با سلام و احترام به اطلاع می رساند دهمین نشست انجمن نجات استان اصفهان به مناسبت بازگشت سیامک حاتمی یک عضو دیگر سازمان مجاهدین خلق ایران در تاریخ سه شنبه 26 اردیبهشت ماه در اصفهان برگزار شد.
این جلسه با تلاوت آیاتی از قران مجید شروع و سپس خانم یزدان پرست از اعضای انجمن رئوس برنامه ها را اعلام نمود. وی با اشاره به بازگشت یکی از اعضای زن مجاهدین خلق به نام “مرضیه قرصی” و دیدار او با فرزند و خانواده اش پس از 12 سال مدعوین را به تماشای فیلم بازگشت و ملاقات با خانواده اش فراخواند.
پخش فیلم بازگشت یکی از زنان عضو مجاهدین
این فیلم به شدت حاضرین را تحت تأثیر قرارداد. خصوصاً خانواده های که دخترانشان در مجاهدین هستند و هنوز امکان بازگشت آن ها به دامن خانواده خویش فراهم نشده است. مرضیه قرصی در گفتگو اظهار داشت من به همراه فرزند خردسال و شوهرم بیش از ده سال قبل به سازمان مجاهدین خلق در عراق ملحق شدم اما سازمان از ما خواست فرزند خردسالمان را به خانواده خویش در ایران بازگردانده و بدون فرزند به سازمان ملحق شدیم. در بدو ورود نیز به دستور رجوی ناگزیر به طلاق از یکدیگر شدیم. پس از چند سال شوهرم قصد داشت با من دیدار و گفتگویی داشته باشد. سران مجاهدین به همسرم گفتند باید در یک عملیات نظامی شرکت نماید تا زمینه ی این دیدار فراهم گردد. با این ترفند شوهرم را برای انجام یک عملیات تروریستی به داخل کشور اعزام که در یک درگیری کشته شد و من سال های متمادی برای خروج از سازمان تلاش کردم. در طول حضورم در مجاهدین، مادرم ایمیل هایی برای من می زد اما مسئولین سازمان هرگز نمی گذاشتند من از آن ها باخبر بشوم و آن ها را به من نمی دادند.
مرضیه قرصی در بخش دیگری از اظهاراتش به خبرنگار انجمن نجات گفت:
” فهمیه اروانی (یکی از مسئولین مجاهدین) برای منصرف کردن من از ترک اردوگاه اشرف هفت ساعت متوالی با من حرف زد. اما عشق به فرزند و خانواده و وطنم بر خواست او غلبه کرد و خوشحالم که بالاخره پس از سالها دوری به فرزندم رسیدم.
او احساسش از این اتفاق را این گونه بیان کرد:
“فقط می توانم بگویم خوشحالم و هنوز فکر می کنم در رؤیا هستم.”
خانم مرضیه در پاسخ به این سئوال که چه عامل اساسی باعث جدایی شما از گروه شد؟ گفت:
“واقعیت این که آمدن مادرم به آن جا خیلی مؤثر بود و ذهن مرا مشغول کرد. سازمان می گفت اگر ایران بروی وزارت اطلاعات بچه ات را به تو نمی دهند اذیت و شکنجه ات می کنند و… و ترس و دلهره شدید داشتم،ولی وقتی آمدم با من طوری برخورد کردند که تصورش را نمی کردم.”
هاشمی و فعالیت ها و برنامه های جدید انجمن اصفهان
در قسمت دیگر برنامه آقای هاشمی مسئول انجمن نجات اصفهان ضمن ارائه فعالیت های انجمن در ماه های گذشته به تشکیل جلسه انجمن نجات در کاشان به واسطه بازگشت یکی از اعضای سازمان به نام نجفی زاده و همچنین ملاقات با چند وکیل آلمانی در اصفهان، تشکیل دفتر انجمن نجات در کرمان و همچنین ملاقات با چند محقق اروپایی اشاره کرد. آقای هاشمی با اشاره به مشکلات اعضای بازگشته به ایران و اهداف انجمن برای ساماندهی شغلی آن ها، از خانواده ها خواست با تشکیل صندوق حمایت مالی از بازگشتی ها انجمن را در گره گشایی مشکلات جداشدگان یاری دهند. وی همچنین با اشاره به این که افراد جدا شده مدت مدیدی را در سازمان به لحاظ روحی و روانی تحت فشار بوده اند ضرورت دارد که از اساتید روان کاو استمداد بجوییم.
