“ تظاهرات و فعالیتهای مقاومت ایران علیه جنگطلبی و سرکوبگری در داخل کشور و گامهای بلندی که مقاومت ایران در عرصه بینالمللی، در ایندو زمینه، علیه دیکتاتوری مذهبی برداشت، بهراستی طاقت و تحمل را بهپایان رساند و رژیم بیشازاین، تاب تحمل اقامت و فعالیت رهبرمقاومت را در فرانسه نداشت. از اینرو تصمیم گرفت که … هر طور شده، مانع فعالیتهای مسعودرجوی در فرانسه گردد. ایناقدامات بهخصوص وقتی جدیتر شد که رژیم پساز ۲۶بار توطئه برای ترور رهبرمقاومت بهایننتیجه رسید که اینکار امکانپذیر نیست و فقط از طریق فشارگذاشتن برروی دولت دستراستی، میتواند اینخواسته خود را عملی سازد “.
شما غم مردم وکشور را نداشتید واین تحرکات تان منبعث از تحلیل احمقانه ی خودتان بود که برمبنای آن میگفتید که جنگ است که سبب بقای رژیم میشود وبنابراین با قطع آن رژیم سرنگون شده وشما بجای آن برایران حاکم میشوید که زندگی تشتت فکری وناتوانی شما ازاوضاع را بنحو بی رحمانه ای بشما نشان داد. دیگر اینکه هیچ دولتی تظاهرات ضدحکومتی را به راحتی و با روی باز نمی پذیرد. نمونه ی اخیر آن همین اعتراضات مردم در امریکا بر علیه قتل بی رحمانه جورج فلوید توسط پلیس و گرایش نژادپرستانه و غیرانسانی دولت امریکا که مردم را به ستوه آورده است.راستی در فرقه ی خودتان چقدر تاب و تحمل اعتراض و اعتصاب دارید؟
در ضمن من به عنوان عضو سابق سازمان شما اطلاعی از این 26 بار اقدام به ترور بر علیه رجوی ندارم. لطفا به طور دقیق و با ادله روشن بیان کنید تا ما هم معلوماتمان زیاد شود. البته اگر این هم همچون دیگر مسائل ناشی از توهمات فرقه ای تان نیست!
درادامه :
” در ۲۶دی، هفتهنامه فرانسوی VSD در مقالهیی تحتعنوان «تهران خواستههایش را افزایش میدهد، بهای هولانگیز گروگانهای فرانسوی در لبنان» نوشته بود: فعالیتهای سیاسی تبعیدیان محدود خواهد شد و حتی برخی از آنها قربانی خواهند گردید. بهعنوان مثال، مسعودرجوی، رهبر مجاهدین خلق، که تا بهحال توسط دو اسکادران ژاندارم در محل اقامتش در اورسوراواز حفاظت شده است، اینخطر وجود دارد که یکی از نخستین کسانی باشد که بدوندفاع میماند “.
اینکه حرف های ایران درلبنان خریدار داشت ودارد، واقعیتی است.
فرانسه هم که میخواست گروگان های خود در لبنان را آزاد کند، احتیاج به کمک ایران داشت واینجا بطور معمولی معامله ای صورت میگرفت و درمعاملات هم هرطرف میکوشد که سود تاحد امکان بیشتری ببرد و این روزنامه ی فرانسوی که چنین حرفی را زده، ازاین مقوله آگاهی داشته ومیدانسته که ایران همکاری مفتی با فرانسه نخواهد کرد وخود نتیجه گرفته بود که دراین داد وستدها ممکن است پشت رجوی خالی شود .
ضمنا ، این دو اسکادران ژاندارم ، صرفا برای مسعود نبود واساسا بنی صدر بعنوان رئیس جمهور سابق ایران وکسی که نفوذی در بین روشنفکران فرانسوی از قماش سوسیال دموکرات ها داشت ، بیشتر مد نظر بود .
بعبارت دیگر، رجوی ازقبل زیر بال یک رئیس جمهور سابق ایران رفتن بهره میبرد و اینطور نبود که فرانسه اهمیتی بیشتر به رجوی بدهد و محتمل که بهم خوردن روابط مسعود رجوی وبنی صدر، بعنوان کاتالیزور فشار ایران در رانده شدن رجوی ازفرانسه عمل کرد.
