26 مهر 68 مریم رجوی بعنوان رییس جمهور از طرف مسعود رجوی معرفی شد. این یک انتصاب و بدون برگزاری انتخابات و معرفی دیگر کاندیداها و یا رای گیری مستقیم اعضا بود. البته تمامی انتصابات درفرقه مجاهدین با همین شیوه صورت می گرفت و در حقیقت بر اعضا تحمیل میشد.
از آن سال به بعد هرساله و در26 مهرماه جشن و مراسم و مسابقات ورزشی و برنامه های هنری در تشکیلات برگزار میشد وچند روز طول می کشید. بطوریکه از اوایل مهرماه اعضا عزا می گرفتند که باز بیگاری و کار فشرده شروع شد.
پروژه های ساخت و ساز و رنگ آمیزی محل ها و ساخت دکوراسیون های جدید تحت امر آشپزخانه برای پخت غذا و شیرینی و تمرین های هنری و ورزشی که با ساعت ها کار فیزیکی همراه بود امان اعضا را می برید.
تمامی مدت برنامه یک هفته بود ولی بیشتراز یکماه از نفرات وقت و انرژی می گرفت. بیشترین فشارها روحی و روانی بود. برای تنظیم شعر و اهنگ و سناریو نمایشنامه ها افراد تحت فشار بودند که باید تمامی اشعار در ستایش مریم و منصب ریاست جمهوری او باشد! مثل “مریم مهرتابان رودوش قهرمانان می بریمش به تهران ، یا از مسعود است این فرمان بردن مریم به تهران ، اسلام سیدتی یا نساء العالمین ، اسلام یا قبلتی کوثر مجاهدین” در ترانه ها که اعضا در این چند روز می بایست دم گرفته و می خواندند.
فرقه رجوی همیشه عادت داشت سنگی بزرگ تر از توانش بردارد. سرکردگان فرقه طبق دستور رجوی هیچ اعتنایی به وضعیت جسمی افراد و میانگین سنی آنها نداشتند و بیشترین فشارهای جسمی را بر آنها وارد می کردند . شعار فتح تهران بدست مریم در این مدت اوج می گرفت و چنان دود و دم تبلیغاتی براه می انداختند که هرکس فکر می کرد همین امروز و فردا در تهران خواهند بود.
جالب اینجا بود که خود مریم رجوی بیش از همه متوهم بود و باورش شده بود که درهمین مهرماه برتخت ریاست در تهران جلوس می کند. میزان استراحت مکفی برای یک انسان بطور نرمال 8 ساعت در روز است ولی درمناسبات فرقه رجوی و بخصوص مهرماه این استراخت به 4 ساعت تقلیل پیدا میکرد. بطوریکه برنامه حول صبحانه – کار، نهار – کار و شام – کار تنظیم شده بود.
رجوی شیاد به بهانه برگزاری جشن بزرگ ریاست جمهوری مریم این چنین اعضا را فرسوده و مستهلک می کرد بطوریکه بعد از پایان جشن های مهرماه خیلی از نفرات دچار درد های مزمن کمر، دست وپا وگردن می شدند. این نمایش مضحک سالیان وبصورت مستمر و باشدت بیشتر ادامه داشت.
جالب اینجا بود که وقتی اعضا سوال می کردند پس مسئله سرنگونی و رفتن مریم به تهران چی شد و چرا هر سال تمدید میشود ؟ پاسخ می دادند شما مسئولیت خودتان را بدرستی انجام ندادید رفتن مریم پشت آماده نبودن شما مانده است واعضا را سرزنش می کردند. شما مردم ایران را از نعمت ریاست جمهوری مریم محروم ساخته اید و باید فردا روز درمقابل مردم ایران حساب پس بدهید و جوابگو باشید! هیچگاه این توهم ریاست جمهوری در این پیرزن تمامی ندارد. مهرماه امسال 31سال از وعده فرمان مسعود برای بردن مریم به تهران می گذرد وحتما هم مقصراصلی اعضا هستند نه مسعود مجهول المکان!
رستم البوغبیش