سلام…
امیدوارم که حال شما خوب باشد. چندین سال است خبری از شما ندارم. نمی دانم به لحاظ جسمی سالم هستی یا خیر . تا به حال تماسی با من نگرفتی که از اوضاع احوالت با خبر شوم. برادرت را فراموش کردی شما اینقدر دست بستگی دارید که حق یک تماس با خانواده خود را ندارید. من هم که شماره ای از شما ندارم که با شما تماسی داشته باشم . این همه سال چکار کردی و کجا را گرفتی به نتیجه ای رسیدی؟! واقعا از زندگی خودت راضی هستی؟! شما در واقع در زندان زندگی می کنی. شما در بند هستی. شما از زندگی خودتان لذت نمی برید. مثل یک برده از شما کار می کشند. و شما را به تباهی می کشند . من نگران شما هستم و دلم به حال شما می سوزد کمی به فکر خودت باش. تو یک انسانی و آزاد بایستی زندگی کنی. تمام اهل فامیل سراغ شما را می گیرند من در جواب به آنها می گویم حالش خوب است . اعظم خواهرم خودت را نجات بده و یک زندگی آزاد داشته باش. آزاد زندگی کردن حق توست بیشتر از این خودت را تباه نکن. هر زمانی که خودت را نجات دهی با آغوش باز تو را می پذیریم . منتظر روزی نه چندان دور هستم که خبر به من برسد خواهرت اعظم خودش را نجات داده . به امید آن روز .
دوست دار شما برادرت مهدی فاطمی
