منصور قلی پور، برادر چشم انتظار یکی از اسیران فرقه رجوی:
سلام ناصر جان، من منصور هستم. احتمالا وقتی ۱۰ ساله بودم مرا دیده باشی. بعد از این همه مدت، نه زنگی، نه پیامی و نه خبری از خودت به ما نداده ای. ما همیشه پیگیرت بوده ایم. آرزویمان بوده که پیش ما برگردی یا ما بتوانیم [آزادانه] پیش تو بیائیم. ما هرچه باشد همخون تو هستیم.
صادقه، رحیم، سکینه و همه برای تو دل تنگ هستند. خیلی دلمان می خواهد که با هم باشیم. لااقل خبری بده یا صحبتی با بما بکن.
خواهش می کنم ما را از حال خودت با خبر کن. ما را از نگرانی رها کن. نبودن تو خیلی ما را اذیت می کند. بزرگ ما تو هستی، خواهش می کنم به آینده ات و برای زندگی ات تصمیمی بگیر. هم سن و سالان تو را ما می بینیم؛ آنها چگونه زندگی می کنند و و چگونه زندگی داری! امیدوارم این فیلم را ببینی و برای آن ترتیب اثر بدهی.
امیدوارم جدا شوی و برای خودت زندگی تشکیل بدهی و ما بتوانیم تو را با شرایط راحت ببینیم. در آخر از دولت آلبانی می خواهم امکاناتی را فراهم نماید تا خانواده ها به آن کشور بیایند و خواهران، برادران و عزیزان دربند خود را ببینند. خیلی ممنون خواهیم شد تا دولت آلبانی در این زمینه اقدامی انجام دهد.
برای دانلود فیلم اینجا را کلیک کنید.