد کشاند. آن روز بهطور قطع و یقین فرا میرسد “.
درآن موقع شما بعنوان دغل کارترین جریان ضد مردمی، یا درصحنه حضور نخواهید داشت واگر داشته باشید، پیشاپیش همه ی گناهکاران محاکمه خواهید شد والبته این موضوع محاکمه برعلیه هرکس که باشد، فعلا در دستور کار جنبش مردمی ایران نیست!
مردم ایران مسائل ومشکلات عاجل تری دارند و برای حل آن عجله ای که سرانجامش شورش های کور دراین مقطع زمانی است ، ندارند!
بازهم :
” مریم رجوی همچنین ضمن انتقاد از سکوت و بیعملی و سیاست مماشات غرب در قبال بزرگترین جنایت رژیم آخوندی گفت: در سالهای گذشته غرب، نسبت به تروریسم آخوندها ساکت بوده است. آخوندها خود را از عواقب بینالمللی جنایتهایشان مصون دیدهاند. زمان آن است که به این مصونیت خاتمه داده شود “.
با وجود آنکه ما بارها گوشزد کرده ایم، باند رجوی دهه هاست که دست از ملت ایران شسته و جهت برآورده شدن آمال مالیخولیایی خود، بر دخالت خارجی سرمایه گذاری کرده و طرح گاه وبیگاهی نام ونقش مردم ازطرف این باند، شلتاقی گری ای بیش نیست، برای مریم بهتر بود که اینهمه ناشی گری نکرده و گاف به این بزرگی نزند!
مشکل غرب، کسب منافع نامشروعی برای یک درصدی های جوامع خودشان است ودراین میان مردم ایران صرفا دراین چهارچوب مطرح است!
جریان برخورد با ویروس کرونا، خیلی ازپته های غرب را بر روی آب ریخت!
همینطور :
” قهرمانان قتلعام شده، امروز جسمشان در میان ما نیست، مزارشان ناپیداست، فهرست نامهایشان پنهان است، سخن گفتن از قصه خونینشان ممنوع است و پرس و جو از سرنوشتشان جرم است. اما سرود سرخشان همچنان در ضمیرها و قلبها جاری است “.
زمانی که نه لیست شان را دارید ونه نامشان را، چگونه ادعا میکنید که این افراد 30 هزار نفر؟؟!! بوده اند؟
من بارها بتو توصیه کرده ام که کم حرف بزن تا از خطا ولغزش برکنار بمانی وتو توجهی نمیکنی، وگرنه انتظار داشته باش که نتیجه ی خوبی از چرند گویی های خود بدست آوری!
ونیز:
” واقعیت این است که امروز صورت مسأله آخوندها مقابله با آلترناتیو دموکراتیک است. آنها از اینکه راهحلی برای معضلات خطیر خود پیدا کنند، قطع امید کردهاند. بنابراین مأیوسانه تلاش میکنند تحولی که ایران را بهسوی آزادی هدایت میکند، عقب بیندازند “.
یکی از خوشبختی های آخوندها این است که میتوانند بمردم نشان بدهند که شما مخالف سرسخت آنها هستید والبته این مسئله صد درصد بنفع انهاست!
خسته نشده اید از این خود زنی ها عزیز برادر؟!
صابر
ادامه دارد…