بعد از همایشی که انجمن نجات در تاریخ 29 تیرماه 1399 برگزار کرد و به شکل بی سابقه ای مورد استقبال عموم خانواده ها قرار گرفت، فرقه رجوی بشدت به تکاپو افتاد و تلاش کرد با اقداماتی مذبوحانه جهت خنثی سازی این اقدام قدرتمند کارهایی را انجام دهد.
ابتدا مدتی سکوت کرد تا ببینند آیا استقبال از طرف خانواده ها انجام خواهد گرفت یا نه. زیرا میخواستند با زیرکی خاصِ خودشان نشان بدهند که این همایش چیز قابل توجهی نبود و به جایی و به کسی برنخورد و در حدی نبود که فرقه بخواهد موضعگیری نماید.
ولی بعدا که دیدند برعکس تصورات آنان شد و حتی ارگان های حقوق بشری و بین المللی و مقامات دولت آلبانی هم توجه نشان دادند و خانواده ها بیشتر از قبل، مشتاق تر و پر شورتر وارد چالش با فرقه رجوی شدند و مصرانه خواهان ارتباط با فرزندان و عزیزانشان گشته و خواهان کمک های بین المللی در این خصوص شدند، شروع به جست و خیزهای میمون وار کردند که گویا دیر کرده اند و باید زودتر از اینها وارد صحنه می شدند تا میدان نبرد خالی نماند.
یکی از آن اقدامات برنامه ای تحت عنوان “پرونده” در تاریخ 4 شهریور براه انداختند. به تاریخ ها لطفا توجه کنید. از 29 تیرماه 99 تا 4 شهریور 99 می شود 37 روز. باورتان می شود؟ 37 روز تمام بغضی که در گلویشان مانده بود و النهایه ترکید و بیرون زد. یعنی دیگر ماگزیمم توانشان همین 37 روز بود که سکوت کنند و نشان بدهند که همایش خانواده ها نیاز به موضعگیری ندارد و برای ما مهم نیست.
اما بعد از 37 روز ناگهان بغض شان ترکید و طی یک برنامه و شوی مسخره به صحنه آمدند و خواستند که با نیم ساعت برنامه تمسخر آمیز در صدد رفع و رجوع سکوت 37 روزه بر آیند، ولی هر کس که این برنامه را دید اقرار کرد که خیلی خیلی ضعیف اجرا شد. در واقع از شدت ضربه وارده در رینگ مسابقه بین خانواده ها از یک طرف و عناصر آبرو باخته فرقه رجوی از طرف دیگر، یک گیجی مفرط بر سر تا پای سازمان در گِل فرو رفته رجوی مشاهده می شد که در نوع خود بی سابقه میباشد.
حتی با اعداد و ارقام هم بخواهیم مقایسه کنیم طبق آن چیزی که خودشان مدعی بودند و در ابتدای گردهمایی مجازی گفته شده یعنی 30 هزار نفر شرکت کرده بودند ، همایش خانواده ها عددی نبود که بر طبل کوبیده شود ولی چرا عناصر فرقه رجوی و در راس آنان سرکرده بزهکارشان اینگونه بهم ریختند و مجبور شدند که با سیلی صورت خود را سرخ نگه دارند؟
پاسخ بسیار واضح است، اول اینکه عدد بکار گرفته شده توسط سران فرقه یک بلوف بود. به دهها علت چنین چیزی امکان ناپذیر نبود که سی هزار نفر را در یک برنامه مجازی به شکل اکانت وصل کنی. صرفا فقط حقه بازی کردند که نشان دهند هنوز تعدادی حامی دارند. درحالیکه در صحنه واقعیت امکان ندارد در یک برنامه مجازی گنجایش 30 هزار کنتاکت وجود داشته باشد (تاکنون که چنین برنامه ای ساخته نشده است). می شود با نمایش یک بازی و مسابقه فوتبال چند صد هزار نفر یا حتی چند میلیون نفر تماشاچی داشت ولی نمی شود کنتاکت فعال داشت و امکان صحبت به هر کنتاکت داد. حالا بگذریم، بحث اصلی من این موضوع نیست و این اعداد و ارقام آبرو باخته فقط برای دهان پر کردن بکار گرفته شده بود و نه چیز دیگر.