وی در این رابطه گفت تعدادی از خانواده ها و حتی افراد جدا شده با این جانب تماس داشته و مطرح کرده اند که اعضای مجاهدین چون سال ها در یک شرایط سخت نظامی در پادگان های محدود و بسته نگهداری می شده سال های متمادی به دور از یک جامعه آزاد زندگی کرده اند و مجاهدین سعی کرده اند آن ها را از عاطفه و محبت تهی کنند. این گونه افراد و خانواده آن ها که می خواهند با آن ها زندگی کنند نیاز به مشاوره دارند تا در جهت هماهنگ شدن با شرایط تازه به آنان یاری داده شود وی در این راستا گفت:
” شرایط زندگی در اردوگاه اشرف و جامعه باز ایران و برقراری ارتباط با خانواده و جامعه کاملاً متفاوت است. مشکل عمده بچه های بازگشته به ایران عدم آشنایی کامل با اجتماع و انطباق خویش با شرایط جدید است. تلاش می کنیم با به خدمت گرفتن مشاورین خبره و ملاقات خانواده ها و فرزندانشان روند آماده سازی آن ها را در مناسبات اجتماعی تسریع کنیم. لازم است اعضای جدا شده به لحاظ روحی با مناسبات تازه در میان خانواده و اجتماع دقت کنند. ”
وی با اشاره به روند ملاقات خانواده ها با فرزندان شان در تیپف و قرارگاه اشرف از آن ها خواست به دلیل مشکلات غیر قابل پیش بینی از مسافرت های انفرادی به عراق خودداری کنند. او اعلام کرد بر اساس گفتگوهایی که دفتر مرکزی انجمن با سفارت عراق در تهران – دفتر صلیب سرخ جهانی در تهران و سفارت کشور خودمان انجام شده قرار است از هر استان پنج خانواده برای ملاقات های گروهی به عراق اعزام شوند.
انتقال تجارب یکی از خانواده ها به سایر خانواده ها
در ادامه برنامه خانم یزدان پرست از خانم بابا صفری خواهر یکی از بازگشتی های قبلی خواست تا برای حضار بخشی از تلاش های طاقت فرسایش برای ملاقات و متقاعد کردن برادرش به بازگشت به ایران را تعریف کند. وی با اشاره به مکاتبات خانواده ها با بعضی نهادهای بین المللی اشاره کرد و از خانواده ها خواست اقدامات مشابهی در جهت تسریع روند ملاقات و اطلاع گیری از وضعیت فرزندان شان انجام بدهند.
وی در قسمتی از سخنان خود گفت: به هر حال باید تلاش کرد. اگر می خواهید بنشینید خانه و فکر کنید کسی کاری می کند بیهوده است باید خودتان در صحنه باشید با انجمن نجات ارتباط نزدیک داشته باشید، تا نتیجه بگیرید. قدم اول را باید خانواده بردارند و کسی مانند خانواده به فکر فرزند خود نمی باشد. من و خانواده ام در تمام سفرها به عراق و مراجعات جمعی به سفارتخانه ها در تهران خیلی تلاش کردیم،شعار دادیم، پلاکارد و عکس عزیزمان را حمل کردیم،علیه مجاهدین با برخی از رسانه ها مصاحبه کردیم ؛به حدی که مجاهدین برادرم را علیه ما تحریک کردند و او در یکی از ملاقات ها به ما پرخاشگری کرد اما ما می دانستیم که برادرم تحت شرایط خفقان و تبلیغات دروغین به ما پرخاشگری می کند و با سماجت و فعالیت های ما برادرم موفق شد از این گروه جدا و به کشور بازگردد در آن زمان من می دیدم برخی خانواده ها ملاحظه کاری می کردند و مقابل دوربین های خبرنگاران حاضر نمی شدند و یا پلاکارد حمل نمی کردند و تصور می کردند. اگر ما فعال برخورد کنیم مجاهدین فرزندانمان را تحت فشار می گذارد و بازگشت او سخت تر می شود اما در عمل دیدیم فرزندان این گونه خانواده ها هنوز موفق به بازگشت نشده اند و اغلب افراد بازگشته از خانواده هایی هستند که در تلاش های جمعی بیشترین تلاش را داشته بودند.
