شما مسعود رجوی رکورد دار دشنام دادن هستید!

مسعود رجوی هم بمناسبت خیمه شب بازی های تیر ماه مریم رجوی پیام داد.
این کارناوال اینترنتی مریم، جایگزین نشست سالانه ی ویلپنت است که بعلت بی میلی فرانسه و هم وجود ویروس کرونا دراین قد و قامت انجام شد.
مسعود درپیام خود آورده است :
” در آغاز چهلمین سال، از روشن شدن و تعمیق مرزبندی بین آزادی با استبداد، بین مقاومت با تمامیت شیخ و شاه و فرهنگ و ایدئولوژی آن‌ها، به‌غایت استقبال می‌کنیم. این فرصتی مغتنم برای هر جنبش به‌واقع دموکراتیک و انقلابی است تا بنای استبداد و دجالیت با هر رنگ و لعابی را از بن براندازد “.
البته تعدادی از روشنفکران ایران بمدت کوتاهی گول خورده و پنداشتند که رجوی واقعا هم دردمردم را دارد ومیخواهد کار شایسته ای را انجام دهد وبه او پیوسته ولی آنقدر زرنگ بودند که بزودی دریافتند که دعوا بر سر قدرت بوده وکنار کشیدند .
البته مسعود تعارف را کنار گذاشته و بارها از زبان زیر دستان و کنیزکان خود اذعان نموده که رهبری انقلاب 1357متعلق به او بود ودزدیده شده وبایستی که برای برگرداندن این حق مسلم ؟؟!! او دریای خون وترور براه انداخت که چنین کرد ونتیجه ای نگرفت.
دوباره :
” بگذارید شاه و شیخ با همه شکنجه‌گران و پاسداران و دم و دنبالچه‌ها و هم‌کاسه‌ها و مزدوران هر چه می‌خواهند بر ما بتازند. با هر چه دشنام و رذیلت است. با رکیک‌ترین الفاظ و با خشمی دیوانه‌وار “.
دربرابر دهها رسانه ی مجازی شما و تلویزیونی که 24 ساعته تخم کین ونفرت ازطرف شما میپاشد ومعلوم نیست که چگونه میتوان هزینه ی این ولخرجی های زیاد را با کارهای مشروع تامین کرد ، حکومت یک هزارم اینهمه امکانات را برای تاخت بشما بمیدان نیآورده که کار عقلمندانه ایست ازاین بابت که شما ارزش سرمایه گذاری آنچنانی ندارید واپوزیسون هم کار چندانی به کارتان ندارند ازاین حیث که شما را عامل موثری درتحولات کشور نمیدانند!
ضمنا اگر صحبت دشنام بمیان آید، باید گفت که شما در دشنام دادن سرآمد روزگارید ودلواپسی تان موردی ندارد!
سپس :
” باافتخار تمام باید گفت که در تاریخ ایران این تنها نمونه‌ای است که در این ابعاد و با این شدت و این مدت، زیر ضرب و تازیانه و در معرض برچسب و لجن‌پراکنی باشد و بتواند دوام بیاورد…”.
من بدون اینکه بخواهم نامی ازجریاناتی که بسیار موثرتر ازشما بوده و مورد حملات حق وناحق طرف مقابل قرار گیرند ببرم ، طبق اسناد تاریخی دریافته ام که درمورد شما لجن پراکنی انجام نشده و اغلب این خطاها وخیانت های شما بوده که مورد تاکید قرار گرفته است.
مجددا :
” در محک تجربه، همه قول و غزل‌ها و لاف‌وگزاف‌های آزادیخواهی و حقوق بشری مدعیان وقتی به مجاهدین می‌رسد رنگ می‌بازد “.
لابد این محک قلابی بوده است و آنچه زندگی نشان میدهد برخلاف این اظهار نظر شما- که خود هم میدانید دروغ میگویید ولی ازنظر افکار ماکیاولیست تان دروغگویی ایرادی ندارد- میباشد و باتوجه به قدو قواره ی خود، جوجه مستبدی خونخوار و حیله گر بی نظیری هستید.
بازهم :
” چرا زنان مجاهد برخلاف حکم رضاخان روسری دارند اما در صف اول دفاع از حقوق بی‌حجابان بوده‌اند. چرا در ایدئولوژی آن‌ها جهاد اکبر با نفس و ایدئولوژی فردیت و جنسیت، عملیات جاری شده است. حرف بسیار ساده و روشن است: همین رژیم ولایت‌فقیه را صدبار بر مجاهدین و شورا ترجیح می‌دهند. در رویکرد شیخ و شاه، مجاهد را باید کشت والا نظم دنیای وحشی ارتجاع و بهره‌کشی را برهم می‌زند و برمی‌شورد “.
این روسری اگر حرمتی درجامعه ی ایران دارد، شما این حرمت را با برکنار کردن آن ازسر زنان قربانی خود، شکستید.
نه تنها روسری، بلکه تمام پوشش آنها را در رقص های رهائی و شب بیداری های آنچنانی ، ازآنها دور کردید و اینقدر بیشرم و کم حافظه هستید که نتوانستید با عدم طرح مسئله ی روسری جلوی این تداعی معانی را که حاصل شد، بگیرید.
آیا شما با لخت وعور کردن زنان قربانی خود، به آنها حیثیت و مرتبت بخشیدید یا نشان دادید که آنها نه انسان آزاد ، بلکه ادوات خوشگذرانی شما هستند؟!
ضمنا شما صحبت ازکدام مجاهد میکنید که باید کشته شوند؟
انسان های تبدیل به روبوت و فسیل شده که تبدیل به القاعدون شده اند تا در زمان نیاز شما ، صور اسرافیل برآنها بدمید تاحرکتی انجام دهند!
درخاتمه :
” تأکید می‌کنم طبق طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی، مصوب شورای ملی مقاومت، هر نیروی جمهوری‌خواه و ملتزم به نفی کامل نظام ولایت‌فقیه که خواهان استقرار یک نظام سیاسی دمکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت است با ماست و ما با او هستیم “.
هیچ نیروی جمهوریخواه حاضر به همکاری با شما که مناسبات برده داری را در تشکیلات خود برقرار کرده اید وجود ندارد تا بخواهد با شما همکاری بکند و درخواست های شورایی که همه ی اعضایش مجاهدین استحاله یافته بوده، شما رئیس آن ومریم رجوی رئیس جمهور برگزیده اش باشد ، مقبول نخواهد افتاد.
صابر