طبل پنهان چه زنم طشت من از بام افتاد
کوس رسوایى ما بر سر بازار زدند
مثنوی
بار دیگر تشت رسوایی فرقه رجوی از بام افتاد و سراسیمه از خواب بیدار گشته و از مخفیگاه خویش سر به در آورد و با پریشانی کابوس خانواده ها را تکرار نمود .
همین دوروز قبل بود در مطلبی تحت نام ” فوران آتش خشم خانواده ها “ نوشتیم چوب را که برداری پنبه دزد ،خودش فرار میکند و در این مطلب به حماسه ها و کارزار خستگی ناپذیر خانواده ها اشاره کردیم و گفتیم خود فرقه بیشتر از هرکس نتیجه و تبعات این پویش امضاء و فعالیت جدید خانواده ها را درک میکند.
در حالی که هنوز پویش امضاء طومار توسط خانواده ها آغاز راه و یک کارزار جدید است، اما از آنجا که سمبه پرزور است و سهمگین ، تاب تحمل فرقه به سر آمد و برای دومین بار در سایت ننگین ایران افشاگر که همیشه و همواره خودش را افشا میکند به این موضوع واکنش نشان داد و در مطلبی تحت عنوان:
“تلاش اطلاعات آخوندی برای بازگشایی سیرک مزدوران ارتجاع در اشرف ۳ تحت عنوان خانواده مجاهدین”
با ادبیات و عبارات درخور و شایسته رجوی و مریم قجر به مدیر عامل محترم انجمن نجات که خود آغازگر و بانی این فعالیت بوده اهانت نموده و نامه آقای خدابنده به نخست وزیر آلبانی را درج نموده است .
در این واکنش هراس آلود که دقیقا مصداق بارز شخص خواب آلوده ایست که کابوس میبیند با چشمان بسته دست در ته دیگ آرشیو سایت انداخته و هرچه مطلب مربوط و نامربوط را به هم چسبانده و وحشت خود را از بلند گوهای مقابل پادگان اشرف برای چند ده باره بازگو نموده و آنها را در مقابل اشرف 3 همان کمپ یا زندان مستقر در آلبانی تداعی نموده است .
در این واکنش هراس آلود یک مادر اسیر را که سالیان است در فرقه رجوی زجر میکشد و خانواده اش در این تشکیلات متلاشی شده را به میدان آورده است : این مادر نگونبخت ، اکرم حبیب خانی است که همسر اسماعیل وفا یغمایی و مادر امیر وفایغمایی میباشد که خود از قربانیان فرقه است که اجازه ملاقات با فرزندش را به او ندادند .
حال اوج رذالت سران فرقه را ببینید که برای مقابله با ترس و وحشت و کابوس خانواده ها که بعد از مشاهده طومار امضا در مقابل خود ترسیم و تداعی میکند باز هم یک مادر قربانی را به میدان می آورد و اینچنین تنفر از خانواده ها را از خانواده های قربانی که در داخل تشکیلات هستند انتقام میگیرد .
در زیر سوء استفاده برده وار از یک مادر اسیر و رنج کشیده در داخل فرقه را ملاحظه فرمائید .
دست خط زیر، جبر نامه اکرم حبیب خانی میباشد که علیه فرزندش امیر وفایغمایی که پس از رنج فراوان موفق به جدایی شده و حال برای دیدار مادر اسیرش اقدام نموده به امید اینکه این بار فارغ از خشونت و دیکتاتوری تشکیلات ، مادرش را در آغوش بگیرد. اما به رسم معمول افراد اجبارا وادار به ارائه دست نویس علیه خانواده خود میشوند تا سند برگشت ناپذیر ( لم یرتابوا ) در دست تشکیلات وجود داشته باشد و در روز مبادا یعنی همین امروز آنرا افشا نمایند .
و در آخر خطاب به خانواده ها :
ضمن عرض سلام و احترام مجددا باید عرض کنم که این شلیک جدیدتان نیز به خال خورده است و صدای ترسناک و لرزان فرقه رجوی ازشروع امضاهایتان بلند شد و این هنوز از نتایج سحر است . با هم ادامه دهیم تا موفق و پیروز باشیم .
با احترام – علی مرادی