در سایت های جداشدگان آمده که :
اعضای نجات یافته از مجاهدین خلق در آلبانی یادآوری می کنند، که اعضای جداشده هر کدام پانزده تا سی سال سابقه تشکیلاتی در سازمان مجاهدین خلق داشته اند و طی سال ها شدیدترین شکنجه های روحی و روانی را در فرقه مجاهدین خلق با همه وجود حس و تجربه کرده اند، همچنان بعد از آزادی از تاریکخانه های فرقه مجاهدین خلق به مبرم ترین وظیفه انسانی و اخلاقی خود که همانا افشای جنایات رجوی می باشد، اقدام خواهند کرد و رجوی از چنین عزم و اراده ای وحشت دارد.
همچنین در خبرها داشتیم که : سران مجاهدین در وحشت از احتمال فرار و جدائی اعضاء، به بهانه ی بیماری کرونا، از هر گونه تردد آزادانه اعضای اسیر به بیرون از حصارهای فرقه جلوگیری می کنند!
چند روز پیش در خبری آمده بود که : بی بی سی با تعدادی از جداشدگان اردوگاههای اسیران جنگی که روزگاری به عضویت اجباری سازمان در آمده بودند، مصاحبه های افشاگرانه ای داشت که سازمان در مقابل، دست به فحاشی و تهمت زدن کرد که بیشترآبروی نداشته ی خود را نمایان کرد.
همچنین مریم رجوی ماههاست که اجازه ورود به هیچ کشور اروپائی را نیافته است و در باتلاق آلبانی زمین گیر شده است!
ادامه ی وضعیت بلاتکلیفی نیروها در درون تشکیلات و مطالبات فزاینده ی آنان، سازمان بی سر رجوی ها را در بحران لاعلاج بی هویتی، فرو برده است .
اخبار مرگ های مشکوک باز هم در هفته ی گذشته در زندان مانز ادامه داشت ولی علل این فوت ها اعلام نشده بود.
گمانه زنی ها حاکیست که فوت ها بر اثر بیماری کرونا بوده است و ویروس کرونا در در درون مناسبات ، نفرات دیگری را نیز بیمار کرده و ضروریست که یک مرجع بیرونی از این زندان و اسارتگاه بازدید بعمل آورده تا فرقه دست به تسویه های داخلی نزده و اعضای مخالف را سربه نیست نکند!
همچنین در برنامه های این هفته ی سیمای اسارتگاه رجوی ، با تعدادی از اسرای جنگی سابق – لازم به توضیح می باشد که قریب به 95% از این اسرای جنگ ایران عراق تا کنون از سازمان جدا شده اند – مصاحبه هائی داشتند که احتمال زیرفشار قرار گرفتن آنان و اجباری بودن این مصاحبه ها و فرمایشی بودن متن مصاحبه ها وجود دارد.
همچنین در خبرها داشتیم که افکار عمومی آلبانی و رسانه های این کشور، رفتارهای مشکوک و فرقه ای این گروه را زیر ذره بین گرفتند و اعمال و تحرکات این گروه خشن با سوابق تروریستی را طبیعی نمی دانند و خواستار کند و کاو درخصوص روابط درونی این سازمان مشکوک می باشند.
نیز خانواده ها در ماه های گذشته ، پس از امضای طومار بیش از 11000 نفره ی با مضمون درخواست ملاقات به دولتمردان آلبانی ، ضمن اصرار بر خواسته های بحق خود، نامه نگاری به سایر مراجع حقوق بشری را نیز تداوم بخشیدند که این امر نگرانی فزاینده ای را در بین مسئولین و رهبری این فرقه برانگیخته است .
اما با این همه اخبار و وقایع در رابطه با این گروه ، سازمان در مطلبی تحت عنوان :
” این خبرها نشانی کجا را میدهند؟”
این چنین نوشته است :
” اکنون برای کارگزاران و رسانههای حکومتی هم مسجل و مسلم شده است که چون راه برونرفت سیاسی برای نظامشان میسر نیست، بنابراین هر گونه تغییرات احتمالی اقتصادی و تکنولوژی و هر مانوری هم افاقه نخواهد کرد؛ چرا که حاکمیت در «دوران بحران موجودیت» و «مرحله تعیین تکلیف»، روز و شب میگذراند…”
اخباری که در بالا شرح خلاصه ای از آن رفت، نشان می دهد که هرگز فرقه ی رجوی به دوران ثباتی که در عراق به یمن صاحبخانه داشت ، بر نخواهد گشت! همچنین این بحران های داخلی و بیرونی فرقه ، بصورت فزاینده ای در حال ازدیاد است، زنگ هشدارها طی دهه ی گذشته بصورت مداوم برای رهبران فرقه بصدا درآمد. اما آنان هر بار خود را به کوچه ی علی چپ زدند که با ما نیستند و خبری نیست!
همه ی این سر در برف فرو بردن ها ، سازمان را به حال نزار و فلاکت امروز رسانده که شاهد آن هستیم، اما متاسفانه بهای حماقت رهبران را ، اعضای گرفتار دادند و می دهند!
یادآوری پایانی این که :
اعضای اسیر در سازمان، مطالبات روزافزون خود را خواهند داشت، اعتراضات جهانی هم به در اسارت نگه داشتن اعضای مغزشوئی شده ادامه خواهد یافت، خانواده ها هم هر روز بیشتر از قبل درخواست ملاقات خواهند داد و اکنون به نقطه ای رسیدیم که دیگر راهی برای تداوم سرکوب در درون مناسبات این سازمان باقی نمانده است و از این به بعد حتی اگر بخواهند پاسخ هم بدهند ، دیگر نخواهند توانست ، این از ویژگی های بارز دوران افول یک تفکر قرون وسطائی است .
فرید