او با اشاره به تأسیس و شروع فعالیت های انجمن نجات گفت:
” در شروع راه فقط سه خانواده بودیم. خانواده ساسانی و نوروزی و ما. این تلاش امروز تبدیل به این کمیت و کیفیت شده است. من از شما می خواهم این مسیر را ادامه بدهید. برادر من اکنون در کنار من است. اما کماکان تا بازگشت همه فرزندانمان از چنگ رجوی تلاش می کنم. ما همه عضوی از یک خانواده بزرگ هستیم. خانواده قربانیان سازمان مجاهدین. ”
دلایل خودداری اعضا از جدا شدن از مجاهدین
خانم یزدان پرست با اشاره به کند شدن روند بازگشت افراد سازمان به ایران گفت:
“اخیراً در یک توافق پشت پرده بین مجاهدین و نظامیان امریکایی برای امیدوار کردن اعضای جدا شده که در کمپ امریکایی ها نگه داری می شوند اقدام به ارایه فرم هایی به افراد نموده اند و از آنان خواسته در صورتی که تمایل به پناهندگی داشته باشند آن را پر کنند که البته ما آن را در صورتی به فال نیک می گیریم که این کار را عملی کرده و اجازه خروج از حیطه سازمان و عراق ناامن را به فرزندان ما بدهند و امیدواریم که این بچه ها از آن منجلاب رجوی و کمپ امریکایی ها نجات پیدا کنند.
” خطی که مجاهدین برای مقابله با فعالیت های انجمن نجات پیش گرفته شایعه سازی،اتهام خود فروشی و پخش فرم هایی بین افراد کمپ به عنوان انتقام و اعزام اعضا به اروپا است. بسیاری از افراد قرارگاه به دلایل مختلف از جمله شرمندگی از انتخاب نادرست و ناامیدی نسبت به وضعیت آتی خود که بهترین سال های عمر جوانی خود را در بیابان های عراق به بیگاری گذرانده اند روی بازگشت به ایران را ندارند. به هر حال ما از هر عاملی که منجر به خروج افراد از قرارگاه رجوی شود استقبال می کنیم. مهم این است که فرزندانمان از چنگ رجوی خلاص شوند. ”
خانم یزدان پرست به درخواست تعدادی از خانواده ها متنی را خطاب به سفارتخانه های عراق – انگلیس و دفتر حافظ منافع امریکا و دفاتر سازمان ملل و صلیب سرخ جهانی تهیه و در آن سه خواسته اصلی خانواده (اجازه ملاقات حضوری بدون کنترل و مکالمه مستقیم تلفنی با بستگانمان در اردوگاه اشرف) مطرح شده تا در معرض امضای همه خانواده ها قرار گیرد که خانواده ها نیز این طومار را امضا نمودند.
خانم یزدان پرست در ادامه گفت: سران مجاهدین به نقل از چند نفر از فرزندان شما از جمله فرزندان خانواده ساسانی، محب محمدی و عباسی که در اردوگاه اشرف نگهداری می شوند نامه هایی را علیه انجمن نوشته و روی سایت خود منتقل نموده اند مبنی بر این که: خانواده ما تحت فشار انجمن نجات هستند و انجمن نجات آنان را به فشار و زور وادار به همکاری می کند و آن ها را تحت فشار می گذارد که باید به عراق سفر کنید و با فرزند خود دیدار کنید در صورتی که این ها دروغ های بزرگی است زیرا خانواده های مذکور در جلسه حضور دارند و آن ها خود نیز مانند خانواده های دیگر بارها به انجمن مراجعه و اصرار بر ترتیب دادن سفرهای جمعی به عراق برای دیدار فرزندان شان بوده و هستند اگر غیر از این هست خانواده ها اعلام کنند که خانواده های حاضر این موضوع را دروغ های سازمان دانستند.
شوق و شعف ناشی از ورود سیامک حاتمی به جمع خانواده ها
به هنگام توضیحات خانم یزدان پرست سیامک حاتمی وارد جلسه شد و اولین ملاقات با خانواده اش را پس از 14 سال دوری و فراق از خانواده در میان شور و شوق جمع کثیری از اعضای بازگشته به ایران و خانواده های انجمن نجات انجام داد. صدای گریه شوق خانواده حاتمی و جمعی دیگر از خانواده ها چشم انتظار و صلوات عده ای و دست زدن عده دیگر و آهنگ دلنشینی که حاکی از وصال مفرح بود صحنه های بسیار شادی را خلق کرد و جمعی نیز به روی پا ایستاده و این صحنه های شوق انگیز را می نگریستند و آهسته اشک شوق می ریختند.
