11 سپتامبر، شادی تروریست های رجوی در قرارگاه اشرف – قسمت دوم

با وجود انبوه مقالات تحلیلی برای جلب توجه به موضوع (یازده سپتامبر) که بیش از حد مخاطبان را اشباع کرده است، برای بازنمایی این واقعه آزاردهنده در تاریخ مدرن که خود آن را به پدیداری فراموش نشدنی حداقل در طول زندگی یک نسل بدل کرده است، ضروریست تا خاطرات دو تن دیگر از جداشدگان فرقه تروریستی رجوی خانم مرضیه قرصی با نام مستعار آرزو و آقای سیامک حاتمی که در یازده سپتامبر در قرارگاه باقرزاده شاهد شادی و هلهله و پایکوبی عناصر تروریست فرقه رجوی به خاطر کشتار زنان و مردان و کودکان بیگناهی که در این حادثه جان باختند، انتشار یابد تا بر همگان روشن گردد که چگونه رجوی و سایر سردمداران وحشی و تروریست فرقه مجاهدین از کمترین منش و خوی انسانی بی بهره اند.

از سوی دیگر این رویکرد و واقعه تلخ سبب خواهد شد تا برای بسیاری از مخاطبان هاله ابهام و رازآمیزی که به دور این این فرقه خشن و تبهکار تنیده شده است در هم بریزد و ماهیت فاشیستی و ستیزه جویانه آن را به درستی به تصویر کشد. برای مشخص شدن دو ذهنیت متضاد و آشکار شدن تمایز بین تفکر دگم و منحط فرقه رجوی با اندیشه و احساس آدمی در دنیای مدرن باید نگاهی تطبیقی به موضعگیری و واکنش بازماندگان فاجعه یازده سپتامبر و دارو دسته فرقه رجوی داشت.

خانم رزماری دیلارد که همسرش را در حادثه تروریستی یازده سپتامبر از دست داده است در رابطه با پدیده شوم تروریسم می گوید:

“صد سال دیگر مردم باید بدانند که اهمیت آزادی چقدر زیاد است. هدف زندگی من این است که شاهد تکمیل شدن بنای یادبود قربانیان یازده سپتامبر باشم. مردم باید بدانند که تروریست ها چقدر جدی هستند. ما هم باید برای امنیت خود، خانواده های خود و مردم جهان جدی باشیم. برای همین است که ما همه باید با هم متحد باشیم.”

ادامه دارد…….

آرش رضائی

مسئول انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی

25/6/1385

خاطرات 11 سپتامبر

برای نشست طعمه به باقرزاده رفته بودیم. شب بود و برخی در حال شام خوردن بودند، عده ای نیز در حال شام گرفتن بودند. تعداد خانم ها در سالن غذاخوری قرارگاه باقرزاده زیاد بود چون همه ی زنان مقرهای مختلف آن جا بودند من در حال گرفتن غذا بودم ناگهان متوجه شدم صدای بلندی از جمعیت داخل سالن غذاخوری بلند شد. همه شادی می کردند و مایل بودند ببینند چه اتفاقی افتاده است. یکدفعه آن هایی که در حال غذا گرفتن بودند همه هراسان به طرف سالنی که تلویزیون در آن قرار داشت دویدند تا ببینند چه اتفاقی افتاده من نیز در حالی که سینی غذا دستم بود با سرعت به طرف داخل سالن دویدم. همه می خواستیم ببینیم چه اتفاقی افتاده است، سر و صدای زیادی در سالن بود آن هایی که از جریان باخبر نبودند از هم دیگر سئوال میکردند که چه اتفاقی افتاده؟ چه خبری پخش شده که همه این طوری شادی میکنند در حالی که گوینده خبری گفت تا چند دقیقه دیگر ادامه خبر را خواهد داد همه به همدیگر میگفتند سکوت کنید تا خبر را بشنوید و غرق شادی بودند. خبر مربوط به پخش فیلم برخورد هواپیماها به برج های دوقلوی نیویورک که عده ی زیادی در این حادثه کشته شده اند.بعد از این که این خبر تمام شد یکی از مسئولین به ما گفت امشب جشن میگیریم و گرفتند زنان حاضر در قرارگاه باقرزاده آن شب به خاطر فرو ریختن برج های دو قلوی نیویورک تا نیمه شب پایکوبی کردند و شادمانی نمودند آنها رقصیدند و شیرینی خوردند.

چند روز بعد که مسعود و مریم رجوی در باقرزاده نشست عمومی گذاشته بودند مسعود گفت که افراد ساکت باشند و او مطالب مربوط به برخورد هواپیماها با برج های دوقلو را خواند و نیز تصویر برخورد هواپیماها و فرو ریختن برج های دوقلو را در چند مرحله از واید اسکرین نشان دادند همه دست می زدند و شادی میکردند.مسعود رجوی گفت هر کس با علی درافتاد برافتاد به این خاطر همه جمعیت حاضر در سالن کف زدند سوت کشیدند و خوشحالی کردند.

مرضیه قرصی

20 / 6/ 85

خروج از نسخه موبایل