از ابتدا قصد بر این نبود که این سلسله گفتگوها در خصوص واکنش های عصبی و از موضع ضعف مجاهدین خلق به این شکل ادامه دار باشد، اما ظاهرا عقده گشایی غیر منطقی فرقه رجوی نسبت به انجمن نجات و خانواده ها همچنان ادامه دارد. در همین رابطه دو تن از اعضای گرفتار در اردوگاه سوم در آلبانی به برنامه ی موسوم به “پرونده” کشانده شدند تا نظرات خود را در خصوص درخواست خانواده شان برای ارتباط ابراز دارند.
در این رابطه در ادامه گفتگوهای قبل، از مهندس ابراهیم خدابنده مدیرعامل انجمن نجات درخواست کردیم که در خصوص به صحنه آوردن اجباری بهمن محمد نژاد و عبدالله مقدسی توضیح دهند و این که چرا این افراد به جای ابراز محبت به خانواده های خود و دلجویی از آنان به خاطر سال ها درد و رنجی که در فراقشان تحمل کرده اند، با زبان تهدید و توهین با آن ها برخورد می کنند.
توضیحات ایشان را به صورت خلاصه در زیر می آوریم:
در قسمت های قبل تأکید شد که مخاطب این واکنش ها قبل از هر کس اعضای داخل خود فرقه رجوی هستند. هر فرد عادی وقتی پای چنین برنامه ای می نشیند و اظهارات این دو فرد گرفتار را که به اجبار به تلویزیون آورده اند تا حرف های دیکته شده سران فرقه را تکرار نمایند، ملاحظه می کند، از رفتار غیر انسانی این فرقه منزجر و متنفر می شود.
سؤال اینست که آیا سران فرقه رجوی نسبت به میزان دافعه ای که چنین برنامه های مشمئز کننده ای با آن استدلال های سخیف و نابخردانه در میان افکار عمومی و توده مردم و حتی هواداران خود سازمان ایجاد می کند آگاه نیستند؟ آیا نمی دانند که چنین سخنانی در خصوص خانواده های اعضا، چقدر رقت انگیز و تهوع آور است؟ آیا گردانندگان چنین برنامه هایی نادان هستند و ناخواسته تا این حد گاف می دهند؟
پاسخ اینست که خیر این چنین نیست. این واکنش ها از روی اجبار است و رهبران فرقه رجوی چاره دیگری ندارند و جز این نمی توانند عمل کنند و این همان دو راهی و بن بستی است که انجمن نجات و خانواده ها در برابر سازمان مجاهدین خلق قرار داده اند. رجوی یا باید همچنان رفتار فرقه ایش را آشکارتر نماید و لذا روز به روز منفورتر شود، یا این که تغییر ماهیت بدهد و به اصطلاح آدم شود. بالأخره کدام را انتخاب می کند؟
مخاطب این برنامه مقدمتاً خود آقایان بهمن محمد نژاد و عبدالله مقدسی است و قرار است ابتدا مسأله ذهنی خود آن ها حل شود. در مرحله بعد هم مخاطب، امثال این عزیزان در داخل فرقه رجوی هستند که وضعیت مشابهی دارند. واقعیت اینست که پیام خانواده ها با توجه به شرایط فعلی مجاهدین خلق به گوش اعضای گرفتار در اردوگاه سوم در آلبانی می رسد و فرقه رجوی در این رابطه واقعاً احساس خطر می کند.
به این افراد القا شده است که بین آنان و خانواده شان یک دریا خون فاصله است که خانواده آنان به دلیل این که در ساحل مجاهدین خلق نیستند لاجرم در آن سوی دریای خون و در ساحل رژیم قرار دارند و لذا دشمن تلقی شده و باید طرد شوند. همچنین در ذهن این افراد فرو کرده اند که نیت خانواده ها جهت کسب ارتباط با عزیزانشان یک توطئه تروریستی دشمن برای نجات رژیم از سرنگونی است و لذا این ارتباط هرگز نباید برقرار شود.
این یک نمونه کلاسیک و بارز از یک رفتار فرقه ایست. فرقه های مخرب کنترل ذهن دشمن خانواده و عواطف خانوادگی هستند و آن را تهدید اصلی متدولوژی کنترل ذهن خود می دانند. این افراد باید به تلویزیون آورده شوند و به خانواده خود ناسزا بگویند تا اول تناقضات ذهنی خودشان و بعد افراد دیگر مثل خودشان، که چرا نباید با خانواده در ارتباط باشند، حل شود.
در برنامه ای که به آن اشاره کردید، محور همه چیز نظام جمهوری اسلامی و هر کس که مخالف و منتقد مجاهدین خلق است می باشد که لاجرم در جبهه رژیم ایران قرار می گیرد و نتیجتاً مزد بگیر وزارت اطلاعات و سپاه قدس و غیره معرفی می شود.
فرقه رجوی با این ترفند دو هدف را دنبال می کند. اول این که با متصل کردن خانواده ها به رژیم و وزارت اطلاعات و پیش کشیدن بحث ترور و توطئه، تلاش می کند تا تصویر خانواده ها که خواه ناخواه در ذهن اعضا جای ویژه ای دارد را تخریب کرده و عواطف موجود را سرکوب نماید. دوم این که خیانت های ملی خود و ارتباط فعال با سرویس های جاسوسی غرب و همدستان منطقه ایش را پنهان نماید.
زمانی که مسعود رجوی در پاریس بود با سازمان جاسوسی سیا ارتباط فعال داشت و به توصیه آنان به عراق و نزد صدام حسین رفت. مسعود رجوی قبل از آغاز جنگ ایران و عراق مخفیانه به پاریس سفر کرد و از طریق سرویس های فرانسه به عراق وصل شد. وقتی به عراق رفت تمامی مسائلش از طریق سازمان اطلاعاتی و امنیتی استخبارات حل و فصل می شد. رجوی از آن ها پول می گرفت و خدمات اطلاعاتی می داد و دست به تخریب و ترور در داخل کشور و مرزها می زد. من سال های سال در بخش روابط بین المللی سازمان شاهد ارتباط فعال و روزمره با سرویس های امنیتی اروپایی بودم. حتی سازمان به دادن اطلاعات طبقه بندی شده ملی و دفاعی به دشمنان ایران و ایرانی افتخار می کرد.
رجوی هرگونه خیانت و جنایت متصور در ذهن را مرتکب شده است و حالا احساس عاطفی نسبت به خانواده را برای اعضای خود خیانت به حساب می آورد. اعضا نباید فرصت فکر کردن داشته باشند تا مبادا بپرسند که چرا از مواضع تند ضد امپریالیستی به عمله جان بولتون جنگ طلب تبدیل شده اند. رجوی وقیح به جای این که ببیند چه دسته گلی به آب داده که شبکه شیخ سعودی (دشمن شیعه و ایرانی) تمام چندین ساعت میتینگش را به صورت زنده پخش می کند، به خانواده های دردمند و رنج کشیده می تازد و بی شرمانه اعضایش را وادار می کند تا به خانواده هایشان دشنام دهند.
توجه کرده اید که در این برنامه نه تنها خانواده، بلکه هر کس که حرفی از خانواده بزند، حتی شهروندان آلبانی، تحت عنوان وابسته به رژیم ایران سرکوب می شوند. اصرار فرقه رجوی برای قطع ارتباط عاطفی اعضا با خانواده هایشان بی دلیل نیست. اگر این کار را نکند نمی تواند آنان را به ربات تبدیل کند تا کورکورانه اهداف خیانت بار رجوی را دنبال نمایند و در خدمت دشمن قرار بگیرند. این ادعای فرقه رجوی که “انجمن نجات زائده ی وزارت اطلاعات است” در واقع برای مخفی کردن اینست که: سازمان مجاهدین خلق زائده سازمان جاسوسی موساد اسرائیل است که در مقطع کنونی جایگزین استخبارات عراق شده و رجوی هم طبق سیاق ثابت به وطن فروشی مشغول است.
برنامه ای که شما به آن اشاره دارید در واکنش به گردهمایی خانواده ها در شهر میاندوآب آذربایجان غربی بود. این برنامه که یکی از برنامه های ترتیب داده شده از جانب انجمن نجات بود همان کارکردی را داشت که تمامی فعالیت های انجمن نجات دارند. یعنی رجوی را بیش از پیش در بن بست قرار داد.
گردهمایی خانواده ها در میاندوآب پیامی داشت که به گوش اعضای فرقه رجوی رسید. این برنامه صد در صد موفقیت آمیز بود چرا که به واکنش عصبی و از موضع ضعف و خود افشاگرانه فرقه رجوی منجر شد. سازمان مجاهدین خلق تا مجبور نشود و به مشکل جدی برخورد نکند در برابر مخالفان، آن هم این چنین زبونانه و به شکل تدافعی، واکنش نشان نمی دهد. این گردهمایی همچنین موجب شد که فرقه رجوی مجبور شود دو تن از اعضای گرفتار خود را به صحنه بیاورد و اظهاراتی را از زبان آنان بیان کند که در برابر افکار عمومی و ناظران و کارشناسان سیاسی و حتی هواداران خود سازمان آبرو و حیثیت برای سازمان مجاهدین خلق باقی نگذارد. فرقه رجوی با واکنش عصبی و غیرمنطقی که در برابر این گردهمایی موفقیت آمیز نشان داد بیش از پیش دست خود را رو کرد و ماهیت ضد مردمی و فرقه ایش را برملا نمود.
ارزیابی من اینست که برگزاری گردهمایی میاندوآب توسط انجمن نجات نمایندگی استان آذربایجان غربی یک موفقیت بزرگ در جهت رساندن پیام خانواده ها به داخل اردوگاه فرقه رجوی و افشای ماهیت فرقه ای سازمان مجاهدین خلق بود که جا دارد به گردانندگان و برگزارکنندگان آن و همچنین خانواده های شرکت کننده تبریک گفته و از آنان قدردانی نمود.
ابراهیم خدابنده