ولیرضا اکبری کهنه سری در کسوت یک سرباز و مدافع خاک میهن در ماههای آغازین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اسارت نیروهای بعثی درآمد و چیزی حدود 8 سال از عمرش را در سیاهچالهای مخوف صدام سپری کرد. سختیهای کشنده و طاقت فرسای اردوگاه صدام، تاب و تحمل بعضی از اسرا از جمله ولیرضا را گرفت و متاسفانه در پی دجالگریهای فرقه رجوی و وعده و وعید دروغین انتقال به اروپا، باعث شد ولیرضا خام خیالانه به اسارتی دیگر گرفتار شود که هم اینک بالغ بر30 سال از آن میگذرد.
خانواده دردمند ایشان از اعضای فعال و مرتبط با انجمن نجات گیلان هستند که در راستای رهایی عزیزشان ازهیچ کوششی دریغ نکردند و بارها و بارها به عراق ناامن و تحصن در مقابل اشرف و لیبرتی مضمحل شده مسافرت نمودند و آزادی ولیرضا را خواستار شدند و متاسفانه با کارشکنی رجویها نتیجه ندیدند.
و در این میان مادر چشم انتظار دلبندش رخ در خاک کشید و دارفانی را وداع گفت.
آقا مجید از برادران ولیرضا در کنار فعالیتهای انساندوستانه خود، بارها و بارها به اتفاق سایر برادران بمنظور دیدار و رهایی نازنین برادرشان به عراق ناامن سفرکرد ولیکن موفق به دیدار نشد و در آخرین دیدار خود با مسئول انجمن نجات دردمندانه گفت: ” هرچند از فعالیتهایمان درعراق، دیدار با اخوی ولیرضا محقق نشد ولی حاصل بلافصل زحماتمان را دیدیم که البته قشنگ و چشمگیربود وآن انتقال جمعی شان ازعراق ناامن به کشورآلبانی بود و طبعا انتظارمیرفت که درآنجا ملاقات و دیدار و ارتباطات درفضای مجازی با اسیران امکان پذیر شود که متاسفانه به دلایلی که شما جناب پوراحمد فرمودین به واسطه بند و بست های سیاسی و برای دولت فقیر آلبانی میشود گفت مالی ومعیشتی که رجویها به قرارموثق ساپورت شان میکنند، خواسته مشروع ما خانواده ها مبنی بر دیدار با عزیزانمان ناممکن شده است .”
آقا مجید مابعد شنیدن توضیحات مبسوط مسئول انجمن درخصوص اوضاع اسفناک در درون تشکیلات پاشیده رجوی در زندان مانز آلبانی خاصه شیوع پرمخاطره کرونا درصفوف اعضاء خاصه اعضای ناراضی که در قرنطینه هستند، افزودند: ” از قضا خبر ولیرضا را ازجداشده های مقیم آلبانی دارم که در مرکزشهر و در نزدیکی بیمارستان عمومی شهر دیدند که بعنوان مترجم با بیماران درتردد بود و اجازه نداشت که با جداشده ها ارتباط برقرارکند شاید که به حقیقت زندگی آزاد و بدورازتشکیلات فریبنده رجویها پی ببرد و از رجویها کنده شود.”
آقا مجید درخاتمه دیدارصمیمانه خطاب به جناب پوراحمد عنوان کردند که امروز به تنهایی و به نمایندگی از جانب خانواده محترم در دفتر انجمن نجات خدمت رسیدم ولیکن حامل دعوت نامه ای هستم که جهت تهیه گزارش وعکس وفیلم به باغ خانه پدری مان واقع درروستای کهنه سر از توابع صومعه سرا که ولیرضا ازآنجا خاطره زیادی دارد ؛ تشریف بیاورید وخوشحال مان بکنید.
تنظیم گزارش : علی نیاکی