بحران مشروعیت در فرقه ی منفور مجاهدین خلق

چندین سال است که رجوی ها به این نتیجه رسیدند که فاقد مشروعیت در صحنه ی سیاسی و اجتماعی ایران هستند، بر همین اساس هم تمام تلاش خود را می کنند که یک مشروعیت کاذب هم که شده برای خود دست و پا کنند! اما جالب اینکه هر چه بیشتر تلاش می کنند، کمتر نتیجه می گیرند! در همین رابطه به ستادسازی ودکان سازی و پایگاه سازی و شورشگر سازی روی آورده اند.

مسعود رجوی بهتر از هر کس دیگر می دانست که از زمان به کشتن دادن صدهانفر در خیابان ها بدلیل استارت زدن خشونت و سپس فرار از ایران و پیوستن به صفوف دشمنان ایران و صدام حسین، دیگر آن ته مانده ی مشروعیت نیزاز دست رفت.

سایت های کذاب مجاهدین، در مطلبی به نقل از مسعود رجوی با عنوان :
مبانی مشروعیت و مرزهای سرخ مقاومت

ادامه داده است :
صورت مساله، مقاومت کردن یا مقاومت نکردن در برابر این رژیم است. تمام حرفهایی که منابع ارتجاعی و استعماری و همسویان و پادوهای آنها درباره پایگاه نداشتن مجاهدین در داخل ایران میگویند، بیراهه، باطل و دردستگاه نادیده گرفتن اختناق به سود آخوندهاست...”

اگر دانشگاه را بعنوان یک پایگاه مهم اجتماعی در نظر بگیریم، در تمامی مواردی که نمایشگاهی برای اطلاع رسانی عموم ترتیب داده شد، دانشجویان تاکید داشتند که این گروه فاقد پایگاه اجتماعی در بین مردم است و در بین کسانی که اندک آشنائی با این گروه داشتند، رهبران مستبد این گروه را منفور بین مردم ایران می دانستند.

در بازدیدهای گسترده ای که از این نمایشگاهها وجود داشت، بعضی ازاساتید جامعه شناس وعلوم سیاسی، قول دادند که درکلاس های درس خود، برای این موضوع وقت بیشتری خواهند گذاشت ودانشجویان خود را با خطر فرقه گرایی بیشتر آگاه خواهند ساخت تا دین خود به میهن خود رابهتر وبیشتر ادا کنند.

در حد امکانات، کتاب و سی دی های مربوطه در اختیار کسانی که اصرار زیاد در این مورد داشتند، گذاشته می شد.
جو حاکم در اکثر نمایشگاهها به گونه ای بود که بازدید کنندگان درکمال آزادی و اختیار ، سئوالات خود را بشکل واضحی مطرح کرده وبا پاسخ های درخور مواجه میشدند.
جلسات پرسش وپاسخ پرشور ، نشان می داد سعه ی صدر ومتانت ازطرفین، نمادی از دموکراسی را به نمایش گذاشته است.

جداشدگان با بیان تجارب تلخ خود در درون فرقه که منجر به تباه شدن عمرشان نیز شده بود، اینگونه خود را درمعرض قضاوت مردم وبخصوص قشر تحصیلکرده قرار می دادند و در بیشتر موارد بازدید کنندگان در حین شنیدن تجارب عینی و البته بسیار رقت انگیز جداشدگان ، اشک در چشمانشان حلقه می زد و رهبران سازمان مجاهدین را لعن و نفرین می کردند! آیا سازمان مجاهدین خلق ظرفیت انجام این کار و داشتن شفافیت های لازمه را دارد؟

مسلما که نه!

آنها زمانی موفق به مطرح شدن مثبت درمیان مردم خواهند بود که مانند ما خود را درمحک تجربه و دید واقعی مردم قرار دهند.

چیزی که هرگز انجام نداده و بعید است که خصلت فرقه ای شان اجازه چنین کاری به آنها بدهد!

همگان می دانیم که ورود خبرنگاران آزاد به درون حصارهای این فرقه همیشه ممنوع بوده است! مسعود رجوی هم از دیرباز خود را در معرض سئوالات هیچ خبرنگار مستقلی قرار نداده است . در نقطه ی مقابل هم ، هر رسانه ای که سعی به کند و کاو در درون این فرقه نموده است ، با برچسب های کاذب دشمن مردم ایران و نفوذی و عنصر وزارت اطلاعات محکوم شده اند!

گرچه رهبران سازمان همیشه نگران این موضوع بودند، اما جداشدگان راه ” به میان مردم” رفتن و شنیدن نظرات وانتقادات آنها را پیشه کرده اند وسرانجام خواهیم دید که کدامیک از طرفین سربلند بیرون خواهند آمد.

حال سازمان از صبح تا شام ، در بوق و کرنا بدمد که در بین مردم پایگاه اجتماعی داشته و مشروعیت اجتماعی دارد! اما هرگز موفق به کسب کمترین آراء بین قشرفهیم جامعه را نخواهد داشت. البته مسعود رجوی ومریم ، بیشتر و بهتر از هر کسی می دانند که ذره ای مشروعیت در بین هیچکدام از قشرهای جامعه ی ایران ندارند . . .
فرید

خروج از نسخه موبایل