سرگذشت یکی از اعضای بازگشته
دقایقی از جلسه به این منوال گذشت و سپس جمعیت حاضر به دعوت مجری برنامه سرجاهای خود نشستند تا برنامه ها ادامه یابد در بخش دیگری ازاین نشست بهروز نظریان یکی دیگر از اعضای جدا شده که از همدان میهمان این جلسه بود و پس از هفده سال زندگی در قرارگاه اشرف چند ماه پیش به ایران مراجعت کرده ضمن تشریح چگونگی پیوستن و جدایی از سازمان گفت:
” در سال 69 به سازمان مجاهدین وارد شدم و پس از مدتی در گیر و دار انقلاب موسوم به ایدئولوژیک با سازمان آشکارا زاویه گرفتم. به همین دلیل به مدت پانزده روز در بنگال که همان زندان انفرادی مجاهدین خلق است بازداشت شدم. تحقیر و فشار روانی و جسمی در بنگال و تبلیغات شدیدی که مثلاً اگر برگردید چشمان شما را از حدقه درخواهند آورد و… مرا مجبور کرد دست از مخالفت بردارم. این روند ادامه داشت تا این که بار دیگر پس از یک سال مخالفت خود را با سازمان ابراز و اعلام انصراف و خروج از اردوگاه اشرف را دادم. این بار زندان ابوغریب را علم کردند. در رابطه با ابوغریب همین بس که اشاره کنم بچه ها به طنز می گفتند آن جا اول افراد را می کشند بعد می پرسند اسمت چیست. این بار لولوی ابوغریب مانع جدا شدن من شد. ”
وی با اشاره به پروسه جداشدن از سازمان و تمهیداتی که سازمان در این رابطه اعمال می کند، گفت:
“افرادی که توسط سازمان تحویل ابوغریب می شدند نه به عنوان عضو جدا شده که مشخصاً بنا به تعریف قراردادی سران مجاهدین با عراق به عنوان نیروهای نفوذی جمهوری اسلامی به درون مجاهدین خلق که شناسایی شده اند معرفی می شدند. هیچ تضمینی برای سلامت جانی آن ها نبود. این شیوه سبب می شد کمتر کسی تن به ریسک رفتن به ابوغریب را بدهد. از طرف دیگر سازمان تلاش می کرد ناراضیان را به عنوان کسانی معرفی کند که در مبارزه بریده اند. بر اساس تعریفی که رجوی از عضویت علی الابد ارائه می داد هر نیرویی که قصد جدا شدن از سازمان را داشته باشد به مرگ محکوم می شد.”
وی با اشاره به وضعیت سال 1380 و نزدیکی حمله امریکا به عراق، این شرایط را دلیل اصلی باز شدن شرایط داخلی قرارگاه اشرف ذکر کرد و گفت:
” به موازاتی که مجاهدین به زمان حمله امریکا به عراق نزدیک تر می شدند سازمان دچار تغییرات شدیدی شد به نحوی که سازمانی که تا دیروز پرچم هیهات من الذله افراشته بود و شعار ضد امپریالیستی می داد امروز پرچم های سفید را برافراشته نمود و با کراوات ها و کت و شلوار ظاهر شدند و زیر بیرق امریکا رفتند و از این جا بود که صدای اعتراض بچه ها بلندتر شد و فضا را از ترس بازتر می کردند. همین امر سبب تشدید اعتراضات و ریزش نیروهای اردوگاه اشرف شد. من در چنین شرایطی اعلام انصراف و خروج از اشرف را دادم آن ها به من گفتند بریده ای. من در جوابشان گفتم این شما هستید که تغییر مسیر داده اید. با امریکایی ها سازش کرده اید. از پشت صدام به امریکا پناه آورده اید. شما باید در قبال این چرخش اساسی برای ما توضیح بدهید.”
بهروز نظری با اشاره به این که او شاید تنها کسی باشد که در تمام مدت اقامتش در قرارگاه هیچ کس از موجودیت او اطلاعی نداشته گفت:
” خانواده من 15 سال از من بی اطلاع بودند. برای من مجلس ترحیم و ختم و هفت گرفته بودند و تصور میک ردند من مرده ام. نام من بعضاً در لیست مفقودین ثبت شده بود. خانواده ام از طریق سایت بازتاب به شماره تلفن تیپف دست می یابند. در اولین تماس تلفنی با من مادرم پس از شنیدن صدای من غش کرد. در تماس های بعدی به تدریج خواهان ملاقات با من شدند. از من می خواستند به ایران برگردم. بلاتکلیف بودم. واقعیتش می ترسیدم به ایران بیایم. در یکی از تماس ها خانواده ام به من گفتند پدرم در حال مرگ است و تنها آرزویش قبل از مردن دیدن من است. از همین جا تصمیم گرفتم به ایران برگردم.”
