دوستان حتما که در جریان جمع آوری امضاهای خانواده ها در جهت باز کردن راهی برای رفتن به کشور آلبانی و نجات فرزندان و دیدار با آنان هستید. این قطار با سرعت بسیار زیاد در حال حرکت و کوبیدن مسیری است که بزودی ثمره اش را خواهیم دید.
اکنون که این مطلب را خدمت شما می نویسم جمع امضاء های موجود بالغ بر یازده هزار شده است. (عدد بسیار قابل توجهی است).
بدین خاطر فرقه رجوی بلافاصله نماینده خودش در روابط خارجی را به میدان فرستاده بود تا اگر می تواند این ضربه مهلک بر تار و پود سازمان جنایتکار رجوی را جمع و جور نماید.
در همین رابطه یکشنبه شب مصادف با ۲۱ اردیبهشت ماه ۹۹ سیدمحمد محدثین ملقب به «بهنام» با سخنانی که به وضوح ناشی از ترس و وحشت فرقه رجوی بود به صحنه آمده و در صدا و سیمای جهل و جنایت رجوی کشتی به گِل نشسته رجوی را نجات بدهد و تلاش بر این داشت که با بافتن آسمان و ریسمان از شدت و حدت این ضربه بر فرق رجوی بکاهد.
وی می خواست که کشتی به گل نشسته رجوی در آلبانی را اگر می تواند نجات بدهد ولی غافل از این بود که این موج و سونامی امضاءها به راه افتاده و تا رسیدن به مقصد نهایی از حرکت باز نخواهد ایستاد. خانواده ها عزم جزم کرده اند که این بار برای گشودن درهای آلبانی بسیج شده و راه بگشایند.
اما دوستان سوال اصلی اینجاست که چرا این مدلی رجوی یکی از خر مهره های خودش را که سیاست خارجی فرقه رجوی را دنبال می کند و به نظر خیلی فرد زرنگی است را به میدان می فرستد تا بلکه این فضاحت و آبروریزی فرقه را که در سطح بین المللی همگان را شگفت زده کرده به هر نوع ممکن جمع و جور نماید؟
داستان بسیار ساده است، سران فرقه رجوی از این بیم دارند که تحت این حرکت بسیار بزرگ، جامعه بین الملل به ویژه اتحادیه اروپا و به طور خاص حاکمان کشور آلبانی کم بیاورند و دست بالا کرده و درهای کشور آلبانی به روی خانواده های اسیران فرقه رجوی باز شده و خانواده ها به سمت آلبانی حرکت نمایند و حق خود را از حلقوم فرقه رجوی بیرون بکشند.
مورد دوم اینکه فرقه رجوی بسیار از آن بیم دارد که مردم و افکار عمومی آلبانی به خود آیند و چشمشان به واقعیت های موجود باز شود، از دست دادن آن وجهه انسان دوستانه و حقوق بشری که در جامعه آلبانی تلاش کرده اند و به طور نسبی به دست آورده اند (یعنی سازمانی است که بسیار به حقوق بشر احترام می گذارد و به دنبال دمکراسی برای جامعه ایران و به خاطر آن هم به کشور آلبانی پناه برده است) !
بنابر این در چنین حالتی اگر خانواده ها راهشان به آلبانی باز و هموار گردد بسیار برای سران فرقه رجوی مایه آبروریزی خواهد شد و تقریبا ماندن در آلبانی برایشان بسیار سخت خواهد شد.
مورد سوم در رابطه با نیروهایی است که هم اکنون در داخل کمپ رجوی در منطقه ای به نام «مانز» تحت عنوان اشرف ۳ گرفتار هستند، نیروها و در واقع اسرایی که به دنبال کوچکترین بهانه ای هستند تا مسیر خودشان را از فرقه جدا کرده و به دنبال زندگی مطلوب خودشان بروند اما گرفتار می باشند.
بنابراین همان طور که خدمت شما عرض کردم، سران فرقه رجوی از این بابت وحشت زده شده و سراسیمه به میدان آمده تا بلکه بتوانند مقداری از این فشار را خنثی کرده و موج را برگردانند. اما این بار کور خوانده اند. با بافتن آسمان و ریسمان و به کار گیری واژه هایی مثل:« مامور، بریده مزدوران خائن، فرا رسیدن دوران سرنگونی، رسیدن فاز نهایی و … » دیگر راه به جایی نخواهند برد !
این ابلهان برای اینکه خودشان را در این وانفسا نجات بدهند در موضوع گیری هایشان پای دولت آلبانی را هم وسط می کشند تا بگویند این امضاء ها قبل از فرقه رجوی بر علیه امنیت ملی آلبانی می باشد تا که دولت آلبانی در این ماجرا کوتاه نیاید ولی همانطور که معلوم است انعکاس این جمع آوری امضاءها آنقدر زیاد بوده که فرقه را مجبور کرده تا سراسیمه وارد صحنه شده و موضع گیری نماید .
بسیار روشن است که این خیزش و جمع آوری امضاءها آنقدر موج گسترده ای داشته که روی دولت آلبانی فشار آمده تا برخی مقامات به فرقه گوش زد کرده اند که کاری بکنید و گرنه مجبور خواهیم بود که درها را باز کنیم !
خلاصه دوستان پدیده جمع آوری امضاءها بسیار حرکت خردمندانه ای بود که بمثابه آب در لانه مورچه می باشد.
با امید به اینکه به زودی دولت آلبانی سر عقل آمده و آبرو و حیثیت خود را فدای این فرقه تروریستی ننماید. پیروزی از آن خانواده ها می باشد. (نصر من الله و فتح قریب)
یادداشت از: محمد رحمانیان