چهار سال پیش آخرین گروه از مجاهدین خلق عراق را به قصد آلبانی ترک کردند و بدین ترتیب پرونده این فرقه در خاک عراق بکلی بسته شد و همگی آنان از عراق اخراج شدند. از زمان سقوط صدام تا لحظه اخراج آخرین دسته از مجاهدین، بیش از 13 سال به طول انجامید و در این مدت اقدامی نبود که توسط رهبران سازمان مجاهدین برای ماندن نیروهایشان در عراق انجام نگیرد. مریم رجوی هزاران وکیل عربی و غربی را بسیج کرده بود تا اجازه ندهد مجاهدین خاک عراق را ترک کنند و به محیط امن پا بگذارند. برای این کار حتی بخش زیادی از مجاهدین را درگیر پلیس نمود تا کشته شوند اما پای آنها به اروپا نرسد که «فاجعه» بزرگ رسوایی مسعود رجوی عالمگیر شود.
اما پس از قبول تخلیه کامل عراق زیر فشار جامعه جهانی، به ناگاه مریم رجوی ساز دیگری به صدا درآورد و گفت انتقال مجاهدین از عراق به آلبانی، با تلاش گسترده او انجام شده و سالها برای آن هزینه کرده است!
کشتارهای خونین!
اگر نگاهی اجمالی به تاریخچه بعد از سقوط صدام انداخته شود، انبوه پرونده های خونین از قرارگاه اشرف بیرون می زند که همگی دال بر تلاش برای حضور در اشرف و ماندگاری مجاهدین در عراق است. خود مریم رجوی خروج مجاهدین از عراق را یک «فاجعه» نامید و مدام از سازمان های بین المللی و دول غربی می خواست به این مسئله ورود کنند و جلوی اخراج مجاهدین از عراق را بگیرند.
شعارهای مفتضح «چو اشرف نباشد تن من مباد – اشرف حفظ شرف» صدها مجاهد را در قرارگاه های اشرف و لیبرتی به کشتن داد. شعارهایی که توسط رهبری مجاهدین ابداع گردیده بود. تمام مجاهدین به یاد دارند که چندی پس از سقوط صدام، دهها نشست متعدد در مراکز مختلف نظامی برگزار می گردید تا افراد را قانع کنند که باید قرارگاه اشرف را حفظ کنند و در مصاحبه با «وزارت خارجه آمریکا» بگویند که مجاهدین حاضر به ترک اشرف نیستند جز اینکه همگی با هم به آمریکا منتقل شوند! چیزی که هرگز امکان نداشت و به همین دلیل مطرح می گردید که آمریکایی ها در تنگنا قرار گیرند.
کشته شدن بیش از 40 نفر در یک مرحله و قتل عام 52 تن دیگر در مراحل بعدی و به همین ترتیب کشته شدن دهها نفر دیگر طی دوسال متمادی، همگی بخاطر اصرار مسعود رجوی در ماندگاری مجاهدین در خاک عراق بود. وی می خواست در صورت مواجه شدن با اخراج، حداقل بخش مهمی از مجاهدین را به کشتن دهد تا خودش به سلامت از عراق بگریزد.
اینک، 4 سال از خروج کامل مجاهدین می گذرد و باز هم می بینیم که مریم رجوی ادعا می کند با همت او مجاهدین به آلبانی منتقل شده اند و این سازمان ملل و دیگران بودند که در خروج مجاهدین اخلال بوجود می آوردند! سایت های این فرقه در یک توجیه عوام فریبانه از این اخراج به عنوان «هجرت بزرگ» یاد کرده اند و نوشته اند که با 3 هدف صورت گرفته است.
اهدافی که مجاهدین از آن یاد می کنند عبارتند از:
– تضمین مبارزه برای آزادی رو به ایران، برای ایران و مردم ایران در مداری بالاتر!
– تأمین شرایط مناسب برای تضمین ادامه و استمرار در این مبارزه!
– حفاظت از تشکیلات به مثابه گنجینه ملی و انقلابی برای پیشبرد این مبارزه در پاسخ به نفی دیکتاتوری و سرنگونی دیکتاتوری!
