پروانه جان سلام عزیزم من مامانت هستم قربونت برم کی بر می گردی؟! عزیز دلم پروانه جان من خیلی مریضم مثل روزهای آخر که مادر بزرگ مریض بود چشم هایم را از دست دادم روزی چهار بار انسولین می زنم. عزیزم خیلی چشم براحت هستم عزیز دلم من به جز تو کسی را ندارم آرزو می کنم که بر گردی. اگر بر نگردی از بین می روم و ممکن است خودت را نبخشی. الان چند سال است دارم می سوزم که شاید تو را ببینم امیدوارم که ببینمت عزیزم من مریضم امیدوارم که تو را ببینم .