همینطور :
” در ۱۳ فروردین، شبهنگام، بمبی در چند صدمتری اقامتگاه اورسورواز، منفجر گردید. فردای آنروز خبرگزاری فرانسه در گزارش خود، درباره انفجار بمب «در چندصدمتری اقامتگاه تحتمراقبت مسعودرجوی، رئیس شورای ملی مقاومت ایران، نیروی اصلی اپوزیسیون رژیم»، خبر داد “.
واین موضوع که عاملش روشن نشد ، رجوی ترسو را بیشتر ترساند وقانع اش کرد که به دستور دولت فرانسه جدی تر عمل کرده وخاک آنجا را برای غرق شدن درباتلاق عراق ترک کند.
رجوی هرعیبی که داشته باشد، پا به فرار خوبی دارد واهل ریسک وپایداری نیست!
این مشخصه ی مسعود، باو کمک کرد که درنگ را جایز نداند.
مجددا :
” در ۲۶فروردین، رژیم از طریق ارگان رسمی خود، روزنامه اطلاعات، خطاب بهدولت فرانسه تصریح نمود: اگر فرانسویها میخواهند در رابطه با ایران تجدیدنظر کنند، پایگاههای منافقین را برچینند. چرا فرانسویها اسیر آمریکاییها بشوند؟ شما منافقین را از کشورتان اخراج کنید، آمریکا خودش میداند آنها را کجا ببرد… در چنین صورتی است که مردم ما باور خواهند کرد که فرانسه یککشور دوست است “.
داشتن توقع اخراج مخالفان مسلح ازکشوری که دارای روابط با کشور دیگر است ، توقع بیجایی نیست وآیا طبیعی بود که ایران به فرانسه بگوید که دست شما ازبابت بازگذاشتن وسیع مخالفان مسلحش که تا آن موقع حدود 17 هزار ایرانی را ترور کرده بودند ، درد نکند وما بدون توجه باین مسئله با شما مناسبات حسنه ای خواهیم داشت؟!
دراین مورد، توقع شما ازدولتین ایران وفرانسه بوده که احمقانه شمرده میشود.
” بهموازات انفجار بمب در نزدیکی محل اقامت و دستباز پیداکردن ایادی رژیم ، تحریکات و مراجعات افراد یکگروه مارکسیستی بهنام اقلیت، در اطراف اقامتگاه جریان داشت که در اتحادعمل آشکار با یکسرویس فرانسوی، فعالان راست افراطی و سفارت رژیم، بهحادثهسازی و جنجالآفرینی روزمره علیه رهبرمقاومت در اطراف اقامتگاهش مبادرت میکردند “.
اقلیت برای چه این کارها را میکرد؟
آیا دراطراف مقر شما شعار میدادند ودرخواست ها واعتراضاتی به عملکرد شما داشتند؟
این درخواست ها و تظاهرات چی بود وچرا ازکم وکیف آن صحبتی نمیکنید تا خواننده را به قضاوت و ادارید و چه بسا دراین قضاوت حقی بشما داده شود؟!
راز ورمز این پنهانکاری های شما چیست؟
ونیز :
” درست مشابهاقدام شکستخوردهیی که در سالهای اخیر، وزارت اطلاعات رژیم انجام داد و مزدورانش را بهاطراف مقر رئیسجمهور برگزیده مقاومت فرستاد تا سروصدا بهپا کنند، در آنزمان هم آنها در یک توطئه مشترک رژیم و فرانسه به آنجا گسیل شده بودند تا علیه حضور رهبرمقاومت عربده بکشند “.
این موضوع برای کسانی که معلوماتی از سازمان دارند ، روشن است و شما بجای ابهام گویی بهتر بود که برای یکبار هم که شده اصل مسئله را که عبارت بود از تجمع چند نفر ازاعضای ارشد جدا شده ی سازمان یا اعضای خانواده های گرفتار مناسبات رجوی بود که به عملکرد سازمان درتمامی زمینه ها اعتراض داشتند و با تاسف زیاد دربرابر چشمان بیدار پلیس فرانسه ، مورد ضرب وشتم قرار گرفتند.
درجریان این یورش سبعانه ی چماقداران رجوی باین چند معترض، آقای مصطفی محمدی که یک عضو سابق وفداکار سازمان مجاهدین بود وحالا هم گروگانی بنام سمیه محمدی دردستان خون چکان مسعود ومریم رجوی دارد، کارش به بستری شدن دربیمارستان انجامید!
بلی!
مجاهدین خبرها را اینگونه منعکس میکنند!
صابر
ادامه دارد…