غلامعلی برادر عزیزم سلام. سالهاست که ما از تو خبری نداریم. مادر و پدر از دوری تو رنج می برند. باور کن هرروز مادر به من می گوید خبری از غلامعلی نشد؟ چون دیشب خوابش را دیدم. باورکن ما نمی دانیم چه جوابی به او بدهیم فقط می گوئیم مادرجان ما هم دلواپس برادرمان هستیم چه می شود کرد! فقط باید به درگاه خدا دعا کرد شاید فرجی حاصل شد و برادرمان نجات پیدا کرد .
درخواست خواهر و مادر غلامعلی نریمی اسیر در فرقه رجوی از نخست وزیر آلبانی
برادرجان ما همواره طی این سالیان بدنبال خبری از تو بودیم اما نتیجه ای نگرفتیم تا اینکه چندی پیش روی واتساپ من پیام سلامی فرستادی که ما حسابی خوشحال شدیم و برایت نوشتم برادرجان همه ما وبخصوص پدر و مادر حسابی از اینکه پیدا شدی ذوق زده شدیم. حداقل تماس تصویری بگیر تا تو را بعد از سالیان ببینیم اما تو نوشتی بدلایل امنیتی نمی توانم تماس تصویری بگیرم! برادرجان تو که روی واتساپ من آمدی و پیام دادی مورد امنیتی نداشت اما وقتی نوشتم تماس تصویری بگیر جواب دادی مشکل امنیتی دارد؟!
به هرحال پدر بی تاب ومادرهم مرتب گریه می کرد و می گفتند برای غلام بنویس که تماس تصویری بگیرد تا اورا ببینیم اما متاسفانه تو گوش نمی کردی و فقط مطالبی می فرستادی که اصلا بدرد ما نمی خورد ما فقط دوست داشتیم خودت را ببینیم .غلام جان وقتی دیگر جواب پیامم را ندادی وارتباط را قطع کردی نمی دانی که پدر ومادرتا چند روز بعد از آن چه حالی داشتند آخربنظر خودت این درسته که دل آنها اینطورشکسته بشه ؟ آنها که سیاسی نیستند فقط پدر و مادری دل شکسته هستند که دوست داشتند بعد از سالها پسرشان را ببینند پس این حق آنهاست که بتوانند با فرزندشان به راحتی ارتباط بگیرند.
غلامعلی جان برادرخوبم ازوقتی که شما را به کشور آلبانی منتقل کردند همواره پیگیر بودیم که چگونه می توانیم به تو دسترسی پیدا کنیم به همین خاطر سال گذشته برادرمان حمید از طریق سفارت آلبانی در کشور همسایه درخواست ویزای ورود به کشورآلبانی را کرد که متاسفانه به او ویزا ندادند. وقتی علت را از سفارت جویا شد جواب دادند دولت آلبانی ورود ایرانیان به کشور آلبانی را ممنوع کرده! که واقعا معلومه چنین دستوری برنامه ریزی شده است وگرنه دلیلی ندارد که ورود ما به آلبانی ممنوع باشه.
به هر حال ما نمی توانیم نسبت به سرنوشت تو بی تفاوت باشیم تا اینکه برادرمان حمید متوجه شد فردی بنام آقای اولسی در کشورش آلبانی فعالیت حقوق بشری دارد این بود که با وی ارتباط گرفت حمید با آقای اولسی درد دل کرد و به اوگفت که سالهاست خود و خانواده اش از دیدن برادرش محروم شده، مگر غیر از اینه ؟ حمید از آقای اولسی درخواست کرد تا در تماس با دولت کشورش تلاش کند وازدولت آلبانی بخواهد که به ما مجوز ورود به آلبانی را بدهد. بنابراین صحبت حمید با آقای اولسی اصلا رنگ و بوی سیاسی نداشت و یا توهینی به سازمان مجاهدین نکرد .
اما برادرخوبم درکمال ناباوری متوجه شدیم که چند روز بعد از ارتباط حمید با آقای اولسی تو علیه تماسی که حمید با او گرفته مطلبی نوشته و گفتی مصاحبه فرمایشی! اصلا مصاحبه نبود حمید فقط با او درد دل کرد وازموضع انسانی ازوی خواست تلاش کند به هرطریق ممکن، مجوز ورود ما به آلبانی ازدولت کشورش را بگیرد .البته غلام جان ما حرفی ازتو به دل نمی گیریم چون می دانیم درچه وضعیتی هستی آنهایی که سالها تو را دریک چهار دیواری و بدون ارتباط با ما و کل دنیا نگاه داشتند برای فرار از واقعیت به عمد می خواهند صحبت حمید با آقای اولسی را سیاسی عنوان کنند!
راستی برادرجان همچنین شنیدم گفته بودی که من مرام و مواضع خودم را دارم، قبول من هم کاری به این مرام و مواضع تو ندارم. خودت می دانی اما پدرومادرت که سیاسی نیستند آنها سالها برای بزرگ کردن تو رنج و زحمت کشیدند و طی سالیان رنج دوری تو را تحمل کردند. حال بنظرت این حق را ندارند که بتوانند چند دقیقه فرزندشان را ببینند ویا با او گفتگو کنند؟ مگرنه اینکه در دین اسلام احترام وتوجه به پدرومادر واجب شده ؟ واقعا برایم سئوال است که گرفتن یک ارتباط ساده تو با پدرومادر و خانواده ات چه مشکلی ایجاد می کند ؟ بخدا پدر و مادرهای شما هم جزء همان خلق هستند. این حق ما نیست که متهم به مزدوری و… شویم.
پایان حرفم این است که ما فقط می خواهیم تو واقعا خودت باشی نه آنچه را دیگران می گویند. از تو می خواهم به این موضوع فکر کنی که این همه سال جز دوری وهدردادن عمر چه چیزی بدست آوردید؟! پدر و مادر از بابت دوری وی بی خبری از تو رنج وعذاب کشیدند. خانواده واقعی تو ما هستیم نه آنهایی که از رنج و دوری و بی خبری تو از خانواده ات سود می برند. بنابراین درخلوت خودت به حرف هایم و به مسیر بی نتیجه ایی که طی کردی فکر کن. تلاش کن شاید که ریختن اشک های مادر پایان یابد. یقین بدار که فقط این ما هستیم که تورا دوست داریم .
به امید دیدار
برادر کوچکت امید نریمی