در این برنامه مضحک می بینیم که ابتدا مثل اغلب برنامه های مملو از نفرت و انزجارشان، چگونه مدیر عامل انجمن نجات را مورد آماج حملات خود قرار میدهند و ایشان را با کلمات و القابی که لایق خودشان است مورد تهاجم قرار داده و تلاش میکنند که از محبوبیت ایشان در میان جداشدگان و خانواده ها و افکار عمومی بکاهند. زیرا یکی از ترفندهای رجوی (چه در داخل تشکیلات سرکوبگرش و چه در خارج از تشکیلات) این است که کسی به جز مسعود رجوی و مریم رجوی محبوب نگردد. البته این طرز تفکر علت دارد، بقدری این زن و شوهر شیفته خود هستند که نیاز به این گونه حرکات مشمئزکننده در آنها موج میزند.
آنقدر بزدل هستند که به جای پخش فیلم مذبور، صدای آقای ابراهیم خدابنده را در برنامه خود منعکس میکنند. این تنظیم رابطه فرقه رجوی از عمق کینه آنان نسبت به ایشان است. تلاش میکنند هر حرکتی که یک گام به آزاد سازی افراد اسیر در چنگال رجوی موثر و کمک رسان باشد، بسرعت آن حرکت را به هر نحو ممکن آغشته در دود و دم های خود کرده و مانع از هویدا و پدیدار گشتن حقایق گردند.
آنقدر گمراه شده اند که حتی نمیدانند در حال پخش چه چیزی هستند. اگر که برنامه را دیده باشید ابتدا به این اعتراف میکنند که حرکت خانواده ها بیشتر از سالهای قبل بوده است، از طرفی تلاش های آقای خدابنده را به چالش میکشند.
چرا؟
چونکه ایشان یعنی به سادگی بیان کردند که انجمن نجات مستقل است و وابسته به هیچ نهادی نیست. این یعنی که همه حرکت های فرقه رجوی را در چاه ویل ریختن، زیرا فرقه رجوی مدام تلاش میکند نشان بدهد که انجمن نجات به یک ارگان یا نهادی وابسته می باشد. ترس از این دارند که بیان شود که انجمن نجات برای سهولت کار با خانواده ها در اغلب استان های ایران نمایندگی دارد و در جهت کمک به خانواده ها تسهیلات ایجاد می نماید. وحشت دارند که عرض و طول انجمن نجات به گوش افراد اسیر در داخل تشکیلات برسد و ذهن آنان را درگیر این تناقض نماید که انجمن نجات آنطور که سران فرقه رجوی معرفی میکنند نیست.
در کلیپ صوتی که از آقای خدابنده پخش میگردد به صورت خیلی روشن هدف انجمن نجات حقوق بشری اعلام شده است و نه سیاسی. برعکس چیزی که فرقه رجوی تلاش میکند به آن دامن بزند که انجمن نجات هدف سیاسی دارد.
آقای خدابنده میگوید که “هر کسی که میخواهد مبارزه کند بسم الله. این گوی و این میدان. دهها سال در بیابان های عراق مبارزه کردند و الان هم می توانند در سواحل آلبانی تا پایان عمر به مبارزه خود ادامه دهند، مشکلی نیست”.
در ادامه به نقل از آقای خدابنده گفته می شود که:
“انجمن نجات از مجامع و سازمانهای حقوق بشری دعوت میکند که با خانواده ها دیدار کنند. تهیه ویزای سفرتان را ما درست میکنیم، هزینه های سفر را هم ما میدهیم، بیایند و با ما و خانواده ها صحبت کنند و گزارششان را هم منعکس کنند. اما متقابلا این هیئت بروند در اردوگاه های مجاهدین خلق در آلبانی نیز با بستگان این افراد و خانواده هایی که دیدار کردند ملاقات کنند و نامه های آنان را بتوانند به آن افراد بدهند و پاسخ آنان را بیاورند.”
تا اینجای کار نمی توانند حرف های درست آقای خدابنده را پخش نکنند یا آن را سانسور نمایند زیرا شنونده ها در سایر امکانات دنیای مجازی می توانند به صحبت های کامل آقای خدابنده دسترسی داشته باشند. اما فرقه تلاش میکند که با پخش عین مصاحبه نعل وارونه زده و معنی دیگری به صحبت های آقای خدابنده بدهد، هدفشان از این اقدامات آبرو باخته خرابکاری است، هنری که تنها از عهده فرقه رجوی بر می آید.
طبق معمول شکست خورده اند. توصیه ام این است که دنبال رفع و رجوع این نباشند که آقای خدابنده چه گفت و چه شد. بروند فکری به حال خود کنند که خانواده ها به زودی بر سرشان آوار خواهند شد.
بخشعلی علیزاده