تحرکات خانواده های درگیر با مناسبات ضدبشری رجوی ، اینقدر کوبنده بوده که روزی نیست این تشکیلات سیاسی- مافیایی، یکی از اسرای جنگی خود را به میدان نیآورده تا اعتراف کند که این اسارت آنها بدست نیروهای صدام یا تروریست های رجوی عین سعادت بود وازاینکه کماکان این اسارت حقارت بار را تجربه میکنند، خود را انسان های خوشبختی میدانند!!
البته مثل همیشه باید گفت که این نوشته ها به ظن غالب ازآن کسانی است که پادو درجه اول رجوی بوده وکارشان جعل نام گرفتاران درتشکیلات رجوی ونوشتن مطالب کذب بنام آنهاست.
دریکی ازاین نوشته ها که بعد از نشر متن طومار 11هزارنفری خانواده های گرفتار برتعداد این اراجیف افزوده شده واین معلوم میکند که تیر هوشمندانه رها شده به هدف خورده است.
باهم بخوانیم :
“بارها شنیده بودم که مبارزه نیاز به مجاهدانی دارد که همهچیز را برای مردمش بخواهد و برای خودش هیچچیز نخواهد و رسیدن به این مرتبت، چندان هم آسان نیست. وقتی تصمیم پیوستنم را به یکی از برادران مسئول مهمانسرا گفتم، پاسخش میخکوبم کرد؛ او خیلی صمیمانه و برادرانه گفت: سازمان درگیر مبارزهای سخت است که چهبسا سالیان به درازا بکشد، برو خوب فکرهایت را بکن “.
وتو که یک افسر توپخانه بودی و بیسواد تشریف نداشتی، عملا دیدی که درمناسبات رجوی چنین نیست و اعضای ساده ی 90 درصدی جان میکنند تا رفاه حال مسعود ومریم وتنی چند از نورچشمان بهتر تامین شود وبقیه جسم وجان خود را برای یک بوالهوس ونوکران خاص اش فدا کنند والبته این امر هیچ سودی برای مردم نداشت و درستتر اینکه کارهای شما قربانیان که از سر اجبار بود و هست، برعلیه ملت انجام میشد و میشود.
ضمنا، مسئولین سازمان – البته فقط رجوی و تاحدی مریم – چنین تعارفی با امثال شما و حتی کسانی که خدمات بسیار بیشتری به رجوی کرده بودند ، نداشتند واز زبان تو نشر اکاذیب کرده اند عزیز!
زمانی که اینهمه به اردوگاه های عراق مراجعه میشد و اسرای تحت نظارت عراقی ها اینهمه مورد تطمیع قرار میگرفتند که به سازمان بپیوندند تا بعد از مدتی اقامت درکمپ های سازمان رستگار شده و به اروپا اعزام گردند ؟! ممکن نبود که این قبیل تعارفات درحق شما که ازابتدا درکف دستشان بودید، کرده باشند.
سپس :
” درباره ساده زیستی و مناسبات پاک مجاهدین در جامعه شنیده بودم. ولی وقتی با چشم خودم دیدم که بیتکلف ارزشهای انسانی را از خودشان نشان میدهند، مجذوب آنها شدم “.
اگر راست گفته باشی ، تصادفا از زبان هواداران آنها شنیده ای و گرنه آنها با پنهان شدن درخانه های تیمی ، ارتباط لازمی با مردم نداشتند که اگر داشتند وحرف های حساب بمردم تحویل میدادند، درجریان شورش ضد ملی خرداد 1360 با استفاده از حمایت مردم، اینهمه دچار انزوا نشده واینگونه فرو نمی پاشیدند!
در مورد قصر پارسیان مسعود و مریم که فقط دستگاه ماساژورش میلیون ها ارزش داشت و شاید در میان 7میلیارد مردم جهان ، یک میلیون نفر چنین وسیله ی آرام بخشی نداشته باشند ، چه میگویید؟
درمورد اتاق بزرگ وخاص رجوی که مردان را راهی بدان نبود و ملافه ی سفید رنگ یکپارچه ای بر روی نرم ترین ونفیس ترین فرش ایرانی کشیده شده بود تا رجوی با کنیزکان خود باشد، چطور؟
بازهم :
” نمیدانم چه شده که این روزها عدهای معلومالحال برای ما «فریب خوردگان»! و «پیر و از دور خارجشده»! و «منفور ملت ایران»! که قاعدتاً نباید عددی! باشیم دل میسوزانند، آه و ناله میکنند و با بسیج بهاصطلاح خانوادهها بر طبل عواطف شدید خانوادگی! میکوبند، آن جنس عواطفی که ما در اشرف یک و لیبرتی دیدیم که از شدت علاقه! نعره سر میدادند که «اشرف را با خاک یکسان میکنیم”.
کم و زیاد بودن چیزی، یک امر نسبی است والبته شما رجوی ها واقعا هم عددی نیستید ولی درمقابل اعضای خانواده ها ، مسئله طور دیگری است وهر خانواده ای فرزندش را حتی بشرط معیوب بودن دوست میدارد وحاضر نیست که اورا با دنیایی عوض کند.
بعبارت دیگر ، شما دربین مردمی که ارتباط عاطفی با شما ندارند، عددی نیستید ولی پیرو پاتال هم که باشید، برای خانواده ی خود مهم هستید وبرای شما بقدر کافی دل خواهند سوزانید .
ما شخصا نشنیده ایم که کسی ازاعضای خانواده ها بگوید که اشرف را با خاک یکسان کند واگر درغیاب ما کسی این حرف را زده، بمعنای نابودی زندان واسارتگاه شما بوده و دراین صورت ، گوینده ی شعار فوق، حرف بدی نزده است.
همچنین :
” شاید فعالیت مجاهدین، مشروعیت! اپوزیسیونهای قلابی را که همین حکومت را بر آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت ترجیح میدهند، زیر علامت سؤال برده و حنایشان دیگر رنگی ندارد و کسی را فریب نمیدهد و مجبورند نقاب از چهره کثیفشان بردارند تا شاید بهزعم خودشان چند صباحی برای اربابانشان عمر بخرند “.
کسی غیر ازخودتان شما را بعنوان آلترناتیو نمیشناسد ونه تنها نمی شناسد بلکه سازمان شما را بعنوان ضدبشری ترین جریان موجود ایرانی دانسته و برای حفظ آبروی خود حاضر به برداشتن قدمی بسوی شما نبوده و حسادتی درمورد شما درکار نیست که کاری است غیر لازم!
گروهی ازخانواده های تبریزی