مگر می شود که برادر، برادرش را فراموش کند

مصطفی سلام
امیدوارم که حال شما خوب باشد. من نمی توانم شما را فراموش کنم. نامه برای شما ارسال می کنم که شاید نامه های مرا بخوانی و جواب مرا بدهی. من آزادی شما را از سازمان تروریستی مجاهدین دنبال می کنم با سازمانهای حقوق بشری نامه نگاری می کنم. در نامه هایم برای آنها توضیح می دهم که شما را چگونه با فریب به عراق و از عراق به آلبانی منتقل کردند . با شناختی که از شما دارم می دانم شما را با زور و فشار نزد خودشان نگه داشته اند.

من مدتی قبل برای نخست وزیر آلبانی ایمیل زدم در حد چند خط برای او توضیح دادم که برادر من اهل سیاست نبود. درسش را می خواند. سازمان تروریستی مجاهدین او را فریب دادند و از درس خواندن منعش کردند و در واقع برادر مرا به تباهی کشاندند . جالب این جاست که یکی از سایتهای سازمان تروریستی مجاهدین را چک می کردم شما موضع گیری کرده بودید و تمایل نداشتید که کشورآلبانی برای من ویزا صادر کند. من می دانم این حرف شما نیست و مطمئن هستم که شما بی اطلاع هستید مگر می شود که برادر، برادرش را فراموش کند. غیر ممکن است.
من نگران شما هستم دلم می خواهد شما را از نزدیک ببینم و مطمئن باش پیگیری من در رابطه با شما به نتیجه خواهد رسید .
مصطفی جان مراقب خودت باش و امیدوارم بزودی همدیگر را ملاقات کنیم.
برادرت محمد رضا فروغی