سخنان سیامک حاتمی خطاب به خانواده ها
در بخش پایانی نشست سیامک حاتمی به تشریح عضویت و خروج خود از سازمان مجاهدین خلق پرداخت. او با اشاره به این که بیش از 14 سال از دوری او از خانواده اش می گذرد گفت:
” 14 سال از عمرم را در قرارگاه اشرف گذراندم. از سال 1371 تا چند ماه پیش. من همراه مرضیه قرصی به ایران آمدم. قبل از هر چیز از تمامی مسئولین جمهوری اسلامی و انجمن نجات تقدیر و تشکر می نمائیم.”
او بابت برخوردهای بعضاً خصمانه فرزندان با خانواده ها پوزش خواست و گفت:
” این نوع تنظیم رابطه با اعضای خانواده محصول خط و خطوط درونی سازمان مجاهدین خلق است.آن ها به بچه ها تلقین می کنند همه این ملاقات ها و تلاش ها از سوی وزارت اطلاعات سازماندهی می شود. بچه ها علی رغم میل باطنی خود در برخوردهای اولیه ناگزیرند این گونه عمل کنند. مکانیزم این تنظیم رابطه ها در سازمان کاملاً ایدئولوژیک است. زمینه های عملی این روابط در نشست های موسوم به ایدئولوژیک توجیه می شود. در ملاقات با خانواده ها وقتی عکسی از آن ها دریافت می کردیم مسئولین آشکارا تأکید می کردند آن ها را بسوزانیم. به زعم آن ها عشق به خانواده و وابستگی عاطفی از بار وفاداری به رهبری کم می کند.”
سیامک درباره ی وضعیت افراد قرارگاه اشرف گفت:
” عمده نفرات در حالت تناقض و بلاتکلیفی به سر می برند و مشکل عمده آن ها تصمیم گیری و تشدید حالت بلاتکلیفی از سوی سازمان در روحیات بچه ها است.”
حاتمی در بخشی دیگر از اظهاراتش با اشاره به انقلاب موسوم به ایدئولوژیک که در آن زنان نقش محوری را به عهده دارند به دلایل کم تعداد بودن نسبی جداشدگان از طیف زنان اشاره کرد و گفت:
” انقلاب ایدئولوژیک سازمان متکی به رهبری مریم رجوی است. آن ها می خواهند از این طریق اثبات کنند زنان در رأس این رهبری هستند. هرگونه ریزش در این طیف منجر به تشدید بی آبرویی انقلاب مورد نظر مجاهدین خلق می شود. از این رو روی زنان حساسیت ویژه ای اعمال می کنند. برای جلوگیری از ریزش آنان به هر شیوه ای متوسل می شوند.”
او همچنین با اشاره با پخش این شایعه در قرارگاه اشرف که رژیم با کسانی که عملیات انجام داده اند به شدت برخورد و مجازات و شکنجه می کند گفت:
” من در طی مدت اقامت و عضویت در سازمان برای انجام دو عملیات به ایران آمده ام. برخلاف شایعاتی که سازمان اشاعه می دهد برخورد مسئولین با من غافلگیر کننده بود و من را شرمنده کرد. و من در ورود به ایران جز عزت و احترام و اکرام از جمهوری اسلامی چیزی ندیدم.”
دیدار و گفتگوهای تک تک خانواده ها با افراد بازگشتی
در پایان مراسم خانواده ها با مراجعه به اعضای بازگشته و ارائه عکس های عزیزانشان در پی کسب اخبار و اطلاعات برآمدند و هر کدام اطلاعات جدیدی از وضعیت دلبندان شان که در عراق حضور دارند به دست آوردند.
گزارشگر انجمن نجات نیز در حاشیه مراسم از خانواده هایی که مشتاق بودند برای فرزندان خود پیام هایی ویدئویی ارسال کنند با آن ها مصاحبه و پیام های آنان را ضبط کرد تا از طریق دفتر صلیب سرخ جهانی به آنان برساند.
انجمن نجات اصفهان