سانسور 13 آبان توسط مریم رجوی

روز دانش آموز و روز تسخیر لانه جاسوسی

تولدی خجسته در روز دانش آموز!
روز 13 آبان امسال «روز دانش آموز»، مصادف شده با خجسته زادروز پیامبر برگزیده خدا، پیام آور عشق و معرفت، محمد مصطفی(ص) و نواده پاک او، ششمین پیشوای طریقت، امام جعفر صادق(ع) با شادباش به همه پویندگان این راه پرتلاطم و خونین، اما سراسر پیروزی و افتخار!

42 سال پیش در چنین روزی (13 آبان 1357)، هزاران دانش آموز در اطراف دانشگاه تهران گرد آمده بودند تا به تحصن دانشجویان بپیوندند. نیروهای نظامی و امنیتی شاه، با تمام قوا تلاش کردند جلوی این پیوستگی را بگیرند، با اینحال بسیاری از دانش آموزان به درون دانشگاه راه یافتند و تظاهراتی اعتراضی شکل گرفت که نهایتاً به شلیک ایادی شاه و آمریکا به سمت دانش آموزان انجامید و دهها نفر از مردم که بخش مهمی از آنان را دانش آموزان تشکیل می دادند به شهادت رسیدند. پس از این واقعه خونین، سیزدهم آبان ماه، به یاد شهیدان روز دانش آموز نامیده شد.

تسخیر جاسوسخانه!
یکسال بعد در چنین روزی، گروهی از دانشجویان به سفارت آمریکا هجوم بردند و آنجا را تسخیر کردند. اقدامی خودجوش اما بسیار مهم و سرنوشت ساز که هرچند سختی های بسیاری برای مردم ایران طی دهها سال رقم زد، اما برچیده شدن لانه جاسوسی آمریکا در ایران، بسیاری از توطئه های آینده را درهم شکست و به جرأت می توان گفت که اگر جز این بود، امروز ایران سرنوشتی را تجربه کرده بود که سایر کشورهای نیمه مستقل طی همین سالیان از سر گذرانیده اند. اگر نیک بنگریم، تمام کشورهای مستقل و نیمه مستقل که در آن سفارت آمریکا پابرجا بوده، مدام در معرض کودتا و توطئه قرار گرفته اند و هیچگونه امنیت سیاسی و اجتماعی برای آنان باقی نمانده است. نگاهی به ونزوئلا، بولیوی، عراق، لیبی، افغانستان، کشورهای مختلف حوزه قفقاز و اروپای شرقی و دهها کشور دیگر که در آن کودتا یا انقلاب رنگین انجام شد، حقانیت این سخن را به اثبات می رساند.

13 آبان 1358، دانشجویان پیروی خط امام بدون اطلاع آیت الله خمینی به این اقدام دست زدند اما خیلی زود حرکت شان توسط ایشان حمایت شد و آنگاه به صورت گسترده مورد استقبال سایر جریانات سیاسی قرار گرفت. این در حالی بود که یکسال پیش از آن (25 بهمن 1357) که سازمان چریک های فدایی خلق با همراهی سازمان مجاهدین به سفارت آمریکا حمله کرده بودند، اقدام شان با مخالفت شدید آیت الله خمینی مواجه شد و به سرعت دستور تخلیه محل را صادر نمود و اجازه نداد این گروهها در روزهای اول انقلاب اوضاع را به نحوی پیش ببرند که بحرانی سیاسی-نظامی، نهال نوپای انقلاب 3 روزه را دچار آسیب و نابودی کند و کشور به جنگی ناخواسته کشیده شود. جنگی که در آن روز می توانست خسارات بسیاری برجای بگذارد و ای بسا انقلاب را به شکست بکشاند و ایران را دچار تجزیه کند. گذر زمان نشان داد که هر دو تصمیم به موقع و مدبرانه انجام گرفته است.

پس از فروپاشی شوروی، همه این جریانات به اصطلاح تند ضدامپریالیستی (از چریک های فدایی خلق تا سایر احزاب کمونیستی) به دامان امپریالیسم خزیدند و همه شعارهای قبلی خود را به فراموشی سپردند. در عین حال سازمان مجاهدین نیز آرام آرام به دگردیسی دچار گردید و گام به گام خود را به آمریکا نزدیک کرد و نهایتاً پس از سقوط صدام حسین به درون کاخ سفید شیرجه زد. بقیه جریانات بازمانده داخلی نیز که مدام تندتر از آیت الله خمینی حرکت می کردند، با گذر زمان جز به وابستگی فکری به آمریکا دچار نشدند که در سالهای اخیر می توان سرنوشت بسیاری از آنان را در آمریکا و اروپا مشاهده کرد.

سانسور تاریخ!
پس از 42 سال، سازمان مجاهدین تمامی شعارهای تند روزگار انقلاب را به فراموشی سپرده و امروز از سرسپرده ترین جریانات ایرانی به آمریکا شده است. در رسانه های امروز مجاهدین هیچ خبری از امپریالیسم و مبارزات ضدبورژوایی وجود ندارد و بعکس، رهبران این فرقه که زمانی مستشاران آمریکایی را در ایران ترور می کردند، امروز نزدیک ترین رابطه ها را با نهادهای صهیونیستی و امپریالیستی برقرار کرده اند و همزمان نابرابری شدیدی هم در مناسبات خود ایجاد نموده اند که در واقع طی طریق تفکر بورژوایی (سرمایه داری) است. رسانه های این فرقه نه تنها از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا خبری انتشار نمی دهند و شعارهای پیشین خود مبنی بر مبارزه با آمریکا را بکلی پاک کرده اند، که در مقاله های خود برای 13 آبان نیز، تنها نکته ای که مطرح می کنند، مبارزه دانش آموزان در دوران شاه است (بدون یادآوری این موضوع که شلیک کنندگان به دانش آموزان، ایادی امپریالیسم در ایران بودند، و بدون ذکر این موضوع که مسعود رجوی یکسال بعد نیز در چنین روزهایی مدام از حرکت آیت الله خمینی تمجید می کرد و خواستار ادامه مبارزه با آمریکا بود و آماده بود نیروهای خود را به عنوان سرباز تحت امر ایشان قرار دهد تا در نبرد با آمریکا بکار گرفته شوند).

40 سال پیش، مجاهدین خلق آیت الله خمینی، آیت الله بهشتی و دیگر سران حزب جمهوری اسلامی را متهم می کردند درصدد تسلیم ایران به آمریکا هستند و از این جهت، میلیشیا را به جنگ با ایشان ترغیب می کردند، اما امروز سران مجاهدین در خدمت سیا و موساد، با حکومتی در ستیز هستند که تنها نیروی بازمانده در جهان، در برابر زیاده خواهی آمریکاست و سمبل مبارزه با استکبار و امپریالیسم در جهان شده است. این عاقبت همه جریان هایی است که برای رسیدن به قدرت و ثروت، هر اصلی را زیر پا می گذارند و به خیانت کشیده می شوند. هیاهوی امپریالیسم ستیزی مسعود رجوی در ابتدای انقلاب، هزاران نوجوان دانش آموز را به خود جذب کرده بود، و امروز وی هر از چندی از درون تابوت خود بیرون می آید و به دانش آموزان پیام می دهد که بخشی از ایادی آمریکا در ایران شوند و مراکز دولتی و اموال عمومی را به آتش بکشند. چرخشی 180 درجه ای که جز ننگ و نفرت مردم و خانواده هایی که فرزندان خود را در این سالیان از دست دادند برنمی انگیزد.

حامد صرافپور

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا