فرقه تروریستی رجوی و مریم در حالی مدعی یک گردهمآیی وسیع می شوند که نه در بین سخنرانان و نه در بین مهمانان این برنامه به جز تعداد محدودی از حامیان و اعضای این فرقه یا انگشت شمار اعضای پیر و فرتوت شورا، هیچ ایرانی دیگری حضور ندارد و شرکت کنندگان خارجی هم نیاز به گفتن نیست که بر اساس افشای رسانه های معتبر بین المللی برای دریافت پول در این مراسم شرکت می کنند و بر حسب موقعیت می توانند تغییر موضع داده و به منافع خود بیاندیشند.
در نقطه مقابل بیش از 11 هزار تن از خانواده های اعضای فرقه طوماری برای درخواست ملاقات با فرزندان شان تهیه می کنند. یکی از پیام های این طومار این است که فرقه رجوی در بین ایرنیان هیچ پایگاهی نداشته و برعکس مورد تنفر مردم ایران بدلیل رفتار تروریستی و خائنانه اش می باشد چرا که اگر این فرقه جایگاهی می داشت خانواده های اعضای فرقه می بایست اولین قشری می بودند که از آنها حمایت می کردند. اما نه تنها حمایتی در کار نیست بلکه همه آنها شاکی از ظلم و جور رجوی ها و دردمند از نقض حقوق اولیه بشر و ممانعت از دیدار با فرزندان شان توسط رجوی ها هستند.
رجوی ها دلشان به جولیانی ها و بولتن ها خوش است که با تمام مردم ایران دشمن بوده و خواهان جنگ و خونریزی هستند.
در مقابل انجمن نجات به همراه خانواده های اعضای فرقه دنبال یک هدف حقوق بشری و فارغ از مسائل سیاسی بدنبال انجام ملاقات این خانواده ها با عزیزان شان است که سال ها در فرقه تروریستی رجوی گرفتار شده اند.
رجوی ها به این می نازند که فلان مقام مسئول پیشین یا فلان نماینده مجلس در آمریکا یا اروپا از آنها حمایت کرده است.
انجمن نجات به این می نازد که اعضای آن در کنار و همراه و همگام با هزاران تن از خانواده ها که یک کمیت مهم به حساب می آید قرار داشته و این خانواده ها با میل و رغبت در کنار انجمن نجات هستند.
رجوی ها اجازه نمی دهند اعضایشان از مقر زندان گونه خارج شده و با دنیای بیرون تماس بگیرند و اعضاء را از ارتباط با دنیای بیرون منع کرده و در برنامه هایی که دارند، اعضاء را تنها به عنوان ابزار و نیروی کار بکار می گیرند و حداکثر نقشی که به آنها می دهند سیاهی لشکر برای فیلمبرداری است.
اما انجمن و خانواده ها از آنچنان ظرفیتی برخوردار هستند که خواهان ملاقات در یک محیط باز و آزاد بوده و از هرگونه بسته بودن، محدود بودن و انجام کار دستوری مبری هستند.
رجوی ها همواره توهین می کنند، فحش می دهند، متهم می کنند و از تهدید دست برنمی دارند و کلماتی بکار می برند که دل آزار و رنجاننده است و حتی وقتی اعضاء را مجبور می کنند مقابل خانواده ها موضع بگیرند اما همان اعضاء به محض رهایی از دست فرقه رجوی و در فضای آزاد اعلام می کند که عاشق خانواده بوده و علیه فرقه رجوی افشاگری می کنند.
اما در نقطه مقابل انجمن نجات و خانواده ها از بخشش، دوست داشتن، عشق، محبت و نزدیکی حرف می زنند و از آرزوهای شیرینی می گویند که هر فرد منصف و بدون غرضی از آن استقبال خواهد کرد و کلام شان در همه جا یکسان است.
در یک کلام، انجمن نجات و خانواده ها به عنوان بخشی از مردم ایران در کنار هم و در محیطی شفاف فعالیت های خیرخواهانه خود را پیش می برند. ولی رجوی ها در تاریکخانه، غار، فضایی فرقه ای و بسته قادر به ادامه حیات بوده و نه تنها دور از مردم بلکه همیشه در کنار دشمنان مردم هستند.
بنابراین نباید شک کرد که اقدامات و تلاش های خانواده ها و انجمن نجات تاثیرگذار و اثر بخش بوده و جوابی برای ظلم و نقض حقوق انسانی از سوی رجوی ها است.
صالحی