جالب اینجاست که در دو بند اول جز سخنانی بی پایه چیزی یافت نمی شود. چون اگر در خاک عراق و زیر چتر حمایت صدام حسین، شرایطی برای مبارزه و جنگ طلبی وجود داشت، طبعاً در یک کشور دور افتاده اروپای شرقی که از شدت فقر دست به دامان آمریکا دارد، چیزی جز مبارزه برای زنده ماندن یافت نمی شود. در هدف سوم نیز که تحت عنوان «حفاظت از تشکیلات» نام برده شده است، باید گفت اگر قصد و غرض مریم رجوی حفاظت از تشکیلات بود، باید در همان جنگ اول خلیج فارس که تمام کشورهای دنیا آماده پذیرش مجاهدین بودند کار انتقال به انجام می رسید و کار به سرکوب گسترده معترضان در مناسبات نمی انجامید که طی چند ماه صدها مجاهد معترض زندانی، شکنجه و کشته شوند و داغ ننگ آن تا ابد بر پیشانی مسعود رجوی نوشته شود.
و اگر اینکار در زمان مناسب انجام نگرفت، باز هم یک فرصت دیگر برای مجاهدین پس از سقوط صدام مهیا شد که تمام آنان به صورت پناهنده سازمان ملل به کشورهای مختلف منتقل شوند، اما آن فرصت هم با اصرار بی وقفه مریم رجوی برای ماندن در عراق از بین رفت و صدها مجاهد کشته و زخمی شدند. و دیدیم که در نهایت مردم عراق و نهادهای جهانی مریم را وادار به پذیرش خروج کردند. اگر اصرار دولت قانونی عراق برای اخراج مجاهدین نبود، مسعود و مریم رجوی هرگز به آن رضایت نمی دادند. حتی جان بولتون نیز با وجود تلاش برای نگه داشته شدن آنان در عراق، زیر بار فشارهای جهانی و دولت عراق تاب نیاورد و صراحتاً به مجاهدین گفت که دیگر وقت آن رسیده که خاک عراق را ترک کنند!. و هیلاری کلینتون نیز به این مسئله اصرار داشت.
خانواده های مجاهدین
در این میان، باید از نقش کلیدی خانواده ها نیز یاد کرد که طی چندین سال، رنج حضور در برابر قرارگاه اشرف و ضرب و شتم آنان را بر خود هموار می کردند و در میان آفتاب داغ تابستان و سوز و سرمای زمستانی بیابان های شهر خالص، با حضور گرم خود، رسوایی بزرگی را برای رهبری مجاهدین رقم می زدند و خواهان انتقال فرزندانشان به نقطه امن بودند. همین فشارهای روزافزون بود که مریم رجوی را وادار می ساخت علیرغم میل باطنی، از ترس خانواده ها که مدام سازمان ملل را هم تحت فشار قرار داده بودند، تسلیم شود و در نهایت، بیش از آن دست به کشتار نزند و نیروهایش را به آلبانی ببرد.
حال چگونه با وجود اینهمه اسناد و مدارک موجود (که مهمترین آن سخنان خود مریم رجوی است)، باز هم او به دروغ ادعا می کند که مجاهدین «هجرت» کرده اند و اخراج نشده اند؟ البته فریب اعضای کهنسال مجاهدین در آلبانی چندان مشکل نیست. اما مردم ایران را چگونه می خواهند فریب دهند؟ واقعیت این است که سردرگمی مریم رجوی که امروز خودش هم مجبور شده در آلبانی اقامت داشته باشد (و فضای سیاسی فرانسه را بکلی از دست داده و به دلیل کرونا قادر نیست مقامات اروپایی و آمریکایی را هم دعوت کند)، به حدی او را گرفتار کرده که نمی داند با مشکلات جاری چه برخوردی داشته باشد و نیروها را با این نمایش ها سرگرم می کند. اما همین مسئله هم نشان می دهد که همچنان تناقض زیادی در بین مجاهدین بخاطر کشتارهای آن روزگار وجود دارد.
حامد صرافپور