این روزها فرقه رجوی به این نتیجه رسیده است که کانون شورشی یا خرگوشی دیگر از مد افتاده ودیگر کسی را نمی فریبد و دست به ابداغ و اختراع واژه دیگری به نام ” کهکشان ” زده است و رجوی لحظه به لحظه از این کهکشان خیالی تشکر می کند و پیام های قدردانی و خنده داری را نثار این کهکشان های نامرئی می کند .
ناگفته نماند رجوی از این کارها زیاد کرده و معمولا او از ابتدا توسط ستادهای داخله – پرسنلی – اطلاعات و… سرکار بوده و او را فقط با اوهام و تخیلات مجبور به صدور فرمان و اطلاعیه بی محتوا کرده اند .
مثلا رجوی در دهه شصت شب و روز پیام به نیروها و هواداران فاقد ارتباط و با ارتباط با کدهای تخیلی می داد و از عملیات ها و فعالیت های آنها افسانه سرایی می کرد . درصورتیکه 99 درصد آن تخیل وصرفأ 1 درصد واقعی و آنهم تروریست هایی بودند که از جانب عراق آموزش و روانه عملیات ترور در داخل می شدند .
و یا در سرفصل دیگری گویا ستادهای مذبور باز رجوی را سرکار گذاشته و بحثی را با نام ” ج ن ” علم کردند . گویا دراین “ج ن” ها یا همان جنگ های نامنظم اقدام به ارسال ” پی ام ” یا همان پیک های مریم می کنند و پیک های مریمی تمام جوانان ایرانی را عاشق مریم نموده و درحال هجوم به سمت عراق و یا پایگاه های فرقه هستند .
رجوی هم مثال ملانصرالدین کاملا باور کرده بود و شدیدأ از ” ج ن و پی ام ” و… قدردانی و تشکر می کرد وته آن دماغ سوختگی برایش ماند .
وقتی رجوی این بار هم به هیچ رسید مریدانش برای خوشحال کردن او و گول زدن مجدد وی بامبولی به نام ” راهگشایی” سرهم کردند .
قضیه اینگونه رقم خورد که ستادهای کذایی گفتند تمام جوانان ایران پشت مرزها تجمع کرده و از سازمان می خواهند راه را برای آنها بازکند .
رجوی هم دوباره سرکار رفت واعلام مرحله راهگشایی نمود وگفت بایستی چند اتوبان مرزی (منظور مناطق امن) برای عبور جوان های عاشق رجوی باز کنند تا همه ایران به عراق بیایند .
این بار هم ته خط رجوی به دماغ سوختگی رسید . در واقع کهکشان فعلی هم یک چرند است و رجوی فقط جارچی و گزافه گویی بیش نیست .